به گزارش رسانه تحلیلی تصویری بهمن، به نقل از ایرنا، نخستینبار در سال ۱۲۸۶ شمسی، فوتبال توسط «اسپیرینگ رایس» وزیر مختار انگلیس در ایران معرفی شد و «کریم زندی» نخستین ایرانی که فوتبال بازی کرد، در سالهای ۱۲۸۷ تا ۱۲۹۵ برای تیمهای انگلیسی به میدان رفت. هیاهوی بازیکنهای انگلیسی در زمین فوتبال به تدریج نوجوانان و جوانان ایرانی تاثیر گذاشت.
به هرحال نوجوانان و جوانان ایرانی در شهرهایی که انگلیسیها حضور داشتند آنقدر در حاشیه زمینهای فوتبال، بازیهای انگلیسیها را تماشا کردند تا به فوتوفن این بازی آشنا شدند. سپس درصدد برآمدند به تقلید از آنها، تیم فوتبال تشکیل دهند و به بازی بپردازند و اینگونه بود که فوتبال در ایران نخستینبار در سال ۱۲۷۸ در مسجدسلیمان آغاز شد.
چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۲۹۸ (سوم مارس ۱۹۲۰) برای نخستینبار یک انجمن به نام «انجمن ترقی و ترویج فوتبال» شکل گرفت؛ در سال ۱۳۲۵ به فدراسیون فوتبال ایران تغییر نام داد و «دکتر علی کنی» که از جوانی بین بازیکنان فوتبال، نقش بزرگتری را عهدهدار بود و در سازمان تربیتبدنی، پیش از تشکیل فدراسیون فوتبال، رئیس «دایره فوتبال» بود، بهعنوان نخستین رئیس فدراسیون فوتبال انتخاب شد و در روز پنجشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۲۶ به طور رسمی به عضویت فیفا درآمد.
۷۶ سال از تاسیس فدراسیون فوتبال کشورمان میگذرد و با بازگشت دوباره «مهدی تاج» به فدراسیون فوتبال تا کنون ۲۶ رئیس و ۳ سرپرست موقت در ۳۵ دوره مدیریتی مختلف بر این فدراسیون ریاست کردهاند. تا پیش از انقلاب ۱۰ رئیس و یک سرپرست در مدت ۳۲ سال و پس از انقلاب ۱۶ رئیس و ۲ سرپرست در ۴۴ سال بر مسند فوتبال ما نشستهاند.
تیم ملی کشورمان، ششمین حضورش در جامجهانی فوتبال را تجربه میکند. ۶ صعود، با ۶ رئیس فدراسیون فوتبال. در اینجا قصد داریم نقش رئیسهای فدراسیون در ۶ بار جهانی شدن فوتبال ایران را بررسی کنیم.
تا کنون هیچ رئیسی، دو بار این موفقیت را تجربه نکرده است؛ رسیدن به جام جهانی برای بیش از ۲۰ رئیس در حد آرزو باقی ماند و برای ۶ نفر این رویا به حقیقت تبدیل شد. «کامبیز آتابای»، «داریوش مصطفوی»، «محمد دادکان»، «علی کفاشیان»، «مهدی تاج» و «شهابالدین عزیزیخادم» به این مهم رسیدهاند.
آتابای، معمار فوتبال ایران
«کامبیز آتابای» دهمین رئیس فدراسیون فوتبال، تقریباً هر آنچه موفقیت بود را برای فوتبال ایران ثبت کرد. «آتابای» سال ۱۳۵۱ فدراسیونی را از «مصطفی مکری» تحویل گرفت که دو بار در جام ملتهای آسیا قهرمان شده بود و صعود به المپیک ۱۹۷۲ مونیخ و قهرمانی تیم تاج در رقابتهای جام باشگاههای آسیا را در کارنامهاش داشت. دلیل اصلی حضور او در صدر فدراسیون فوتبال، نه ناکامیهای احتمالی این فدراسیون، بلکه اختلافهای قدیمی میان «مکری» با «سپهبد حجت کاشانی» رئیس تازهوارد سازمان تربیتبدنی وقت بود.
