گنبد آهنین دیجیتال

گنبد آهنین دیجیتال
جنگ ۲ ساله غزه به پایان رسیده، اما روایت‌ها هنوز می‌جنگند. در جهانی که پست‌ها جای گلوله‌ها را گرفته‌اند، اسرائیل جبهه‌ای تازه گشوده است: نبرد بر سر حقیقت. از حذف میلیون‌ها ویدئو تا لشکر هوش مصنوعی، از اینفلوئنسر‌های آمریکایی تا تبلیغات هدفمند جهانی، قدرتی تازه در حال شکل‌گیری است؛ قدرتی که واقعیت را مهندسی می‌کند.
کد خبر : ۳۳۵۷۵

بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در توصیفی که بازتابی از نگاه ایدئولوژیک کابینه او به مفهوم قدرت است، از «جبهه هشتم» جنگ سخن گفت؛ جبهه‌ای که آن را «نبرد برای حقیقت» نامید.

به گفته او، پس از هفت جبهه نظامی علیه ایران و نیروهای نیابتی‌اش، اکنون نوبت به جبهه‌ای رسیده است که میدان آن نه خاک، بلکه روایت است. این تعبیر، به‌روشنی نشان می‌دهد که اسرائیل جنگ غزه را نه صرفا رویارویی نظامی، بلکه نزاعی برای کنترل معنا و حافظه تاریخی تلقی می‌کند.

هدف اصلی این جبهه، همان‌گونه که از اظهارات مقامات و شواهد عملی برمی‌آید، خنثی کردن اتهامات بین‌المللی درباره نسل‌کشی و ایجاد قحطیِ عامدانه در نوار غزه است.

رسانه‌های اجتماعی و فناوری‌های نوینِ هوش مصنوعی در این میان نقش کلیدی دارند و به صحنه‌ای تازه برای اعمال قدرت و بازتولید روایت رسمی اسرائیل بدل شده‌اند.

در پی عملیات «طوفان الاقصی» در اکتبر ۲۰۲۳، رژیم اسرائیل مفهومی نو با عنوان «گنبد آهنین دیجیتال» را وارد ادبیات امنیتی خود کرد. این سامانه، که از نظر استعاری بازتابی از گنبد آهنین نظامی است، ماموریت دارد تهدیدات اطلاعاتی را همان‌گونه رهگیری کند که گنبد آهنین فیزیکی موشک‌ها را نابود می‌کند.

اما در این نبرد، تهدید اصلی نه از آسمان، بلکه از شبکه‌ها می‌آید: پست‌ها، تصاویر و ویدئوهایی که واقعیت جنگ و جنایات اسرائیل را آشکار می‌سازند.

«گنبد آهنین دیجیتال» بر دو سطح عمل می‌کند. نخست، لایهٔ حذف که مبتنی بر بسیج کاربران داوطلب برای گزارش‌دهیِ انبوه است. این کاربران با ارسال هزاران گزارش علیه محتوای انتقادی، الگوریتم‌های پلتفرم‌ها را در جهت حذف روایت‌های مخالف فعال می‌کنند. در این فرایند، ترکیبی از بازبین‌های انسانی و هوش مصنوعی تصمیم می‌گیرند چه چیزی بماند و چه چیزی ناپدید شود.
تنها در تیک‌تاک، طی 6 ماه نخست جنگ، بیش از سه میلیون ویدئو حذف و ۱۴۰ هزار پخش زنده قطع شد.

«واحد سایبری دادستانی کل اسرائیل» در همین مدت نزدیک به ۹۵۰۰ درخواست حذف به شرکت‌های فناوری ارسال کرد و بنا بر گزارش‌ها، متا در ۹۴ درصد موارد با این درخواست‌ها همراهی کرد.

لایه دوم، جنگ الگوریتمی است؛ نوعی مهندسی شناختی که در آن سامانه‌های هوش مصنوعی بیش از ۲۰۰ هزار وب‌سایت را رصد می‌کنند تا محتوای انتقادی را شناسایی و بی‌درنگ با جریان تبلیغاتی همسو جایگزین کنند.

این تبلیغات پولی با ظاهری ارگانیک و زمان‌بندی دقیق در تایم‌لاین کاربران ظاهر می‌شوند و به‌تدریج واقعیتی جایگزین خلق می‌کنند. به این ترتیب، حذف و جایگزینی در یک چرخه هم‌زمان، ابزار بازنویسی ادراک جمعی می‌شود.

در کنار این سازوکارهای فناورانه، رژیم اسرائیل راهبردی فراملی برای مدیریت افکار عمومی به کار بسته است.

در سپتامبر ۲۰۲۵، نتانیاهو با گروهی از اینفلوئنسرهای آمریکایی دیدار کرد و پس از آن، پروژه‌ای با نام Project 545 با بودجه‌ای ۱۴۵ میلیون دلاری آغاز شد.

