به گزارش رسانه تحلیلی تصویری بهمن به نقل از رسالت، سربری درختان در دانشگاه الزهرا و محله چیذر و بوستان گلریز منطقه ۱۹، خشکشدن درختان در باشگاه انقلاب و یا شهرکهای مسکونی در حوالی میدان آزادی و اتفاق مشابه در مرکز لرزهنگاری دانشگاه تهران، فقط طی ۵ ماه رخداده که هنوز عاملانش شناسایی نشدهاند. اوضاع آنقدر بد است که پس از انتشار گزارشها و اظهارنظرهای متعدد، ناصر امانی، عضو شورای شهر نسبت به اپیدمی قطع درختان در پایتخت هشدار میدهد و نایبرئیس این شورا نیز از احتمال وجود «دستهای پنهان» میگوید. پرویز سروری پای احتمالات را به وسط ماجرا میکشاند، احتمال اینکه دستهای پنهانی به دنبال تکرار این موضوع در تهران باشند و قطع و خشکاندن درختان یک سناریو باشد.
ناصر امانی نیز با اشاره به قطع درختان بوستان گلریز در مجاورت کارخانه سیمان از گردافشانی این کارخانه میگوید که برخی معتقدند باعث خشکیدگی بوده و در این میان برخی هم نسبت به قطع درختان اقدام کردهاند.
او نیز همچون پرویز سروری، از دستهایی میگوید که میخواهند درختها را خشک کرده و بعد از تبدیل این بوستان به زمین، اقداماتی را انجام دهند.
سوده نجفی، عضو کمیسیون محیطزیست، سلامت و خدمات شهری شورای شهر نیز ابتدای امسال بر اساس شواهد میدانی اعلام کرده بود که از ۲۰ فروردین ۱۴۰۱ درختان سبز دو لاین شمالی و جنوبی راهآهن تهران-اهواز در منطقه ۱۷به بهانه احداث زیرگذر توسط شهرداری منطقه بهصورت کاملا غیراصولی با بهرهگیری از جرثقیل و بهصورت شبانه ریشهکن شده است.
مهدی پیرهادی، رئیس کمیسیون سلامت، محیطزیست و خدمات شهری شورای شهر تهران نیز با انتقاد از خشکاندن و قطع ۱۸۷ درخت در مجموعه ورزشی انقلاب، اعلام کرده است که تعدادی از درختان مجموعه انقلاب طی سالهای گذشته خشکانده و قطعشده اما هیچکس تاکنون پیگیر آن نشده است و مردم از دستگاه قضائی انتظار دارند موضوع را پیگیری و نتیجه را به آنها اعلام کند.
پیرهادی تعداد درختان این مجموعه را در سال ۹۸ حدود ۱۹ هزار و ۵۲۴ اصله درخت عنوان و افزوده، این تعداد درخت در حال حاضر به ۱۹ هزار و ۳۲۵ درخت کاهشیافته است و براساس بررسیهای انجامشده در سال ۹۸ تعداد ۱۳۰ اصله درخت این مجموعه خشکشده و ۵۷ درخت نیز قطعشده که مجموع آنها ۱۸۷ درخت است.
قطع سریالی درختان در شرایطی رخ میدهد که به گفته این عضو شورای شهر، با کمبود فضای سبز کارآمد مواجه هستیم و این موضوع ناراحتکننده است، بهویژه اگر درختان قدیمی و باارزش اکولوژیک، به دلایل مختلف در معرض خشکاندن و قطع باشند.
پلاککوبی سرفصل تعیینکنندهای نیست
برخی کارشناسان فضای سبز شهری، پلاککوبی و سرشماری را، راهکاری برای مقابله با قطع درختان برشمردهاند. اما هادی کاشانی، فعال محیطزیست در گفتوگو با «رسالت»، مطرح میکند که «پلاککوبی نمیتواند خیلی مؤثر باشد، به این خاطر که در سالها و دهههای گذشته این اقدام بر روی درختان از طرف سازمان بوستانها و فضای سبز شهر تهران بهصورت پایلوت انجام پذیرفته و بیتأثیر بوده است.»
این فعال محیطزیست تأکید میکند: « به مکانیزمی پویا برای پایش و نظارت بر پلاککوبیها نیاز است، اما چنین مکانیزمی وجود ندارد. ضمن آنکه در حال حاضر شهرداری به تکنولوژی استفاده از تصاویر ماهوارهای مجهز است و اگر درختی با تاج بزرگ حذف و یا از بین رفته باشد، با مرور تصاویر ماهوارهای میتوان آن را تشخیص داد، بنابراین باوجوداین تکنولوژی، بحث پلاککوبی سرفصل تعیینکننده و مهمی نیست.»
