رسیدگی به این پرونده از بامداد ۲۱ مرداد سال ۹۹، با گزارش قتل مرد جوانی به بازپرس کشیک قتل پایتخت آغاز شد. رهگذران هنگام عبور از پارکی در حوالی مهرآباد جنوبی با مشاهده مردی زخمی روی نیمکت پارک در تماس با اورژانس، او را به بیمارستان منتقل کردند، اما وی به علت شدت خونریزی جان باخت، اما این مرد پیش از مرگ گفته بود که وقتی روی نیمکت پارک خواب بوده هدف حمله فردی ناشناس قرار گرفته و چاقو خورده و به نظر میرسید که عامل جنایت او را اشتباهی زده است. چرا که مشخص شد شبهای قبل فرد دیگری روی آن نیمکت میخوابید و شب حادثه بهدلیل اینکه نیمکت خالی بود، وی روی آن خوابیده و احتمالاً ضارب او را با فرد دیگری اشتباه گرفته است.
از آنجایی که مقتول پتویی روی خودش انداخته بود و قاتل هنگام جنایت صورت او را ندیده بود، فرضیه جنایت اشتباهی قوت گرفت. کارآگاهان در ابتدا به شناسایی فردی پرداختند که در شبهای قبل روی آن نیمکت خاص میخوابید.
در ادامه مشخص شد که مردی به نام حمید حدود یک ماهی میشد که کارتن خواب بوده و هر شب روی همان نیمکت میخوابید. مأموران به سراغ حمید که پاتوقش در همان پارک بود رفتند و توانستند او را شناسایی کنند. حمید مدعی شد که احتمالاً برادرش کریم دست به جنایت زده است.
بدینترتیب کریم بهعنوان نخستین مظنون پرونده تحت تعقیب قرار گرفت. در حالی که تلاش برای بازداشت کریم ادامه داشت مشخص شد که وی حدود یک ماه قبل به اتهام سرقت از خانه همسایهاش دستگیر شده و در زندان به سر میبرد. کریم با هماهنگیهای قضایی از زندان به اداره آگاهی منتقل شد و به قتل اشتباهی اعتراف کرد و گفت: برادرم همیشه روی نیمکتی میخوابید که مقتول خوابیده بود و از آنجایی که پتو رویش بود من چهرهاش را ندیدم. به این تصور که برادرم است به او ضربه زدم.
وی در ادامه گفت: برادرم اعتیاد شدید داشت و خانوادهام را اذیت میکرد. گاهی اوقات برای تأمین هزینه مواد، دست به سرقت از خانه خودمان و همسایهها میزد. اذیتهای او در حدی بود که به او گفتم اگر یکبار دیگر پا در خانه بگذارد، او را میکشم. برادرم از ترسش دیگر به خانه برنگشت و شبها روی نیمکت پارک میخوابید. هوا که سرد شد به سراغش رفتم و از او خواستم به خانه برگردد، اما با من درگیر شد. این درگیری و اختلافات قبلی باعث کینه در دلم شد و تصمیم به انتقام گرفتم. ساعت ۳ شب حادثه به پارک رفتم، مردی روی نیمکت خوابیده و پتویی روی او بود.
فکر کردم برادرم است و دو ضربه چاقو به او زدم. زمانی که متوجه شدم اشتباهی یک نفر دیگر را کشتهام، عذاب وجدان به سراغم آمد و تصمیم به خودکشی گرفتم. حدود ۱۰۰ قرص خوردم و ۳ روز بیهوش بودم، اما زنده ماندم. قرصهایی که خورده بودم باعث گیجی من شده بود. بیآنکه بفهمم در خانه همسایه را شکسته و وارد آنجا شده بودم و به اتهام سرقت بازداشت شدم.
با اعتراف مرد جوان به جنایت، او به بازسازی صحنه قتل پرداخت و پرونده او برای صدور حکم به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد. با توجه به درخواست اولیای دم، دادگاه حکم بر قصاص داد و پرونده این جنایت برای اجرا به دادسرای امور جنایی تهران ارسال شد. در حالی که مرد جوان در چند قدمی چوبه دار بود چندین جلسه صلح و سازش برگزار شد. با توجه به اینکه مرد جوان از جنایت ناخواسته بشدت پشیمان بود، در نهایت اولیای دم به حرمت میلاد حضرت علی (ع) و برای رضای خدا از قصاص قاتل فرزندشان گذشت کردند.
با بخشش مرد جوان، بزودی پرونده او برای رسیدگی از جنبه عمومی جرم به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع خواهد شد.
ایران