بلک فرایدی؛ کارناوالی به رنگ فریب
به گزارش شبکه خبری ایران ۲۴، سرمای نخستین صبح یکی از جمعه های پاییزی، با هیاهوی بلندگوهایی که حراجی را بشارت میدادند، درهم میآمیخت. خیابانهای شهر، صحنهٔ تردد شهروندانی شده بود که چشمانی مشتاق و کیفهایی خالی در دست، به شکار کالاهای ارزانقیمت آمده بودند.
این تصویر، نمای آشکار «جمعه سیاه» در کلانشهری مانند تهران است؛ پدیدهای که از فراسوی مرزها آمده، اما ریشههایش را در خاک مصرفگرایی و میل به داراییهای بیشتر، محکم کرده است.
پشت ویترین فروشگاههای بزرگ و کوچک، برچسبهای قرمزرنگ، نوید روزهایی استثنایی میدهند. در فضای مجازی، بنرهای الکترونیکی، چشمها را میدزدند و ذهن را با وعدهٔ تخفیفهای باورنکردنی مبهوت میکنند. این صحنهآرایی گسترده، تنها ظاهر ماجراست. در پشت این پردهٔ رنگین، روایتهای دیگری در جریان است؛ روایتهایی از ناامیدی، فریب و زیان.
ایمان قزلباش یکی از بازیگران این صحنه است. او که خود سال گذشته در دام فروشندگان اینستاگرامی گرفتار آمده، امسال با تجربهای بیشتر به میدان آمده، اما با صحنهای دیگر از فریب روبهرو شده است.
او میگوید: «یک ماه تمام، هر هفته قیمت لپتاپی را که میخواستم، در یک فروشگاه معتبر آنلاین چک میکردم. قیمت ثابت بود؛ حدود چهل و هشت میلیون تومان. اما صبح جمعه، با بنری بزرگ مواجه شدم که از چهل درصد تخفیف خبر میداد. وقتی روی لپتاپ کلیک کردم، قیمت جدید را پنجاه و دو میلیون تومان دیدم. یعنی اول قیمت را بالا برده بودند و بعد تخفیف ساختگی روی آن گذاشته بودند. آنچه را که فرصتی استثنایی میپنداشتم، دریافتم که پردهای است برای پوشاندن گرانفروشی.»
زخمهای کهنه
حرفهای ایمان، تنها صدای اعتراض یک خریدار نیست. این صدا، بازتاب خروش خاموش هزاران مصرفکنندهای است که در سالهای گذشته، طعم تلخ کلاهبرداری را چشیدهاند.
خود ایمان، پارسال در روزهای بلک فرایدی، پول یک کنسول بازی را به صفحهای در اینستاگرام پرداخته بود؛ صفحهای که پس از دریافت پول، ناپدید شد و هیچ اثری از آن باقی نماند.
او با بیان این خاطره، چهرهاش در هم میشود: «آن روزها، هیچ مرجع سریعی برای پیگیری وجود نداشت. پلیس فتا پرونده را ثبت کرد، اما بازگرداندن پول، تقریباً ناممکن بود. این روزها هم اگرچه هشدارها بیشتر شده، اما کلاهبرداران نیز هوشمندتر شدهاند. آنها با شگردهای جدید، هر ساله خریداران جدیدی را به دام میاندازند.»
بازی با اعداد
افزایش مصنوعی قیمتها در روزهای پیش از بلک فرایدی، یکی از کهنترین و متداولترین شگردهای فروشگاههای به ظاهر معتبر است.
در این روش، فروشنده قیمت یک کالا را در هفتههای پیشین، به طور مصنوعی افزایش میدهد تا در روز حراج، با اعمال تخفیف بر پایهٔ آن قیمت inflated، مشتری را فریب دهد.
نتیجه این میشود که خریدار، کالا را به قیمتی بالاتر از ارزش واقعیاش میخرد، در حالی که تصور میکند معاملهای استثنایی انجام داده است.
این روش، نمونهٔ بارز تبلیغات گمراهکننده است. در بسیاری از کشورها، نهادهای ناظر بر بازار، با اینگونه اقدامات برخورد میکنند، اما در فضای کسبوکار ایران، نظارت کافی و مؤثر وجود ندارد. همین امر، به گستاخی برخی فروشندگان دامن زده است.