نخستین اقدام «آتابای»، راهاندازی لیگ سراسری برای فوتبال ما بود و جام تخت جمشید را در سال ۱۳۵۲ تاسیس کرد که بهعنوان نخستین لیگ تاریخ فوتبال کشور ما نیز شناخته میشود. او برای نخستینبار در دل فدراسیون فوتبال ایران، کمیتههای مختلف را شکل داد. تا پیش از حضورش در اتاق ریاست فدراسیون فوتبال، هیچ نشانهای از کمیتههای انضباطی، داوران، جوانان یا تیمهای ملی نبود. نوشته شدن برنامه برای لیگ و تقویمدار شدن فوتبال باشگاهی و ملی ایران، یکی دیگر از اقدامات مثبت «کامبیز آتابای» به حساب میآمد.
او در سومین سال مدیریتش، رقابتهایی به نام «تورنمنت ایران» را در تهران برگزار کرد. همان سال تیم ملی فوتبال ایران برای نخستینبار در تهران قهرمان بازیهای آسیایی شد و برای دومینبار در سطح جوانان به قهرمانی آسیا رسید. صعود به مسابقات المپیک ۱۹۷۶ مونترال و بعد رسیدن به مرحله یکچهارم نهایی این رقابتها، هرگز پس از مدیریت «آتابای» تکرار نشد. پایهریزی مدیریتی او در فوتبال ایران، منجر شد به صعود ایران به جامجهانی ۱۹۷۸ آرژانتین.
«کامبیز آتابای» نه فقط در صعود ایران به جامجهانی که در حقیقت در شکل گرفتن شالوده فوتبال کشورمان نقش مهمی داشت. او به مجمع فدراسیون جهانی فوتبال و ریاست کنفدراسیون فوتبال آسیا (از سال ۱۹۷۶تا ۱۹۷۸ «۱۰ مرداد ۱۳۵۵ - ۱۸ آذر ۱۳۵۷») رسید و برای نخستینبار تیم نوجوانان ایران را با مربیگری «ناصر ابراهیمی» تشکیل داد.
مصطفوی، حضور در جامجهانی با لابی!
«داریوش مصطفوی» یکی از مدیرانی بود که از دل فوتبال ایران بیرون آمد و به ریاست فدراسیون ایران رسید. سابقه بازی در تیمهای تاج، پرسپولیس، تهرانجوان و تیم ملی ایران را داشت و قدر مسلم باید شیوهای متفاوت از مدیریت را برای شکستن تابوی ۲۰ ساله فوتبال ایران و رسیدن به جامجهانی ارائه میکرد. در حقیقت «مصطفوی» نخستین مدیر و رئیس فوتبال ایران شد که پس از انقلاب و از دست رفتن تمامیت قدرت ایران (با کنار رفتن «کامبیز آتابای» از کنفدراسیون آسیا) کوشید با AFC و فیفا صاحب مراودات دوستانه و نزدیک شود.
او در حالی سال ۱۳۷۶ و با دشواری موفق شد تیم ملی ایران را به جامجهانی ۱۹۹۸ فرانسه برساند که بودجه یک سال فدراسیون ایران کمتر از ۴۵ میلیون تومان بود. همان زمان بودجه فدراسیون عربستان برای صعود به جام جهانی فوتبال ۱۵ میلیون دلار برآورد میشد. حتی در یکی از مصاحبههای خود با ادعای اینکه در انتخاب «ساندرو پل» بهعنوان داور بازی ایران و استرالیا تاثیر داشته، گفته بود که فیفا قصد داشت یک داور صرب را برای این دیدار انتخاب کند. حتی مدعی شد «هاوهلانژ» رئیس وقت فیفا را به ایران آورد تا اخطارهای ۵ بازیکن دو اخطاره تیم ملی بخشیده شود.
مصطفوی، خودش را موفقترین رئیس تاریخ فدراسیون فوتبال ایران میداند و دلایل برکناریاش پس از صعود به جامجهانی را سیاسی قلمداد میکند. او یکبار در سال ۱۳۷۶ در گفتوگوی تلویزیونی گفت: «آنچه ما امروز برداشت میکنیم، محصول کار مدیران پیش از من است و البته سالها بعد مدیرانی میآیند که محصول کار امروز من را درو میکنند. البته شیوههای مدیریت مصطفوی را سالها بعد «محمد دادکان» یکی دیگر از رئیسهای فدراسیون فوتبال ادامه داد. وی در یکی از گفتوگوهایش، به تلاشهای «مصطفوی» برای رسیدن به راهحلهای میانبر و ایجاد لابی قدرت در کنفدراسیون فوتبال آسیا اشاره کرده بود.