افزایش جریمه نمیتواند بازدارنده باشد
اما ارقام اختصاصیافته برای جریمه قطع درختان، چقدر میتواند نقش تعیینکننده و بازدارندهای داشته باشد؟ ارقامی که ازنظر مهدی بابایی، رئیس کمیته محیطزیست شورای شهر تهران، بازدارنده است، او میگوید: میزان جریمه قطع درخت به دیه انسان نزدیک شده، فرضا شما بهعنوان مالک و یا سازنده شروع به ساختوساز میکنید، جلوی درب منزل شما سه درخت چنار است که نه بهدلیل ساختوساز بلکه به دلیل تغییر اقلیم یکی از آنها خشک میشود؛ در این شرایط حداقل ۲۰۰ میلیون تومان برای یک اصله درخت باید جریمه پرداخت کنید، درحالیکه مالک اقدام به خشک شدن هم نکرده، این عدد خیلی بالاست و به دیه یک انسان نزدیک شده است.
بابایی با اشاره به اینکه جریمه قطع درخت نباید مشابه دیه انسان باشد، تصریح میکند: تا به این حد، به رویکرد بازدارنده احتیاج نیست و نباید دیه یک گیاه را مشابه یک انسان بدانیم. درهرصورت بالا بودن این عدد بازدارنده است اما درمجموع با کاهش این عدد مخالف هستم و از طرفی هم با رشد این عدد براساس تورم سالیانه نیز مخالفم.
هادی کاشانی بهطورکلی موافق اخذ جریمه نیست، به گمان او، هیچگاه این موضوع نمیتواند با بحث ارزش زمین برابری کند: «اگر به این ماجرا کمی واقعبینانه نگاه کنیم، ظرف دهههای گذشته هرکس که توانسته، در ملک خود ساخت و سازی انجام داده و در املاک معدودی هم که پروژهای انجامنشده، در ۸۰ درصد موارد، دارای مشکلات مالکیتی و یا حقوقی بوده است. درنتیجه نگهداری درخت در زمینی که ساختوساز میتواند ارزشافزوده چند برابری داشته باشد، مقرونبهصرفه نیست. بنابراین میزان جرائم نیز هرقدر بالاتر برود، چندان نمیتواند بازدارنده باشد، بهاینعلت که جرائم بهتنهایی مطرح نیست، بلکه مکانیزم رصد و اخذ جرائم هم مهم است. وقتیکه در هرکدام از قسمتهای این سیستم نقصی وجود داشته باشد، بالا بردن جرائم میتواند به دور زدن مکانیزم و بحث فساد مالی واداری دامن بزند. بنابراین باید همه اجزای مکانیزم درستکار کند، وگرنه بالا بردن جریمه قطع درختان، الزاما نمیتواند راهگشا باشد، تا زمانی که مکانیزم اخذ جریمه شفاف نباشد، تأثیری ندارد.
در حال حاضر سازوکار دریافت جرائم و محاسبه آن، پیچیده و غیرشفاف است، چون فرمولها و ضرایبی اضافه کردهاند که این موضوع، ظاهر تکنیکال پیداکرده اما شفافیت محاسبه را از بین برده و این اتفاق خوبی نیست، چون گاهی قیمتگذاریها حالت سلیقهای پیداکرده و کسی متوجه نمیشود که عدد و رقمها از کجا آمده است.»
عباس محمدی، کنشگر محیطزیست، نیز با کاشانی همنظر است. او در گفتوگو با «رسالت» این واقعیت تلخ را روایت میکند که «در تهران و سایر نقاط کشور، آنقدر مسئله ساختوساز سودآور است که افراد بهراحتی مرتکب تخلف شده و جریمه میپردازند. نمونههای فراوانی را سراغ داریم که باغچه و یا باغی تخریب و ساختمانی احداثشده و یا در مقابل پاساژی، درختان را خشک میکنند و اتفاقا جرائمی که میپردازند، جز هزینههایی محسوب میشود که شخص برای احداث بنا صرف کرده، راهکار این است که در چنین مواردی، اگر فردی خلاف مقررات برای احداث ساختمانی، درختانی را قطع کرده، مشمول مقررات دیگری باشد و بهعنوانمثال ملزم باشد به اینکه موقعیت محل را به وضعیت قبلی خود برگرداند، در حال حاضر باوجود تصاویر ماهوارهای که از حدود ۴۰ سال پیش در شهرداری موجود است، میتوان مشاهده کرد که در کدام نقطه باغچه بوده و اگر شخصی در این باغچه، ساختمانی احداث کرده، اخذ جریمه بیفایده است، بلکه باید آن ساختمان را تخریب و دوباره به باغچه تبدیل کرد و یا میتوان سند آن زمین را باطل کرد. ممکن است برخی بگویند چنین اقداماتی ایده آل به نظر میرسد، اما صرفا از این طریق میتوان جلوی چنین تخلفاتی را گرفت. بنابراین جریمه باید در این حد بازدارندگی داشته باشد. وقتی در شهر تهران، آپارتمان از متری ۵۰ میلیون تومان کمتر نیست، جریمههای ریالی معنایی ندارد و صرفا عدهای در ارتکاب جرم جری میشوند و این مسئله متأسفانه به یک عرف تبدیلشده است.»
