به گرارش رسانه بهمن به نقل از میدان، آرسنال پس از سال 2006، هرگز روی خوش ندیده، منچستر یونایتد با هزینه میلیارد یورویی از کسب جام عاجز مانده، آث میلان پس از 11 سال هنوز هم آن تیمِ با ثبات نیست و وضعیت اسفناک بارسلونا نیز نیازی به بازگویی ندارد. اینها ثمره مدیریتی است که در آن "ارزش سهام" بیشتر از موفقیت تیمی نقش دارد.
در این راه، نه بارسلونا بازیکن خوب کم داشته، نه منچستر یونایتد و نه حتی آرسنال. سرمربیانی هم که به خدمت گرفتهاند، اگر بهترینهای یک سبک نباشند، لااقل در میان 20 سرمربی برتر جای خواهند گرفت. اونای امری، دیوید مویس، کومان، ژوزه مورینیو و فنخال. اما هیچکدام در تیمهای مذکور به موفقیت نرسیدند؛ چراکه مدیریت ورزشی، از اصلی ترین فاکتورها برای رسیدن به موفقیت است. شاید بد نباشد روند پروژه موفق مدیر ورزشی منچستر سیتی را در یادداشتی جداگانه بررسی کنیم. یا اینکه دیوید مویس و اونای امری، چگونه پس از اخراج به یکی از بهترین مربیان اروپا تبدیل شدند.
بارسلونا به دلیل جوان گرایی و بهره گرفتن از تیم های پایه و آکادمی لاماسیا، مورد تحسین تمام اهالی فوتبال بود؛ اما این روزها، بارسا به تیمی با میانگین سنی بالا تبدیل شده که سرانش نه تنها برای جوانتر شدن تیم تلاشی نمیکنند، بلکه بازیکنان جوان باقیمانده در تیم را به فروش میرسانند و بازیکن سالخورده یا در شرف سالخوردگی را جایگزین آنها میکنند. آنها امیدوارند با ژاوی و آنگونه که در دیدارهای اخیر به نظر آمده، آبی و اناریها به اصل خود بازگردند.
سیاست مدیران بارسلونا در سالهای اخیر، تصمیمات سران وقت باشگاه آث میلان را یادآور میشود که با بازیکنانی مثل نستا، گتوزو، سیدورف، اینزاگی و آمبروزینی، تا لحظه پایان دوران حرفهای ادامه دادند و پس از بازنشستگی، پروسه تغییر نسل به شدت طولانی شد؛ به طوری که دومین تیم پرافتخار لیگ قهرمانان اروپا، حدود 14 سال است که حتی از حضور در جمع هشت تیم برتر لیگ قهرمانان اروپا دور بوده.
پس از دوران طلایی مدیریت خوان لاپورتا در بارسلونا و دوران نسبتاً معمولی ساندرو راسل، بارتومئو در حال رقم زدن فاجعهای بود که بارسلونا را سالهای سال از رقبا عقب انداخت. درحالی که تیم رقیب یعنی رئال مادرید، با جوانانی چون آسنسیو، وینیسیوس، رودریگو، مندی، اودگارد و والورده، آیندهای قدرتمند را برای خود رقم میزد و بارسا با بازیکنانی چون مسی، سوارز، راکیتیچ، آلبا، پیکه، بوسکتس و ویدال که سنشان به بالای سی سال رسیده بود، روز به روز به دوران سقوط نزدیکتر میشد.
سقوطی که سرانجام رخ داد و حالا کاتالانها باید برای کسب سهمیه لیگ اروپا بجنگند. لیگ اروپا و نه لیگ قهرمانان؛ فاجعه همینجاست.