دادکان، معمار اقتصادی
شاید بتوان «محمد دادکان» را معمار اقتصادی فدراسیون فوتبال نامید. تیرماه ۱۳۸۳ هزینه فدراسیون فوتبال که صرف آمادهسازی و تمرین پنج تیم ملی در ردههای مختلف بود، از مرز ۲ میلیارد تومان گذشت. چنین رقمی حتی تا چهار سال پیش برای بودجه سالیانه فدراسیون فوتبال، نزدیک به رویا هم نبود. او مدعی شد هیچ کمکی از سازمان وقت تربیتبدنی ایران نمیگیرد و همه بودجه سالیانه فوتبال ایران، یا از ارتباطات خودش تامین شده یا از راههای درآمدزایی فدراسیون. دادکان هیچگاه در مورد شیوههای درآمدزایی دوران ریاست خود توضیحی نداد.
او نسبت به مصطفوی، مدیر روزمرهگی نبود اما وقتی دادکان را با «محسن صفاییفراهانی» میسنجیم، مدیری دوراندیش با برنامهریزیهای بلندمدت هم به نظر نمیرسد. او در قیاس با صفاییفراهانی و حتی با مدیران پس از خود، کمترین تلاشی برای ساخت و تجهیز کمپ تیمهای ملی نشان نداد اما تلاش کرد «ویترین مغازهاش» شیک و به روز باشد. البته نباید فراموش کنیم بازیهای دوستانه زمان ریاست دادکان برای تیم ملی ایران فوقالعاده بود.
از دعوت تیم ملی آلمان که البته براساس مراودههای سیاسی وقت انجام شد تا اردوهای بلندمدت اروپایی و انتخاب «برانکو ایوانکوویچ» برای در دست گرفتن سکان رهبری تیم ملی، بخشی از تلاشهایش برای صعود به جامجهانی ۲۰۰۶ آلمان بود. البته دادکان گاهی در امور فنی تیم ملی هم دخالت میکرد(!) خودش در سال ۱۳۸۴ به یکی از روزنامههای ورزشی گفته بود با «وحید هاشمیان» در آلمان صحبت کرده تا او را برای بازگشت به تیم ملی متقاعد کند. در حالی که «برانکو ایوانکوویچ» در همان دوره، پرونده حضور این بازیکن در تیم ملی را مختومه قلمداد کرده بود.
البته برای حضور «فریدون زندی» در تیم ملی هم موفق بود و با رایزنی او «زندی» که میتوانست برای تیم ملی آلمان هم بازی کند تیم ملی ایران را انتخاب کرد. شاید تنها جایی که از پادرمیانی یا اعمال فشار به کادر فنی تیم ملی پشیمان شد، بازگرداندن «خداداد عزیزی» به تیم ملی بود. بهترین راهکار داریوش مصطفوی و دادکان برای رسیدن به جامجهانی «زندگی در زمان حال» بود.
کفاشیان؛ تلفیقی از دو مدیریت ورزشی و سیاسی _ اقتصادی
«علی کفاشیان» ورزشکار بود اما نه فوتبالیستی مانند مصطفوی یا دادکان، بلکه دوومیدانیکار. مدیریت اقتصادی را بلد بود اما نه به اندازه صفاییفراهانی. با تلفیقی از دو مدیریت ورزشی و سیاسی _ اقتصادی به ریاست فدراسیون فوتبال رسید. مهمترین برنامههای مدیریتی او، روی زیرساختهایی متمرکز شد که از سال ۱۳۸۱ تا آغاز مدیریتش در فدراسیون یعنی سال ۱۳۸۶ از یاد رفته بود. بازسازی و تجهیز کمپ تیمهای ملی و مدون کردن برنامه لیگهای پایه، مهمترین هدف کفاشیان بود.
البته در زمینه همسانسازی و نظارت بر مدارس فوتبال شکست خورد اما تیمهای ملی نوجوانان و جوانان را متحول کرد. در سالهای نخستین مدیریتش، با اعمال فشارهای مستقیم از سوی سازمان وقت تربیتبدنی برای عزل و نصب مربیان ملی روبرو بود. این مساله را بارها یکی از مربیان معزول شده تیم ملی اعلام کرد و حتی در سال ۱۳۹۰، کفاشیان در یک برنامه تلویزیونی گفت: «گاهی وقتها من اختیار برداشتن این لیوان از روی میز خود را نداشتم.»
