رسانه بهمن، گروه امنیت ملی و سیاست خارجی - سمیرا کریمشاهی: حادثهی فرودگاه بغداد، در ساعات اولیه وقوع، علاوه بر بهت و شوک انسانی، سرگردانی و دستان خالی رسانههای رسمی و ملی را بار دیگر آشکار ساخت. افکار داغدار، درک میکردند شخصیت با ارزشی از آنها گرفته شده اما اینکه او چه کارها کرده است پس از گفتن چند جمله کلی، در پاسخ بیشتر و جزئیتر میماندند و در چنین فضایی که تشنهی بیشتر دانستن بودند مرجع رسانهای هیچ آمادگی برای روایت آنچه که در شان شخصیتهایی باشد که دههها از عمرشان در جهاد گذشته بود، نداشتند. و چاره در بازپخش فیلم سینمایی «به وقت شام» و چند قسمت پایانی سریال «پایتخت 5» که به طور مکرر از شبکههای مختلف روی آنتن رفت، دیده شد.
با گذشت دو سال از شهادت فرماندهان مقاومت، همچنان عرصه فیلم و سینمای ما توانی در به تصویر کشیدن زندگی و زمانه قهرمان وطن و منطقه ندارد. در قالب ادبیات مکتوب آثار منتشر شده کافی و جامع نیست. هرچند در دومین سالگرد، آثاری در قالب مستند در صدا و سیما و فضای مجازی خودنمایی میکنند اما چند اثر که از نظر کیفیت و محتوای اسنادی کمنظیر بودهاند با ناهماهنگی تمام مانع از دیده شدن آن توسط مردم ایران و منطقه و دوستداران حاج قاسم سلیمانی شدند. به عنوان مثال مستند «72ساعت» که روایتی از 72 ساعت پایانی عمر با برکت سردار سلیمانیاست بدون توضیح قانعکنندهای از پخش آن در رسانهی ملی و در سطح منطقه در شبکه المیادین جلوگیری شد و تا کنون در سطح اکرانهای محدود سینمایی و پلتفرمی باقی مانده. مستند «پرواز یک و بیست دقیقه» که روایتی شنیده نشده از روزهای منتهی به شهادت حاج قاسم است تا صبح شهادت سردار، جز یک تیزر چیزی از آن منتشر نشده است. عملیات شکست محاصره آمرلی عراق، که یک عملیات افسانهای و اولین شکست داعش با فرماندهی سردار سلیمانی بود با گذشت هشت سال از آن عملیات، به تازگی و در آستانه دومین سالگرد سردار میتوان حدود دو مستند مناسب در مورد آن یافت. و جای تاسف است که اولین روایتگر اقدامات قهرمانانه شهید سلیمانی در جبهه آمرلی، خبرنگار شبکه بیبیسی و آن هم در قالب یک مستند ضدایرانی بود.
درست همزمان در همین سالهای جنگ در سوریه، عراق و یمن، بازندگان میدان در حال ارائه چهرهی قهرمانانه از سربازان شکست خوردهی خود هستند. امارات پروژهی سینمایی جنگی خود را با ساخت فیلمی از جنگ یمن آغاز کرده تا روایتگر دروغین از میدان نبرد و وارونه جلوهدادن پیروزیهایی انصارالله باشد.
در سوی دیگر میدان میتوان به ترکیه اشاره کرد؛ کشوری که توام با فقر شخصیتهایی در قامت قهرمان ملی در عصر کنونی، آرشیوی پر و پیمان از دهها سریال و فیلم سینمایی داشت و دارد تا ارتش کشورشان را پرچمدار مبارزه با تروریسم در منطقه جا بزنند و تبدیل شدن ترکیه به خط ترانزیتی تروریستهای داعش و القاعده را به حاشیه براند.
