>

طرح صلح ترامپ در غزه؛ یک برنامه اجرایی یا یک بیانیه سیاسی

طرح صلح ترامپ در غزه؛ یک برنامه اجرایی یا یک بیانیه سیاسی
نقشه‌های صلح روی میز است، اما هیچ‌کس نمی‌داند این راه از کجا می‌گذرد و به کجا ختم می‌شود.
نویسنده : فاطمه شیخلر
کد خبر : ۳۵۳۷۸

اسناد تازه‌ای که از نشست امنیتی ماه اکتبر در جنوب اسرائیل به بیرون درز کرده‌اند، چهره‌ای متفاوت از آنچه دولت ترامپ «صلح تاریخی در خاورمیانه» می‌نامد، ترسیم می‌کنند.

در مجموعه‌ای ۶۷ اسلایدی که در حضور ژنرال مایکل فنزل هماهنگ‌کننده امنیتی آمریکا برای اسرائیل و فلسطین، و نمایندگانی از وزارت خارجه، دفاع، سازمان‌های غیردولتی و موسسات پژوهشی مانند RAND ارائه شده، طرح صلح نه به‌عنوان نقشه‌ای منسجم، بلکه به‌صورت پازلی نیمه‌کاره ظاهر می‌شود که قطعاتش هنوز در جای خود ننشسته‌اند.

در قلب این اسناد، پرسشی ساده اما تعیین‌کننده تکرار می‌شود: «چگونه از فاز ۱ به فاز ۲ گذر کنیم؟»

فاز نخست، شامل توقف عملیات نظامی، عقب‌نشینی محدود نیروهای اسرائیلی، تبادل زندانیان و آغاز کمک‌های بشردوستانه است؛ اما فاز دوم قرار است خلع سلاح حماس، تشکیل دولت موقت فلسطینی و بازسازی اقتصادی را دربر گیرد.

میان این دو مرحله تنها فلشی با علامت سوال در اسلاید اصلی دیده می‌شود؛ خلاصه‌ای بصری از وضعیت واقعی طرح است: آتش‌بسی برقرار شده، اما هیچ نقشه‌ای برای فردای آن وجود ندارد.

بخش قابل‌توجهی از این اسناد به «نیروی تثبیت بین‌المللی» یا ISF اختصاص دارد؛ ابتکار چندملیتی‌ای که قرار است ستون فقرات امنیتی صلح باشد. اما خود سندها پر از پرسش‌های بی‌پاسخ‌اند: چه کشوری فرماندهی را برعهده می‌گیرد؟ تحت چه مجوزی عمل خواهد کرد؟ آیا در خاک غزه مستقر می‌شود یا در مرزها؟ و مهم‌تر از همه، تحت فرمان چه نهادی خواهد بود؟

در حاشیه یکی از اسلایدها هشدار داده شده است که هرگونه تأخیر در تشکیل ISF به معنای «دادن فرصت به حماس برای بازسازی» است. این جمله، در واقع اعترافی درون‌سیستمی به نبود آمادگی اجرایی و ساختاری است.

در بخش دیگری از اسناد، با عنوان «خلاء حکمرانی» یا «Governance Vacuum»، تصویری نگران‌کننده از آینده اداری غزه ترسیم شده است.

هیات صلح که قرار است نهاد مرکزی اداره پساجنگ باشد هنوز تشکیل نشده و به صدها نیروی متخصص نیاز دارد.

هیچ شریک فلسطینی مشروعی برای اجرای توافق وجود ندارد، کمیته تکنوکراتیک دولت موقت در انتظار تایید است و برنامه آموزش نیروهای پلیس نه بودجه دارد و نه ساختار مشخص.

هم‌زمان، اسرائیل و تشکیلات خودگردان فلسطین هر دو از حق وتو برخوردارند و عملا هر تصمیمی می‌تواند در همان نقطه متوقف شود.

در سطح سیاسی نیز اسناد تصویری از سردرگمی کامل ارائه می‌دهند. اسرائیل مخالف حضور مجدد تشکیلات خودگردان در غزه است، در حالی که فلسطینی‌ها طرحی را که آن‌ها را کنار بگذارد، نمی‌پذیرند.

تضاد اصلی در دو نه خلاصه می‌شود: «نه» اسرائیل به بازگشت تشکیلات خودگردان و «نه» فلسطینی‌ها به طرحی که آن‌ها را کنار بگذارد. این دو موضع متضاد، طرح را در تعلیق نگه داشته و هرگونه تصمیم اجرایی را عملا ناممکن کرده است.

در بخش‌هایی از سند که به آینده و بازسازی اختصاص دارد، هیچ انسجامی دیده نمی‌شود. نمودار ساختار «هیات صلح» با زیرمجموعه‌هایی برای بازسازی اقتصادی و نظارت قضایی طراحی شده، اما در پاورقی همان صفحه آمده: «این ساختار هنوز بودجه، نیروی انسانی یا اختیارات رسمی ندارد.»

به این ترتیب، نهادی که قرار است آینده غزه را مدیریت کند، هنوز وجود خارجی ندارد و بازسازی عملا به مجموعه‌ای از نیت‌های روی کاغذ تقلیل یافته است.

مرور کامل این اسناد نشان می‌دهد که طرح صلح ترامپ بیش از آنکه یک برنامه اجرایی باشد، یک بیانیه سیاسی است. در ظاهر، کاخ سفید از «صلح پایدار» سخن می‌گوید، اما در لایه‌های تصمیم‌سازی، سندها چیز دیگری می‌گویند: طرحی بدون نقشه، نهادی بدون ساختار، و آینده‌ای که هنوز نوشته نشده است.

در پایین بسیاری از اسلایدها عبارت تکراری‌ای دیده می‌شود: «Details TBD»؛ جزئیات بعدا مشخص می‌شود.

و شاید همین جمله، خلاصه تمام واقعیت طرح ترامپ باشد؛ صلحی که روی کاغذ زیبا به‌نظر می‌رسد، اما در میدان سیاست و واقعیت، هنوز حتی شروع نشده است.

با توجه به شواهد می توان گفت ابهام در طرح صلح ترامپ اتفاقی نیست؛ به نظر می‌رسد این سردرگمی خود بخشی از معادله است.

وقتی نه مسیر مشخص است و نه پایان، هر تصمیمی می‌تواند در «خلاء معنا» دگرگون شود. همین فضای مبهم، زمینه‌ای می‌سازد برای نفوذ منافع پنهان و بازیگرانی که در سایه‌ی نام «صلح»، اهداف دیگری را دنبال می‌کنند.

| ارسال نظر