>

دست دوستی ترامپ با «کمونیست»

دست دوستی ترامپ با «کمونیست»
نشستی که انتظار می‌رفت میدان برخورد باشد، به صحنه تحسین و وعده همکاری تبدیل شد؛ لحظه‌ای که نشان داد سیاست واشنگتن همچنان غیرقابل‌ پیش‌بینی است.
نویسنده : فاطمه شیخلر
کد خبر : ۳۵۸۷۲

دیدار روز جمعه میان دونالد ترامپ رئیس‌جمهور ایالات متحده و زهران ممدانی شهردار منتخب نیویورک، در دفتر بیضی کاخ سفید، فراتر از یک ملاقات تشریفاتی، به مثابه مطالعه‌ای موردی در باب سیالیت ائتلاف‌های سیاسی و غلبه‌شان بر دگماتیسم حزبی جلوه کرد.

پیش‌فرض‌های حاکم بر این دیدار که ریشه در ماه‌ها لفاظی‌های خصمانه داشت، نویدبخش فضایی گرم و سازنده نبود زیرا ترامپ پیش‌تر ممدانی را «دیوانه‌ای ۱۰۰ درصد کمونیست» خوانده بود و ممدانی نیز خود را «بدترین کابوس دونالد ترامپ» توصیف کرده بود.

 با این حال، خروجی نشست ۳۰ دقیقه‌ای، فضایی سوررئال را رقم زد؛ فضایی که در آن رئیس‌جمهور نه تنها از مواضع پیشین خود عقب‌نشینی کرد، بلکه ممدانی را «بسیار منطقی» خواند و پیش‌بینی کرد که او می‌تواند کارهایی «واقعا عالی» برای زادگاه مشترکشان انجام دهد.

این چرخش دراماتیک بیش از هر چیز نشان‌دهنده تمایل ترامپ به بازتعریف مخالفانش بر اساس معیارهای شخصی و موفقیت‌های مشترک است، نه برچسب‌های ایدئولوژیک.

ترامپ در این دیدار با خوش‌بینی‌ که برای بسیاری از ناظران سیاسی غیرمنتظره بود به توافقات جلسه خصوصی اشاره کرد و با تاکید بر تمرکز ممدانی بر مسکن و مقرون‌به‌صرفه‌بودن هزینه‌ها گفت:«فکر می‌کنم شما، یک شهردار واقعا عالی خواهید داشت. هرچه او بهتر عمل کند، من خوشحال‌تر می‌شوم.» 

این اظهارات در تضادی آشکار با موضع‌گیری‌های او در روزهای منتهی به انتخابات قرار داشت، زمانی که شهروندان را به رای دادن به رقیب ممدانی اندرو کومو، تشویق می‌کرد.

اکنون اما با چرخشی صریح، رئیس‌جمهور با اعتماد به نفس گفت: «شدیدا احساس می کنم که او می‌تواند کار بسیار خوبی انجام دهد.  فکر می‌کنم او برخی از افراد محافظه‌کار را غافلگیر خواهد کرد؛ و برخی از افراد خیلی لیبرال را هم غافلگیر نخواهد کرد، چون آن‌ها همین حالا هم او را دوست دارند.»

یکی از صحنه های جالب این دیدار، نحوه مدیریت برچسب‌های سنگین سیاسی نظیر «فاشیست» و «کمونیست» بود.

استراتژی ترامپ در مواجهه با انتقادات ممدانی، به نظر می‌رسید نوعی خلع سلاح از طریق شوخی و بی‌اهمیت جلوه‌دادن واژگان باشد. هنگامی که خبرنگاران ممدانی را تحت فشار قرار دادند که آیا هنوز ترامپ را «فاشیست» می‌داند یا نه، رئیس‌جمهور با لحنی پدرانه و در حالی که بازوی ممدانی را نوازش می‌کرد، گفت: «اشکالی ندارد، می‌توانی فقط بگویی بله. راحت‌تر از توضیح دادن است. من ناراحت نمی‌شوم.»