غربآسیا ومحورهای سهگانه رقابت رسانهای
محورهای رسانهای در منطقه را میتوان به سه دسته کلی تقسیم کرد: محور مقاومت، محور اخوانی-ترکی و محور عربی- عبری. بدیهی است چنین دستهبندی متاثر از رقابتهای سیاسی موجود در منطقه است.
نقاط ضعف و قدرت ایران، به عنوان پرچمدار محور مقاومت، به فضای کنشگری بازیگران این محور قابل انتقال است. یعنی به همان میزان که بنیه قوی نظامی و دفاعی ایران به ظرفیت و امتیاز محور تبدیل میشود، ضعف کار رسانهای و فرهنگی در داخل ایران به فضای فعالیتی بازیگران مقاومت سرایت میکند. البته به جز چند مورد استثناء در حوزهی حزبالله لبنان، به طور کلی محور مقاومت در فضای نبرد رسانهای و هنر روایت به نسبت سرعت پیشرفت حاکم بر ساختار، عقب است.
محور دوم، پیوندی از مهارت و قدرت خبری قطر و به طور مشخص پایگاه «الجزیره» و صنعت سینمایی و جلوههای ویژهی ترکیه که ظرفیت برجسته این محور، گستردگی پایگاه مخاطبی در مناطق مختلف است.
محور سوم، متشکل از شیخ نشینان جنوب خلیج فارس و تروریستهای ساکن تلآویو است. ضعف بزرگ این محور را آشکارسازی حب و بغض خارج از چارچوب حرفهای رسانه میتوان در نظر گرفت که البته با پولپاشی شیوخ عرب و جذب نخبگان این حوزه، سعی در سرپوش گذاشتن بر این ضعف خود دارند.
همسویی میان بازیگران سیاسی دو محور اخیر در تحولات متعدد، اشتراک در اهداف رسانهای و تبلیغی را هم ایجاد میکند. که شاید یکی از مهمترین جلوههای آن، سال ابتدایی جنگ در سوریه باشد. اما از سال 2013 جدا شدن مسیرهای سیاسی و تقابل در سرنوشت کشورهای درگیر انقلابهای عربی 2011 به ویژه در مصر، باعث شد محور رسانهای اخوانی-ترکی و عربی-عبری به الگوی تقابل روی آورند که اوج آن در سال 2017 و تحریم کشور قطر توسط کشورهای شورای همکاری خلیج فارس رخ داد. اما در سالهای اخیر، به تناسب همسویی مجدد این محور، امکان اشتراک اهداف بیشتری در کارکرد رسانهای وجود دارد که این ماجرا کار محور مقاومت را سختتر میکند.
امنیتی زدایی در عراق و فراموشی خاطره داعش
با نگاه مصداقی از نبرد موجود در فضای رسانهای، تبلیغی و فرهنگی در سطح منطقهای به بررسی کنش و تنشهای فعال در این حوزه در کشور عراق با توجه به اهمیت استراتژیکی آن میپردازیم. عراق با پشت سر گذاشتن فضای بحرانی سالهای اولیه قرن21 ، مجددا در 2013-2014 موج جدید بحران امنیتی را تجربه کرد. محور مقاومت، بازیگر نجاتدهنده عراق از بحران تروریستی داعش و القاعده شد و ائتلاف پول و قدرت عربی-عبری و حامیان فرامنطقهایشان در میدان نبرد چیزی جز شکست عایدشان نشد.
اما منطقه و به ویژه عراق در پسا بحران تروریسم به میدان جنگ روایتها و به طور شمولیتر جنگ نرم تبدیل شده است. بررسی روند اجتماعی و فرهنگی جاری در عراق حتی نه به طور عمیق نشان دهندهی آن است فضای فکری در این کشور در حال امنیتیزدایی و دور شدن از دغدغههای آن و جایگزینی مسائل دیگر از جمله اقتصادی و فرهنگی است. که یکی از اصلیترین نماد آن اعتراضات اکتبر2019 در این کشور بود که نشان میداد نسل جدید عراقی در پسا داعش به پوستاندازی اولویتبندیهای خود مشغول است. در همین راستا یکی از اصلیترین ضعفهای ایران در رابطه با عراق به عنوان کشوری با بالاترین اشتراکات فرهنگی و مذهبی موجود، باقی ماندن متولیان مربوطه در فضای امنیتی 2014 و عدم تغییر آرایش سیاسی-امنیتی کنشگری ایران در عراق است.