او موفق شد «کارلوس کیروش» را جانشین «افشین قطبی» کند. این شاید مهمترین و موثرترین عامل برای راهیابی تیم ملی به جامجهانی ۲۰۱۴ برزیل بود. شاید اگر او برای ادامه ریاست و کم کردن اختیارات سازمان تربیتبدنی وقت، وزارت ورزش و همچنین دولتها برای دست بردن در چیدمان فدراسیون فوتبال تلاش نمیکرد، هرگز نامش در فهرست مدیرانی که جامجهانی را تجربه کردهاند، نمیشد. در واقع باید گفت کفاشیان محصولی دو گانه از مدیریت صفاییفراهانی و دادکان بود؛ هر چند به اندازه هیچیک از این دو نشد اما تلاش کرد به بخشی از هر دو هدف برسد؛ هم دوراندیشی، هم ویترین زیبا.
تاج، الگوبرداری روش مدیریتی کفاشیان
اردیبهشتماه ۱۳۹۵ بود که «مهدی تاج» مرد همیشه نایبرئیس کفاشیان، رئیس فدراسیون فوتبال شد و کفاشیان نایبرئیس او. تاج به جز در چیدمان دپارتمانها و کمیتههای فدراسیون فوتبال، تقریباً از روش مدیریتی کفاشیان پیروی کرد. دست نزدن به موقعیت کیروش و کادر فنی تیم ملی. حتی در نوع مواجهه با حواشی این مربی پرتغالی، از روشهای کفاشیان استفاده کرد. صعود تیم ملی به جامجهانی ۲۰۱۸ روسیه در دوران مدیریت تاج، نسبت به ادوار گذشته کمنظیر بود و کیروش نخستین مربی تاریخ فوتبال ما بود که دو دوره متوالی تیم ملی را به جامجهانی رساند.
پیش از جامجهانی ۲۰۱۸ روسیه، راحتترین صعود به جامجهانی مربوط به دوره ریاست دادکان و بازیهای انتخابی جامجهانی ۲۰۰۶ آلمان بود. در مرحله نهایی بازیها، ایران یک دیدار پیش از پایان بازیها، صعودش به جامجهانی را جشن گرفت اما این بار در حالی که دو بازی پایانی نمایشی بود، بدون شکست و در حالیکه تنها در بازی آخر مقابل سوریه دروازه تیم ملی باز شد، به جامجهانی ۲۰۱۸ روسیه صعود کردیم. مهمترین نقش تاج، حفظ هارمونی قدیمی و دست نبردن در کادر فنی تیم ملی بود. کاری که شاید برای بسیاری از مدیران دشوار باشد.
عزیزیخادم: سریعترین صعود تاریخ یک تیم آسیایی به جامجهانی
در اسفندماه ۱۴۰۰ «شهابالدین عزیزیخادم» به عنوان شانزدهمین رئیس فدراسیون فوتبال ما پس از انقلاب انتخاب شد و فدراسیونی را از تاج تحویل گرفت که با مربیگری «مارک ویلموتس» تیم ملی در مسابقات مقدماتی جامجهانی ۲۰۲۲ قطر، در بازی با هنگکنگ ۲ بر صفر و مقابل کامبوج با نتیجه پرگل ۱۴ بر صفر پیروز شد اما در بازی مقابل بحرین یک بر صفر و در بازی بعد برابر عراق ۲ بر یک مغلوب و همین باعث انتقادهای شدید شد تا فدراسیون فوتبال قرارداد ویلموتس را فسخ کند.
در دوران ریاست عزیزیخادم، سومین صعود پیاپی تیم ملی به جامجهانی که سریعترین صعود تاریخ یک تیم آسیایی به جامجهانی بود، رقم خورد. از زمان انتخاب عزیزیخادم به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال، بحث ارتباط او با رمال و جادوگرها و تأثیر بر تصمیمهایش مطرح شد. البته او در چند مصاحبه، این اتهامها را رد کرد اما در بیشتر مصاحبههایش «حمایت، هدایت و رحمت الهی»، «الطاف خفیه الهی» و «دعای خوبان عالم» را از دلایل پیروزیهای تیم ملی فوتبال مقابل حریفها دانست که با انتقاد اهالی فوتبال و رسانهها همراه شد.
در بهمن ۱۴۰۰، سلسلهای از اشتباههای مدیریتی و ابهامهای مالی و اقتصادی توسط عزیزیخادم جدی شدن طرح عزل او شد. رسانههای داخلی از عزیزیخادم بهعنوان کسی که «فوتبال کشور را در بنبست قرار داده» یاد کردهاند. همچنین حذف باشگاههای استقلال و پرسپولیس از لیگ قهرمانان آسیا و عدم جایگزینی این دو در دوران مدیریت او رخ داد.