منچستر؛ نقطه شروع دومینوی اسلامهراسی

به گزارش خبرگزاری ایران۲۴، صبح پنجشنبه دوم اکتبر ۲۰۲۵، در یومکیپور، شهر منچستر شاهد حملهای خونبار بود.
جهادالشامی مهاجم ۳۵ ساله سوریتبار و شهروند بریتانیا با خودرو به جمعیت مقابل کنیسه «هیتون پارک» زد و سپس با چاقو به نمازگزاران حمله کرد.
در این حادثه 2 نفر کشته و چند تن زخمی شدند و مهاجم در نهایت با شلیک پلیس از پا درآمد. با این حال، گزارشهای بعدی نشان داد که این رویداد ابعاد پنهان و پرسشبرانگیزی دارد.
الشامی پیشتر به اتهام تجاوز بازداشت و با قید وثیقه آزاد بود. او سابقه جرایم غیرتروریستی داشت، اما نامش هرگز در فهرست سرویسهای ضدتروریسم و سازمان امنیت داخلی بریتانیا (MI5) قرار نگرفته بود؛ موضوعی که ضعف دستگاههای امنیتی و قضایی را برجسته میکند. از سوی دیگر، پزشکی قانونی تایید کرد یکی از قربانیان احتمالا نه به دست مهاجم، بلکه بهطور ناخواسته بر اثر شلیک پلیس جان باخته است؛ ابهامی که روایت رسمی حادثه را زیر سؤال میبرد.
در حالی که این نقاط تاریک نیازمند شفافسازی بود، رهبران اروپایی و بریتانیایی بهسرعت حادثه را به یک صحنه سیاسی بدل کردند.
کی یر استارمر نخستوزیر انگلیس حمله را «جنایتی علیه یهودیان» خواند و جلسه اضطراری دولت را تشکیل داد.
او وعده داد کنیسهها و نهادهای یهودی بهطور ویژه تحت حفاظت قرار گیرند.
شابانا محمود وزیر کشورانگلیس نیز، خواستار لغو تجمعات حامی فلسطین شد و فضای امنیتی را به سمت محدود کردن اعتراضات سوق داد.
صادق خان شهردار لندن و اندی برنهام شهردار منچستر، نیز با اعلام افزایش گشتهای امنیتی بر همین موج سوار شدند.
در این میان، برخی رسانهها بهجای تمرکز بر ابعاد واقعی حمله، به سراغ گذشته خانوادگی مهاجم رفتند. گزارش شد که پدر او، فراجالشامی، جراح با سابقه فعالیت در مناطق جنگی، سال گذشته در صفحه فیسبوک خود پستهایی در حمایت از حملات هفتم اکتبر حماس منتشر کرده بود.
هرچند خانواده پس از حادثه بیانیهای صادر کردند و آن را «جنایتی شنیع» دانستند و خود را از آن مبرا کردند، اما رسانهها بازنشر آن پستهای قدیمی را به دستاویزی تازه برای برجستهکردن پیوند میان مسلمانان، فلسطین و خشونت تبدیل کردند.
چنین تمرکزی بیش از آنکه به روشن شدن حقیقت کمک کند، به تقویت فضای سوءظن و انگزنی علیه مسلمانان انجامید.
در سطح بینالمللی، اسرائیل نیز بلافاصله وارد میدان شد. بنیامین نتانیاهو نخستوزیراسراییل، این حمله را نتیجه «ضعف اروپا در برابر تروریسم» دانست و گیدئون سار وزیر خارجه اسراییل، بریتانیا را به کوتاهی در مقابله با یهودستیزی متهم کرد.
چنین مواضعی فشار بیشتری بر لندن وارد آورد تا سیاستهای سختگیرانهتری علیه مسلمانان و مهاجران اعمال کند.
همزمان، ایفرایم میرویز خاخام اعظم بریتانیا، حادثه را هشداری برای «بازنگری ملی» خواند و جامعه یهودی اروپا نیز با بیانیههای متعدد خواستار حفاظت ویژه از مؤسسات مذهبی شد.
در همان روز، بیش از ۵۷ فلسطینی در غزه و کرانه باختری و 2 شهروند لبنانی در جنوب لبنان به دست ارتش اسرائیل کشته شدند؛ فجایعی که در رسانهها و مواضع سیاسی اروپایی به حاشیه رانده شد.
این تناقض آشکار پرسشی جدی را برمیانگیزد: چرا خون قربانیان در اروپا فوار به اولویت اصلی سیاستمداران بدل میشود، اما مرگ دهها فلسطینی و لبنانی در خاورمیانه تنها در چند سطر کوتاه خبر بازتاب مییابد؟ این وضعیت نشان میدهد که حادثه منچستر فراتر از یک حمله تروریستی بوده و به ابزاری برای امنیتیسازی جامعه و تشدید فشار بر مسلمانان و مهاجران تبدیل شده است.
این ماجرا در بستر داخلی بریتانیا معنای بیشتری پیدا میکند.
تنها چند هفته پیش، موجی از تظاهرات ضد مهاجران در شهرهای مختلف به خشونت کشیده شد و نشان داد زیر پوست جوامع اروپایی، موجی از اسلامستیزی و نژادپرستی در حال رشد است.
اکنون نیز حادثه منچستر برای سیاستمداران فرصتی فراهم کرده تا این موج را رسمیت بخشند و سیاستهای سختگیرانهتری علیه مسلمانان اعمال کنند.
در نهایت، تراژدی منچستر بیش از آنکه صرفا یک حمله تروریستی باشد، به صحنهای برای بهرهبرداری سیاسی بدل شده است؛ صحنهای که در آن از یکسو یهودیان قربانی شدند و از سوی دیگر، میلیونها مسلمان و مهاجر بار سنگینتری از سوءظن، محدودیت و فشار را بر دوش خواهند کشید.