محمدی میگوید: « روح قانون مبنی بر عدم تخریب باغ و درختان اعمال نشده و حتی شهرداری نیز در مواردی برای تعریض خیابان و ساخت بناها و پارکینگ طبقاتی، مجوز قطع درختان را صادر میکند. درحالیکه قانون باید برای همه و با نهایت سختگیری اجرایی شود.»
تبر در دست شهرداری
مسعود امیرزاده از دیگر کنشگران محیطزیست، توپ را در زمین شهرداری میاندازد. او در گفتوگو با «رسالت» برحسب تجارب گذشته میگوید، همواره در قطع و عدم حفاظت مناسب از درختان شهری، قصور اصلی متوجه شهرداری و شورای شهر است. مجموعههایی که نهاد بی نظارتاند و با تشکیل حلقهای بسته و تصویب قوانین، شهر را به یک کارگاه ساختمانی تبدیل کردهاند. شاید برخی تصور کنند که جرائم در نظر گرفتهشده برای قطع درختان زیاد است و قاعدتا باید بازدارنده باشد، اما باید به این مسئله توجه کرد که اگرچه شهرداری افراد متخلف را محکوم و جریمه دریافت میکند، ولی با مصالحه و مسامحه از این مسئله منتفع میشود و بهعبارتدیگر، تبر در دست شهرداری است. امروزه خیلی از افراد درخت قطع کرده و پروژههای ساختمانی را اجرایی میکنند، اما در موارد زیادی هم شهرداری به قطع درختان مبادرت ورزیده و با نهادهای قدرتمند و یا تشکیلات اداری و مؤسسات دولتی مماشات کرده است. مهمتر از همه اینکه در بخشهایی که اختیار در دست شهرداری بوده، بهکرات قطع درخت و هرس نابهجا صورت گرفته است. بنابراین شهرداری تهران هرچه زمان گذشته نسبت به محیطزیست شهری مهاجمتر و بیمبالاتتر شده و متأسفانه این مجموعه، الگوی بسیار بدی برای تمام شهرهای کشور است و قطع درخت و نابودی فضای سبز، در شهرهای دیگر هم به تقلید و تأسی از پایتخت تکرار شده است.»
عدم صدور مجوز ساختوساز در ورزشگاه انقلاب
امروز در نقطهای ایستادهایم که در ۹۰ درصد شهر تهران باغی وجود ندارد و بهصورت محدود، لکههای باارزش شهری باقیمانده که قسمتی از آن، در دست سفارتخانهها و یا
باغ نهادها و ارگانهاست. هادی کاشانی، فعال محیطزیست در این رابطه تصریح میکند: « این لکهها با کمک تکنولوژی و براساس تصاویر و عکسهای هوایی قابلکنترل و رصد است. مدیریت شهری باید منطبق با طرح تفضیلی و طرحهای جامع شهری از محل اعتبارات و درآمدهای شهر، بهسرعت این املاک را تملک و به فضای عمومی شهر ملحق کند، تا پای منافع خصوصی در میان نباشد و به قطع گسترده درختان منتهی نشود. از طرفی املاک ارزشمند باید فریز و برای آنها مصوبات خاصی داشته باشیم. بهعنوانمثال درصد قابلتوجهی از مجموعه ورزشی انقلاب را فضای سبز پوشش میدهد و باید برای این لکه خاص، مصوبهای ارائه کرد تا در راستای حفظ منافع عمومی شهر، ازاینپس پروانه توسعه ساختوساز صادر نشده و مابقی عرصه بهصورت پهنه گیری، ورزشی یا ثبت باقی بماند. در این صورت، درختان حفظ میشوند.»