هدف این پروژه تأثیرگذاری مستقیم بر افکار عمومی ایالات متحده، به‌ویژه میان نسل جوان، از طریق محتوای تولیدشده با هوش مصنوعی در پلتفرم‌هایی نظیر تیک‌تاک و اینستاگرام بود.

هم‌زمان، پروژه استر (Esther Project) به عنوان بخشی از همین راهبرد، مجموعه‌ای از اینفلوئنسرهای آمریکایی را با قراردادهایی چندصدهزار دلاری به خدمت گرفت تا روایت‌های حامی اسرائیل را در فضای دیجیتال گسترش دهند.

اسناد قانون FARA نشان می‌دهد که وزارت خارجه رژیم اسرائیل در این کارزار با شرکت Clock Tower به ریاست برد پارسکیل مدیر پیشین کارزار انتخاباتی دونالد ترامپ همکاری داشته است.

در کنار این شبکه، شرکت تازه‌تاسیس Show Faith by Works با تمرکز بر جوامع مذهبی آمریکا، تبلیغات خود را به شیوه‌ای هدفمند و موقعیت‌محور منتشر کرد.

این برنامه که از آن با عنوان «بزرگ‌ترین کارزار تبلیغات موقعیت‌محور کلیساهای مسیحی در تاریخ آمریکا» یاد می‌شود، بر استفاده از فناوری ژئوفنسینگ برای رساندن پیام‌های سیاسی در فضای دینی تکیه داشت. در مجموع، وزارت خارجه رژیم اسرائیل طی سال ۲۰۲۵ بیش از ۱۳۷ میلیون دلار دیگر را به کمپین‌های شکل‌دهی افکار عمومی در سطح جهانی اختصاص داد.

به این ترتیب، دیپلماسی رژیم صهیونیستی از قالب سنتی «هسبارا»، واژه عبریِ معادل تبلیغات رسمی عبور کرده و به مرحله‌ای رسیده است که در آن مرز میان اطلاع‌رسانی، عملیات روانی و تبلیغات تجاری عملا از میان رفته است.

در مه ۲۰۲۴، شرکت OpenAI اعلام کرد یکی از پنج عملیات پنهان اثرگذاری شناسایی‌شده در بستر مدل‌های زبانی آن، به شرکت اسرائیلی STOIC تعلق داشته است.

این شبکه با استفاده از هوش مصنوعی محتوایی در حمایت از سیاست‌های رژیم اسرائیل تولید و از طریق حساب‌های جعلی در پلتفرم‌های بزرگ منتشر می‌کرد.

اندکی بعد، نیویورک تایمز گزارش داد که دولت رژیم اسرائیل از بیش از ۶۰۰ حساب جعلی برای ارسال دو هزار پیام هفتگی به قانون‌گذاران آمریکایی استفاده کرده است؛ پیام‌هایی که در ظاهر شخصی بودند اما هدفشان دفاع از سیاست‌های تل‌آویو و تخریب نهادهای فلسطینی بود.

چنین نمونه‌هایی نشان می‌دهد که جنگ غزه نه‌تنها در میدان نظامی بلکه در سطح شناختی نیز جریان داشته است.

استفاده از الگوریتم‌ها برای جهت‌دهی افکار عمومی، مرز میان حقیقت و تبلیغ را مبهم کرده و پرسش‌هایی اساسی درباره آینده صداقت اطلاعاتی در عصر هوش مصنوعی برانگیخته است.

اکنون، پس از فروکش‌کردن درگیری و آغاز روند صلح، پرسش اصلی آن است که این مدل جنگ شناختی تا چه اندازه به الگوی جهانی تبدیل خواهد شد.

هنگامی که یک قدرت نظامی می‌تواند با ترکیب سرمایه، فناوری و تبلیغات، واقعیت را در زمان واقعی بازنویسی کند، سایر دولت‌ها نیز وسوسه خواهند شد همین مسیر را دنبال کنند.

در این معنا، تجربه اسرائیل صرفا پروژه‌ای تبلیغاتی نیست، بلکه نوعی استعمار دیجیتال است؛ تصاحب حافظه و معنا به جای تصرف خاک.

جامعه جهانی اکنون با چالشی بنیادین روبه‌روست: بازتعریف مفهوم حقیقت در جهانی که داده، ابزار قدرت است. اگر نهادهای رسانه‌ای مستقل و ساختارهای نظارتی بین‌المللی نتوانند در برابر مهندسی دیجیتال روایت سازوکاری موثر ایجاد کنند، جهان به دوره‌ای وارد خواهد شد که در آن حقیقت نه محصول تحقیق، بلکه فرآورده قدرت خواهد بود.

جنگ در غزه ممکن است پایان یافته باشد، اما نبرد بر سر ادراک و حافظه، همچنان ادامه دارد؛ نبردی که آینده فهم ما از واقعیت را رقم خواهد زد.

| ارسال نظر