رسانه تحلیلی تصویری بهمن، گروه اقتصاد - مائده منصوری: هفتهنامهی تجارت فردا، در شمارهی 445 خود به موضوع محوری «فقر» پرداخت است؛ موضوعی که اگر چه اقتصاددانان در لزوم رفع آن اتفاق نظر دارند، اما در محاسبه و راههای درمانش اختلافات نظری بسیار است. سوال محوری در این شماره آن بود که چرا بهرغم آنکه در کشور سیاستهای متنوعی برای پایان دادن به فقر تدوین شده است، سازمانهای زیادی با ماموریت کاهش فقر به وجود آمدهاند و هر سال میلیاردها تومان صرف کمک به فقرا میشود، اما آمارهای فقر نه تنها کاهش پیدا نمیکند، بلکه روز به روز بیشتر میشود!؟ نگارنده معتقد است که اساساً این پرسش اشتباه طرح شده است. بر اساس محاسبات دکتر جواد صالحی اصفهانی (که در همین هفتهنامه و در صفحات 40 و 41 منعکس شده است)، قبل از انقلاب فقر حدود 58 درصد جمعیت بود. این رقم با درآمدهای نفتی دهه 1350 به 35 درصد رسید. در شرایط انقلاب و جنگ تقریباً همین مقدار باقی ماند و پس از جنگ تا سال 1390 به زیر 10 درصد کاهش یافت! البته در شرایط تحریمهای دههی 1390 و سیاستهای غلط در داخل، دوباره فقر افزایش یافته و به 20 درصد بازگشت. با این وجود، آیا میتوان گفت سازمانها، سیاستها و بودجههای رفع فقر در ایران کارا نبودهاند!؟
یک ادعای غلط
تجارت فردا در این پرونده به نقل از برآورد اقتصاددانان، ادعا میکند که از سال 1386 روند رشد مصرف خانوار متوقف و از تابستان 97 مصرف نهایی به قیمتهای ثابت به طور مداوم منفی بوده است. این در حالی است که دکتر جواد صالحی اصفهانی _اقتصاددان و استاد دانشگاه ویرجینیاتک آمریکا_ با تاکید بر این نکته که اندازهگیری فقر در ایران دچار نوعی انحراف شده است، میگوید که بر اساس محاسباتش، نرخ فقر از سال پس از جنگ، تا سال 1390، از 35 درصد به 10 درصد کاهش یافته است. بنابراین چطور ممکن است رشد مصرف خانوار از سال 1386 متوقف شده باشد ولی همچنان تا سال 1390 تعداد فقرا در حال کاهش باشد!؟ تنها در یک صورت امکان دارد و آن اینکه مصرف فقرا در این سالها افزایش پیدا کرده ولی مصرف دهکهای بالا کاهش پیدا کرده باشد. که البته همان هم صحیح نیست. چون اگر روند تغییرات درآمد سرانه بر اساس برابری قدرت خرید را نگاه کنیم، میبینیم که این آمار نیز تا سال 1390 صعودی بوده است!
دست روی دست!
تجارت فردا همچنین به نقل از مسعود نیلی مینویسد: «مبتنی بر تجربه جهانی و همچنین مبتنی بر نظریه اقتصاد نمیتوان کشوری را یافت که وضعیت بد اقتصاد کلان و وضعیت مساعد به لحاظ فقر داشته باشد. در واقع تلاش برای رفع فقر در شرایط نامطلوب اقتصاد کلان تلاشی بیفایده است.» البته کسی شکی ندارد که در بلندمدت و در شرایط نامطلوب اقتصاد کلان، رفع فقر ممکن نیست اما مساله این است که برخی اقتصاددانان اتفاقاً در همین شرایط نیز راهکارهای کوتاهمدت برای بهبود وضع فقرا دارند. یکی از این اقتصاددانان، دکتر جواد صالحی اصفهانی است. او در مصاحبه با همین شماره از هفتهنامهی تجارت فردا مینویسد: «هیچ کشور و هیچ دولتی نمیتواند در برابر شوک این تحریمها مقاومت کند و اثر آن در سفره مردم نیاید پس دولتها باید سیاستهای بلندمدت و کوتاهمدت برای رفع فقر در نظر بگیرند که در حال حاضر مشکل جدی مردم ایران کوتاهمدت است و به قول کینز در بلند مدت همهی ما مردهایم... در کوتاهمدت مانند شرایط تحریم و پانادمی کرونا باید سیاستهای کوتاهمدت مانند کمکهای نقدی و حمایتهای یارانهای انجام شود.» بنابراین با سیاستگذاری درست میتوان در جهت رفع فقر تلاش کرد و نباید دست روی دست بگذاریم و بگوییم چون شرایط کلان اقتصادی بد است، تلاش بیفایده است.
آدرس غلط نئولیبرالها
نتیجه آنکه سیاستهای فقرزدایی، هر زمان مجدانه پیگیری شدند، نتایج شیرینی حاصل شده است. مثلا پس از جنگ هشت ساله، با اجرای برنامههای رفاهی و سرمایهگذاریهای روستایی فقر در دهه ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ میلادی به حد پایین تا زیر ۱۰ درصد رسید. یا حتی با اجرای قانون یارانه نقدی در دولت نهم و دهم (که به نوعی توزیع یارانه انرژی به شکل یارانه نقدی بود) فقر با وجود تحریمها، تا یکی دو سال کاهش پیدا کرد. اما با تداوم تحریمها و سختترشدن تحریمها خصوصا در دوره ترامپ تا حدود زیادی این کمکهای نقدی اثرگذاری خود را از دست داد. در هشت سال پایانی دهه 90، دولت میتوانست با استمرار سیاستهای حمایتی (مثلاً افزایش یارانهها از محل افزایش قیمت حاملهای انرژی) دستکم برای کوتاهمدت فقر را کاهش دهد و وضعیت فقرا را بهبود بخشد. این در حالی است که با گوش سپردن با اقتصاددانانی مانند مسعود نیلی که میگفتند «در وضعیت بد اقتصاد کلان» نمیتوان «وضعیت مساعد به لحاظ فقر داشت»، عملاً دولت هیچ تلاشی برای مقابله کوتاهمدت با فقر نکرد و تمام تلاشش را صرف بهبود وضعیت اقتصاد کلان از طریق مذاکرات کرد. بنابراین بر خلاف ادعای تجارت فردا، سیاستهای فقرزدایی بینتیجه نیستند؛ بلکه غفلت از سیاستهای فقرزدایی در کوتاهمدت است که در یک دههی اخیر تعداد فقرا را دو برابر کرده است.