دامهای نوین
در کنار فروشگاههای به اصطلاح معتبر، صفحات مجازی، به کانون اصلی کلاهبرداری در بلک فرایدی تبدیل شدهاند.
این صفحات، که معمولاً در پیامرسانهایی مانند اینستاگرام و تلگرام فعال میشوند، با طراحی حرفهای و استفاده از کامنتهای ساختگی، اعتماد کاربران را جلب میکنند. آنها کالاهایی را با قیمتهای بسیار پایین - گاه تا نصف قیمت بازار- عرضه میکنند.
مشتری پس از واریز پول، یا هیچ کالایی دریافت نمیکند، یا با محصولی تقلیدی و بیکیفیت روبهرو میشود. آنگاه است که صفحهٔ فروش، ناگهان بسته میشود و ردپایی از فروشنده باقی نمیماند.
پلیس فتا هر ساله نسبت به این شیوه کلاهبرداری هشدار میدهد، اما استقبال کاربران از صفحاتی که تخفیفهای کلان ارائه میدهند، کاهش نمییابد.
بلک فرایدی به مثابه آیینه
پدیده بلک فرایدی و پیامدهای آن، تنها مشکل چند فروشندهٔ فرصتطلب نیست. این پدیده، آیینهای است که کاستیهای بزرگتری را در فضای کسبوکار و مصرف در ایران نشان میدهد.
از یک سو، ضعف نظارتی نهادهای متولی، به گسترش رفتارهای غیراخلاقی در بازار دامن زده است. از سوی دیگر، میل روزافزون به مصرف و داراییهای مادی، جامعه را در وضعیتی آسیبپذیر قرار داده است.
در چنین فضایی، تبلیغات پرزرق و برق، به راحتی میتواند بر خرد جمعی غلبه کند و خریداران را به کام تصمیمهای احساسی و نسنجیده بکشاند. نتیجه، گسترش بیاعتمادی عمومی و آسیبدیدن بدنهٔ اصلی کسبوکارهای صادق است.
راه برونرفت
با این همه، نمیتوان بلک فرایدی را به کلی محکوم کرد. نفس حراجی و فروش ویژه، اگر در چهارچوبی شفاف و صادقانه انجام شود، میتواند به نفع خریدار و فروشنده باشد. نکتهٔ کلیدی، هوشمندی مصرفکننده و وجود نهادهای نظارتی کارآمد است.
خریداران باید پیش از اقدام به خرید، قیمت کالاها را در بازههای زمانی مختلف رصد کنند. آنها تنها باید از فروشگاههایی خرید کنند که نماد اعتماد الکترونیک دارند و سابقهای شفاف از خود به جا گذاشتهاند. در برابر صفحات مجازی ناشناس، باید کاملاً محتاط بودند.
از سوی دیگر، نهادهای نظارتی باید با تدبیر و شدت بیشتر، با متخلفان برخورد کنند. ایجاد سامانههای ساده و سریع برای گزارشدهی مردم، میتواند به کاهش فضاهای بیقانون کمک کند.
سخن پایانی
داستان ایمان قزلباش و هزاران خریدار دیگری که در روزهای بلک فرایدی فریب خوردهاند، روایتی تکراری، اما آموزنده است. این روایت به ما میگوید که در کارناوال رنگین مصرف، همیشه بازیگران حیلهگری حضور دارند که از سادگی و هیجان مردم سوءاستفاده میکنند.
شاید زمان آن رسیده باشد که به جای شتاب برای پر کردن سبدهای کالا، لحظهای درنگ کنیم و از خود بپرسیم: آیا واقعاً به این کالاها نیاز داریم؟ یا اینکه ما نیز، بیآنکه بخواهیم، به دستیاران ناخواندهٔ بازیِ فریب تبدیل شدهایم؟
پاسخ به این پرسش، شاید آغاز راهی برای گذر از بلک فرایدیهای فریبنده و رسیدن به مصرفی عاقلانه و انسانی باشد.