همین رویکرد درباره برچسب «مستبد» نیز تکرار شد، جایی که ترامپ گفت: «من را با القابی خیلی بدتر از مستبد صدا کرده‌اند، پس این یکی آنقدرها هم توهین‌آمیز نیست. فکر می‌کنم بعد از اینکه با هم شروع به کار کنیم، نظرش عوض می‌شود.»

حتی درباره برچسب «کمونیست» که خود ترامپ پیش‌تر به ممدانی نسبت داده بود  او لحنش را تعدیل کرد و گفت: «او دیدگاه‌هایی دارد که کمی پرت هستند، اما چه کسی می‌داند؟ خواهیم دید چه چیزی جواب می‌دهد.»

او حتی در برابر هم‌حزبی‌های خود مانند الیز استفانیک که ممدانی را «جهادگرا» خوانده بود، ایستاد و صریح گفت: «با مردی ملاقات کردم که بسیار منطقی است؛ مردی که واقعا می‌خواهد دوباره شاهد شکوفایی نیویورک باشد.»

فراتر از لفاظی‌ها، این دیدار نشانگر نوعی همگرایی عمل‌گرایانه در حکمرانی شهری بود. تهدیدهای پیشین مبنی بر قطع حمایت مالی فدرال جای خود را به وعده‌های همکاری داد.

ترامپ با بیان اینکه «انتظار دارم به او کمک کنم، نه اینکه به او ضربه بزنم. کمک بزرگی خواهم کرد»، رویکردی تعاملی اتخاذ کرد و دلیل آن را عشق به نیویورک دانست.

این چرخش با تایید برخی تصمیمات اجرایی ممدانی از جمله ابقای جسیکا تیش به‌عنوان کمیسر پلیس، که از نظر ترامپ «نشانه‌ای خوب» بود تقویت شد. این سطح از تعامل موجب شد ترامپ بگوید: «من احساس راحتی زیادی از بودن در نیویورک دارم، و فکر می‌کنم بعد از این جلسه حتی بیشتر هم شود.»

از نکات مهم دیگر این رویداد، شناسایی الگوی مشترک «پوپولیسم شورشی» میان دو سیاستمدار است.

ترامپ پیروزی ممدانی را نه تهدیدی چپ‌گرایانه، بلکه مشابه خیزش سیاسی سال ۲۰۱۶ خود دانست.

او با بیان اینکه «او از ناکجاآباد پیدایش شد» و اینکه «فکر می‌کنم با آدم‌های معمولی که نامزد می‌شوند، می‌برند و شاید شهردار می‌شوند اما هیچ چیز هیجان‌انگیزی ندارند، متفاوت است»، نوعی احترام ضمنی به توانایی ممدانی در برهم‌زدن ساختارهای سنتی ابراز کرد.

ترامپ حتی همپوشانی پایگاه رای خود با ممدانی را پذیرفت و گفت: «او گفت بسیاری از رای‌دهندگان من در واقع به او رای داده‌اند، و من با این موضوع مشکلی ندارم.»

می توان گفت این دیدار بیش از آنکه صرفا یک رویداد سیاسی باشد، بازتابی از اولویت‌ یافتن روایت‌سازی فردی بر انسجام گفتمانی است.

واکنش‌ها و تغییر لحن طرفین نشان داد که نقش شخصیت‌ها در شکل‌دهی به پویایی‌های قدرت، گاه تعیین‌کننده‌تر از خطوط رسمی ایدئولوژیک عمل می‌کند.

به‌نظر می‌رسد آنچه این گفت‌وگو را معنادار می‌سازد، نه توافق‌های مطرح‌شده، بلکه آشکارشدن این واقعیت است که تعامل سیاسی در آمریکا می‌تواند بر پایه انعطاف‌پذیری شخصی و نیازهای لحظه‌ای بازتعریف شود.

| ارسال نظر