خشکیدگی درختان براثر تغییرات اقلیمی و کمآبی نیز از عواملی است که این فعال محیطزیست، نسبت به آن هشدار داده و توضیح میدهد که «درخت بهعنوان موجود زنده، تابعی از شرایط عمومی و کلی اقلیم و میکروکلیمایی است که داخل آن قرارگرفته است. پدیده تغییرات اقلیمی در ابعاد کلان و در شهر تهران بهعنوان یک میکروکلیمای آلودهتر،شرایط محیطی را برای زیست درختان نامناسبتر کرده است. پدیده آلایندگی آبوهوا، دوعاملی هستند که بهشدت بر روی زیست درختان تأثیرگذارند. عدم رعایت حریم در گودبرداریها و پروژههای ساختمانی از یکسو و آلودگی خاک و نفوذ پساب یا فاضلابهای شهری به ریشه درختان از سوی دیگر و یا بحث کمبود منابع آبی بهشدت اثرات خود را حتی در فضای سبز عمومی شهر نشان داده و این عوامل موجب شده است تا روزبهروز با خشکیدگی درختان و یا از دست رفتن تابآوری آنها مواجه باشیم، بنابراین قسمتی از اخباری هم که دریافت میشود، بابت درختانی است که خشکیدهاند. این واقعیت را باید بپذیریم که ازاینپس در سطح شهر، درختان بیشتری خشک میشوند و باید خود را با تغییر شرایط تطبیق دهیم، مادامیکه بر روشهای گذشته اصرار و پافشاری کنیم، وضعیت به همین ترتیب خواهد بود. بهعنوانمثال درخت چنار، در ۵۰ سال پیش، برای اکوسیستم دامنه جنوبی البرز و تهران مناسب بوده اما امروز در دامنه جنوبی البرز با تغییرات دمایی و در شهر تهران براثر میکروکلیما با دمای افزوده مواجهیم و آلایندهها بهشدت به درخت چنار آسیبزدهاند. بنابراین انتقال درختان چنار از اطراف کرج به خیابان ولیعصر، یک مبارزه بیهوده با طبیعت است. درخت چنار دیگر در این اقلیم جوابگو نیست و طی سالهای گذشته بهجای چنارهایی که در حاشیه خیابان ولیعصر خشکشدهاند، باید از گونههای مقاومتر و بومی مثل درخت داغداغان استفاده میکردیم. تا هنگامیکه به کاشت درختان غیربومی، آب بر، غیرمقاوم در برابر آفات و سریع الرشد و وارداتی اصرار داشته باشیم، خشکی و از بین رفتن درختان ادامه دارد. بهعنوانمثال کاشت خانواده صنوبران در حاشیه بزرگراهها و اتوبانها طی دو، سه دهه گذشته برای مدیران وقت به دلیل رشد سریع اتفاق جالبی بود، اما امروزه این درختان عمرشان تمامشده و تنههایشان پوسیده، درختانی که آب بر بودهاند و اکنون یکی پس از دیگری در حال نابودیاند. بنابراین با فضای سبزی مواجهیم که جایجای آن پر از درختان خانواده صنوبران است که بیمار و روبهزوال هستند و آب لازم را برای آبیاری این درختان در اختیار نداریم و شهرداری مجبور است، شبانه و بیسروصدا، این درختان را تکبهتک حذف کند.»
مشارکت راهحل حفظ فضای سبز
این فعال محیطزیست در خاتمه، تأکید میکند برای حفظ فضای سبز شهر تهران به تصمیمات جسورانه نیاز داریم: «تا هنگامیکه تصمیمات ما آمیخته با محافظهکاری باشد و اشتباهات گذشته را اصلاح نکنیم، آینده فضای سبز شهری و درختان کماکان مبهم و در آستانه نابودی خواهد بود. مدیریت شهری باید بداند که تصدیگری راهگشا نیست، بلکه مشارکت راهحل حفظ فضای سبز است. در کشورهای دیگر نیز نگهداری درختان حاشیه املاک به عهده مردم است. طبیعتا مالکی که در مورد کاشت درخت خانهاش تصمیم نگرفته و در مورد قطع آنهم صاحبنظر نیست، احساس تعلقخاطری به درخت ندارد و نسبت به نگهداری آنهم اقدام نمیکند. نگهداری درختان باید به مردم واگذارشده و در مقابل برای مالکی که درخت بیشتر و فضای سبز مناسبتری در داخل و بیرون ملک دارد، مکانیزم های تشویقی در اخذ عوارض و مالیات اعمال شود. در این صورت مالکین ترغیب میشوند که درخت بکارند و از آن نگهداری کنند، اما مدیریت شهری به دنبال اصلاح این رویه نیست و مادامیکه چنین باشد، در بر همین پاشنه میچرخد و فضای سبز رفتهرفته از بین میرود.»