به گزارش رسانه تحلیلی تصویری بهمن، به نقل از فارس، ۲۹ فروردین ۱۴۰۱ را می توان روزی برای آغاز رهاسازی بورس از محدودیت های صوری و غیرواقعی دانست. افزایش دامنه نوسان به ۶ درصد در این روز می تواند مهر باطلی بر دو دهه محدودیت نادرست بر بورس باشد.
عصر روز چهارشنبه ۲۴ فروردین ماه، هیات مدیره سازمان بورس و اوراق بهادار سرانجام در جهت افزایش کارآیی و افزایش نقدشوندگی بازار سرمایه، افزایش یک درصدی دامنه نوسان به صورت متقارن در بازار اول شرکت بورس اوراق بهادار تهران و شرکت فرابورس ایران را از تاریخ ۲۹ فروردین ۱۴۰۱ در دستور کار خود قرار داد.
اواخر سال گذشته بود که نایب رئیس هیات مدیره سازمان بورس و اوراق بهادار عنوان کرد، براساس تصمیمات اولیه اتخاذ شده قرار بر این است که دامنه نوسان در سال۱۴۰۱ به صورت تدریجی تا ١٠ درصد تغییر کند.
*دامنه نوسان نابازارساز بازار سهام
بورس تهران که عمری 54 ساله دارد، بیش از دو دهه از اعمال دامنه نوسان در بازار سهام میگذرد و محدودیتی که به بهانه محافظت از حقوق سهامداران خرد متولد شد، تنها بلوغ بازاری را که میتوانست نقشی مولد در اقتصاد کشور داشته باشد، به تعویق انداخت.
نبود فقر سازوکارهای منسجم، همزمان با محدودیت هایی چون دامنه نوسان و حجم مبنا سبب شده بورس نتواند به یک وضعیت متعادل دست پیدا کند. شکل گیری ابرنوسان های صعودی و نزولی و به نظر بسیاری از کارشناسان ایجاد حباب در بازار سهام مربوط به همین محدودیت های غیرمنطقی و غیرواقعی است که بازار سرمایه با آن دست و پنجه نرم می کند.
اکثر فعالان و حاضران در بورس، فارغ از میزان تخصص و تجربه بر ناکارآمد بودن «اعمال محدودیت بر نوسان قیمت سهام» تاکید دارند. همین مساله سبب شد تا سیاستگذاران در سازمان بورس تصمیم به افزایش دامنه نوسان از ۲۹ فروردین ماه بگیرند. فارغ از اختلاف نظر کارشناسان درخصوص نحوه افزایش یا حذف دامنه نوسان، تقریبا همه کارشناسان بر ناکارآمدی دو دهه حاکمیت این نابازارساز و عواقب به کارگیری آن تاکید داشته اند.
*چرا کارشناسان به این قانون معترض بودند؟
طبق قانون دامنه نوسان، هر سهم در هر روز معاملاتی حداکثر می توانست مثبت و منفی 5 درصد نوسان داشته باشد. طبیعتا زمانی که قیمت سهم به این سقف و کف قیمتی می رسید، شاهد تشکیل صف خرید یا فروش در آن سهم معاملاتی بودیم؛ به عبارت دیگر، در سقف یا کف تعیین شده مازاد تقاضا یا عرضه رخ می داد که همانند تشکیل صف است.
نقش اصلی بورس های اوراق بهادار، جذب و هدایت پس اندازها و نقدینگی سرگردان و پراکنده در اقتصاد به سوی مسیرهای بهینه است؛ این هدایت نقدینگی در نهایت باید منجر به تخصیص بهینه منابع کمیاب مالی شود؛ اما این مساله منوط به وجود کارآیی بازارهای مالی است.
*دامنه نوسان ناکارآمدی بازار سرمایه را افزایش می دهد
کارآیی در بازارهای مالی به دلیل تامین اهداف اصلی همچون تخصیص بهینه سرمایه ها، افزایش سرعت نقدشوندگی و تعیین عادلانه قیمت اوراق بهادار حائز اهمیت است و سرمایه گذاران طبیعتا به بازارهایی روی می آورند که از نقدشوندگی مناسب تری برخوردار هستند.
این موضوع از عوامل مهم در رشد و توسعه بازارها محسوب می شود. نقدشوندگی به معنای توانایی بازار در جذب حجم زیاد معاملات بدون ایجاد نوسانات شدید در قیمت است. از ویژگی های بازارهای با نقدشوندگی بالا، اندک بودن فاصله بین قیمت های پیشنهادی خرید و فروش است که به تبع آن معاملات به روش مقرون به صرفه ای اجرا می شوند. بی شک هر عاملی که سبب اخلال در کارآیی بازار شود، دستیابی به اهداف مذکور را به خطر می اندازد.
محدودیت در دامنه نوسان نیز یکی از همین مسائلی بود که اختلال زیادی در نقدشوندگی بازار سرمایه در مواقع بحرانی ایجاد کرده بود. همین اختلال ایجاد شده سبب کاهش کارآیی بازار سرمایه در مواقعی نیز شده است. تشکیل صف های میلیونی خرید در زمان های رشد بازار و شکل گیری صف های فروش در مواقع ریزش بورس، به دلیل همین محدودیت بوده است.
*صف نشینی پدیده مخرب بورس
به نظر می رسد صف نشینی موجود در بورس تهران باعث شکل گیری انجماد معاملاتی است که این مساله نیز در نهایت منجر به تخریب تدریجی بازار سهام خواهد شد. به گفته کارشناسان و صاحب نظران بازار سرمایه، این فرآیند ضمن ناکارآمد کردن بازار می تواند به کوچ همیشگی سرمایه از بورس بیانجامد.
بازار رمزارزها یکی از مقاصد این پول های گریزان از بورس است. بازاری که محدودیتی برای نوسان ندارد و با وجود بالا بودن دامنه تغییرات روزانه، اما از چنان جذابیتی برای سرمایه گذاران برخوردار است که می تواند با وجود نبود یک چشم انداز روشن به خوبی رقبای خود را کنار بزند.