در مثال اعتراضات 2019 در فضای انفعال رسانهای ایران، تزریق مالی گسترده از سوی محور اماراتی_سعودی، هجمه گسترده در قالب شوهای تبلیغاتی و موسیقی اعتراضی متناسب با ذائقه نسل جدید در عراق به راه افتاد و ویدئوکلیپهای آن به بازدیدهای میلیونی در یوتیوب رسید که بعضا دارای محتواهای ضدایرانی بودند. با این هدف که صدای اعتراضی غالب آن باشد که ایران را مقصر کاستیها و ناکارآمدیهای عراق معرفی میکند.
محور ترکی دنبالکنندهی یک دیپلماسی عمومی فعال در عراق است که یکی از مؤلفههای اصلی آن میتوان نفوذ در فضای رسانهای عراق با بازیگری سفیر ترکیه در این کشور دانست. جلسات متعدد با فعالان سیاسی، اصحاب رسانه و اینفولئنسرهای عراقی در سفارت ترکیه برقرار است. سفیران ترکیه در عراق از مسابقه فوتبال گرفته تا پیادهروی اربعین، حضور و ارتباط با عامهی مردم عراق را به طور جدی دنبال میکنند.
تصویر: دیدار سفیر ترکیه با سلبریتیهای عراق
نتیجهی این کاشتهها، برداشتهایی در فضای سیاسی است. ترکیه میتواند شمال عراق را اشغال کند از سهمیه آب دجله و فرات این کشور برای اهداف سدسازی خود بردارد، اما افکار عراقی کمترین حساسیت ممکن را بروز دهند و در عین حالی بازار اقتصادی عراق در دست ترکیه باشد و مقامات عراقی از خرید پهپاد ترکیهای استقبال کنند. از طرف محور عربی هم اجازهی سرمایهگذاری در زمینه انرژی تجدیدپذیر برای امارات و افزایش همکاری اقتصادی برای سعودی صادر میشود. بدون اینکه در ذهنی سوال ایجاد شود این کشورها در سالهای بحرانی جولان داعش مشغول به چه کاری بودند.
به طور واضحتر، در حالی که دو محور ترکی و عربی از ابزارهای مبارزاتی جنگ نرم به ویژه رسانه برای افزایش ظرفیت سیاسی خود در عراق سرمایهگذاری میکنند، ایران و محور مقاومت از ظرفیت سیاسی خود در تمام ابعاد دیگر هزینه میکند.
حادثه فرودگاه بغداد، میتوانست برهمزننده هرگونه معادلهسازیها در نبرد موازنهی جنگ نرم و رسانهای در عراق باشد اما به نظر میرسد بخش اعظم تاثیر آن صرفا بر گرفته از خود شخصیت خاص حاج قاسم سلیمانی و جایگاه آن در عراق و مستقل از تلاشی برای پرورش ظرفیت این حادثه بوده است؛ در طول دو سال گذشته به جای ظرفیتسازی، از سبد اعتباری شخصی شهید سلیمانی در عراق هزینه شده است. سرمایهای که به طور خام و هیچگونه ابتکاری عرضه میشود. اگر سلاح مجهز برای «روایت» در جنگ رسانهای تدارک دیده نشود، گرفتاری معضلی خواهیم شد که رهبر انقلاب اسلامی در گوشزد خطر آن فرمودند:« اگر حقایق را روایت نکنید دشمن با دروغ جای ظالم و مظلوم را عوض میکند».