به گزارش رسانه تحلیلی تصویری بهمن، رها عبداللهی فعال رسانه ای در یادداشتی نوشت: هفتهای نیست که شبکههای خبری تیتری راجع به تیراندازی و درگیری منجر به قتل و جرح در شهرهای ایالات متحده امریکا نداشته باشند. همین چند روز پیش در حادثه تیراندازی در شهر"ریچفیلد" واقع در ایالت مینه سوتای آمریکا، یک دانش آموز کشته و یک دانش آموز دیگر نیز به شدت زخمی شده است. چند روز قبلتر تیراندازی در فروشگاهی در لسآنجلس و قبل از آن هم تیراندازی در دبیرستانی در میشیگان که هرکدام چندین کشته داشته خبری شد.
جستجوی این خبرها در گوگل یا شبکههای اجتماعی و تلویزیونی به شما هیچ تصویر یا ویدئویی جز تصاویر هوایی پلیس یا عکسهای خبرگزاریها از فاصله دور که فقط نشان از تسلط و مدیریت پلیس بر ماجراست به دست شما نمیدهد.
در واقع شما نمیتوانید هیچ تصویری از صحنه تیراندازی یا ارتکاب آن جنایات پیدا کنید. واضح است که غالب مردمی که شاهد ماجرا بودهاند هم گوشی هوشمند دارند هم دسترسی به شبکههای اجتماعی. اما هیچ کدام جرأت ندارند تصاویر حادثه را منتشر کنند.
کشوری مثل امریکا که در خیلی از ایالتهایش حمل سلاح سرد و گرم مجاز است و سینما و تلویزیون و فضای مجازیش مروج خشونت، اینچنین بر انتشار تصاویر جنایات رخ داده در شهرهایش سختگیری دارد و اجازه نمی دهد تصاویر منعکس کننده این خشونت جاری در زندگی روزمره شهروندانش، تصویر منفی از امریکا به دنیا مخابره کند.
در کشور ما این ماجرا برعکس است. قتل فجیعی در یکی از شهرها اتفاق افتاده. ساعاتی بعد تصاویر مختلفی از جنایت از زوایای گوناگون، ضبط شده توسط مردم رهگذر و حتی دوربینهای مدار بسته ساختمانهای اطراف در حال دست به دست شدن بین مردم در خبرگزاری ها و شبکه های اجتماعی و کانال های خبری و سرگرمیست.
تمام جزئیات راست و دروغ ماجرا در فضای بی درو پیکر مجازی منتشر می شود و حتی به منبع تحلیل فعالان رسانه و اجتماعی تبدیل میشود.
انگار جذب لایک و فالور برای تحلیلگران محترم مهمتر از صحت و سقم جزئیات ماجراست. کسی هم نگران کودکانی نیست که به راحتی به تصاویر هولناک جنایت دسترسی دارند و تحت تاثیر بدترین آسیبهای آن قرار میگیرند.
جدای از القای ناامنی و برهم زدن جو روانی جامعه، ما با اثری به نام واگیری رسانه ای روبرو هستیم. رسانهها میتوانند با گزارش مکرر و گسترده برخی وقایع مثل خودکشی و قتل، تعیین کننده وقایع بعدی یعنی گسترش آن واقعه باشند. این واگیری به ویژه در مخاطبین سنین نوجوان بسیار فراگیر است. یعنی گزارش خشونت، به راستی موجب خشونتهای تقلیدی بعدی میشود. ما در شرع نیز موضوع مهمی مثل حرمت اشاعه فحشا را داریم. این حرمت به معنای کتمان و انکار زشتیها نیست. بلکه ناظر به آثار سوء انتشار رخدادهای زشت و جنایات در عرصه عمومی میباشد.
علاوه بر این، تصویرسازی بینالمللی از عواقب چنین انتشار گستردهایست. وقوع یک قتل دلخراش خانوادگی با انتشار تصاویر هولناکش به راحتی از ایران کشوری ناامن برای زنان را تصویرسازی میکند. این به معنای انکار زشتی خشونت رخ داده نیست. اما وقتی مراقبت کشورهای دیگر مثل آمریکا برای پیشگیری از چنین تصویرسازی رسانهای در دنیا را مشاهده میکنیم، اهمیت این ماجرا برایمان باید بیشتر شود.
میتوانید رسانهای کردن خشونت را دغدغه و مسئولیت رسانهای خود برای رفع ظلم و خشونت به ویژه در اجتماعات کوچک بدانید. ولی بدانید نداشتن علم رسانه فعالیت شما در این عرصه را به خشونت رسانهای با هزاران آسیب بیشتر برای مردم تبدیل میکند.