اصرار بازنشستگان وزارت ورزش برای حفظ میز خدمت؛ وزارتخانهای هم برای مدیران جوان تاسیس کنید!

به گزارش ایران24، در اذهان عمومی وزارت ورزش و جوانان با عباراتی همچون تحول، نوآوری و پویایی گره خورده است؛ اما به واسطه سیاستهای مدیریتی که به خصوص در یک دهه اخیر در این وزارتخانه وجود داشته افرادی سکاندار ورزش کشور در حوزههای مختلف مدیریتی شدهاند که دهههاست از دوران جوانی آنها گذشته است.
در حال حاضر هم که ورزش کشور بیش از هر زمان دیگری نیازمند تحول و نوآوری شده، همچنان شاهد حضور چهرههایی در ردههای مدیریتی هستیم که سالهاست انگیزه و توان لازم برای مدیریت در عرصهای پرتکاپو همچون ورزش را از دست دادهاند.
از این چهرههای تکراری میتواند به محمد شروین اسبقیان، محمدرضا داورزنی، فریبا محمدیان و علی رغبتی اشاره کرد؛ مدیرانی که باید بازنشسته شوند اما همچنان در ساختار ارشد ورزش کشور حضور دارند. سؤال اساسی اینجاست، وقتی حتی بازنشستهها حاضر به ترک میز نیستند، چگونه میتوان از تغییرات مثبت در وزارت ورزش سخن گفت؟
اصرار این مدیران بازنشسته برای حفظ میزها در شرایطی صورت میگیرد که جوانان با انگیزه، تحصیلکرده و متخصص، سالها پشت درهای بسته این وزارتخانه در انتظار فرصت هستند. روابط دوستانه و محفلی، جای رقابت سالم و شایستهسالاری را گرفته و ورزش کشور، بهجای پویایی، به سکونی خطرناک گرفتار شده است. نه تنها قدرتی برای کنار زدن این مدیران وجود ندارد بلکه هر زمان شخصی از صندلی خود بلند شود، سریعا صندلی مدیریتی دیگری برای او آماده خواهد شد تا یک روز بدون مسئولیت را هم پشت سر نگذارد.
رضا کشاورز، قائممقام و سخنگوی جوانان انقلابی ایران و جبهه ملی همت، در جلسهای تخصصی با محوریت بررسی چالشهای ورزش قهرمانی و پایه با اشارهای تند به فضای بسته حاکم بر وزارت ورزش گفت: رفیقبازیهایی که دنیامالی در وزارت ورزش به راه انداخته، عملاً تبدیل به یک جریان بسته و غیرقابل نفوذ برای نیروهای جوان شده است. اینکه بازنشستهها را دوباره بهکار میگیرند و آنها را در کنار هم میچینند، نهتنها از لحاظ مدیریتی ناپسند است بلکه بهشدت به شعور مخاطب و مردم توهین میشود.
کشاورز ادامه داد: در این وزارتخانه، از ظرفیت نیروهای جوان استفادهای نمیشود. در حالیکه نام این نهاد “وزارت ورزش و جوانان” است اما در عمل هیچ اثری از جوانگرایی نمیبینیم. هر روز فاصلهی مدیران از بدنه جوان و پرانرژی کشور بیشتر میشود. یا این وزارتخانه انتقادپذیر نیست یا خود را بالاتر از پاسخگویی به مردم میبیند.
وی در پایان، با حسرت افزود: ای کاش نمایندگان مجلس در این نشست حاضر بودند تا از نزدیک صدای ما را میشنیدند. آنچه امروز در وزارت ورزش میگذرد، با شعارهای دولت و انتظارات جوانان کشور در تضاد کامل است.
علیرضا ایرانمنش، دبیرکل جوانان انقلابی ایران نیز در همین راستا اظهار داشت: بسیاری از انتقادات متوجه وزارت ورزش است. شاید بهتر باشد نام این وزارتخانه را از “ورزش و جوانان” به “ورزش و بازنشستگان” تغییر دهیم! اینکه همچنان از چهرههایی استفاده میشود که دوران بازنشستگیشان مدتهاست فرا رسیده، قابل قبول نیست.
همین روند مدیریتی «بلای سرپرستی» را به سر فدراسیونهای ورزشی آورده است؛ استفاده از کارمندانی که هیچ تخصصی ندارند اما مورد اطمینان بالادستیها هستند. همین روند بود که منجر به از دست دادن جان عکاس ورزشی در مسابقات اتومبیلرانی شد و در فدراسیونهای دیگری همچون سوارکاری، بدنسازی و اسکی، یک رشته ورزشی به سمت نابودی پیش میرود.
واقعیت این است که آنچه ورزش کشور را زمینگیر کرده، نبود منابع یا استعداد نیست بلکه ساختار فرتوت، نگاه محفلی و عادت مزمن به بازتولید مدیران خسته و بیانگیزه است. در حالی که بسیاری از کشورهای پیشرو با اتکا به نسل جوان، تحولات چشمگیری در حوزه ورزش ایجاد کردند ما همچنان درگیر روابط خالهزنکی و رفاقتهای مدیریتی هستیم.
اگر قرار باشد بازنشستهها در قالبهای جدید، باز هم بر میز مدیریت تکیه بزنند پس چه زمانی قرار است فرصت به نسل تازه داده شود؟ اگر علی رغبتی و امثال او کنار نروند، چطور جوانان میتوانند به ورزش این کشور جان تازهای ببخشند؟
ورزش ایران نیازمند شوک مدیریتی است؛ شوکی که تنها با پاکسازی بدنه از چهرههای فرسوده و جایگزینی آنها با نیروهای متخصص، جوان و متعهد ممکن خواهد بود. تا زمانی که این اتفاق نیفتد، هیچ تحول واقعیای در راه نخواهد بود.