جهان بر بد‌ اندیش تنگ آوریم!

      
اکونومیست وضعیت فعلی را مانند پرتاب توپ بولینگ روی ریل بازی دانسته که افتادن توپ به یکی از شیارهای طرفین به مفهوم دستیابی به توافق هسته‌ای جدید با ایران است.
کد خبر: ۱۷۸۶۵
۰۴ تير ۱۴۰۲ | ۲۱:۰۲

پس از «برجام»، «برجام 2» و «احیای برجام» این روزها اخبار هسته‌ای ایران در دنیا با کلیدواژه «توافق موقت» مخابره می‌شود. وبگاه خبری-تحلیلی «آکسیوس» چندی پیش در گزارشی نوشت: «دولت بایدن از ماه ژانویه 2023 رایزنی‌های داخلی درباره توافق موقت با ایران را آغاز کرد و سرانجام در ماه فوریه مقام‌های اسرائیلی و سه کشور اروپایی را در جریان آن قرار داد. «توافق موقت» در رسانه‌های خارجی و در مواضع منابع و مقامات غربی جایگزین پیشنهاد آمریکا برای احیای برجام عنوان شده؛ عنوانی که از زمان طرح آن تاکنون، مقامات ایران درباره آن هنوز هیچ اظهارنظری نکرده‌اند.» این در حالی است که دیپلمات‌های غربی به آکسیوس گفته‌اند: «ایرانی‌ها تاکنون طرح جدید را رد کرده و گفته‌اند که چنین طرح‌هایی قبلاً هم کارساز نبوده‌اند و آنها توافقی را که محتویات آن به هر نحوی کمتر از توافق ۲۰۱۵ باشد نمی‌خواهند» (ایسنا).

اکونومیست وضعیت فعلی را مانند پرتاب توپ بولینگ روی ریل بازی دانسته که افتادن توپ به یکی از شیارهای طرفین به مفهوم دستیابی به توافق هسته‌ای جدید با ایران است و افتادن در شیار دیگر به معنای تصاعد بحران با پیامدهای بالقوه فاجعه‌بار و اینکه نگه داشتن توپ در وسط ریل، نیازمند تمرکز، احتیاط و شانس است.

این گزارش که با مشورت و راهنمایی علی واعظ از گروه بین‌المللی بحران تهیه شده، تلاش می‌کند چشم‌انداز مذاکرات هسته‌ای را ترسیم کند. ما به‌طور مشخص به این پرسش پاسخ می‌دهیم که توافق موقت هسته‌ای چیست و چه ابعادی دارد؟

نقطه شروع توافق موقت

مذاکرات احیای برجام از مرداد 1401 به دلیل پاسخ منفی ایران به بسته پیشنهادی اتحادیه اروپا در تعلیق قرار گرفت و به همین دلیل از دستور کار غرب خارج شد. اما نکته قابل توجه آن است که از آن زمان تا مقطع کنونی، حتی متاثر از شرایط جنگ اوکراین یا اعتراضات داخلی سال گذشته در ایران، نه ایالت متحده آمریکا و نه اتحادیه اروپا اقدام سنگین یا پرفشاری را علیه جمهوری اسلامی ایران انجام ندادند. به گفته تحلیلگران، تنها نشانه اصلی از ادامه‌دار بودن اختلافات هسته‌ای غرب با ایران به نشست شورای حکام آژانس در اواخر سال گذشته مربوط می‌شود که در آن تاکید شده بود، ایران باید نسبت به تعهدات خود پایبند باشد. یک مقام آمریکایی در آن نشست ایران را به عدم همکاری با آژانس متهم و تهدید کرد چنانچه این روند ادامه داشته باشد، این شورا برای «رسیدگی به بحران» جلسه فوق‌العاده تشکیل خواهد داد. در این میان نباید فراموش شود که حتی در اواخر اسفندماه در نشست فصلی شورای حکام قطعنامه علیه ایران صادر نشد. در همین راستا باید اشاره کرد که طی سال گذشته کارشناسان و نمایندگان آژانس با حضور در ایران و بازدید از مراکز هسته‌ای دلیلی را برای برخورد جدی با ایران پیدا نکرده و رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در آخرین اظهار نظرش درباره فعالیت هسته‌ای ایران، هفته گذشته گفته است که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای اولین‌بار در تاسیسات هسته‌ای فردو و نطنز سیستم‌های نظارتی برای غنی‌سازی اورانیوم نصب کرده و با این کار بخشی از خواسته‌های آنان را محقق می‌کند. به نظر می‌رسد نقطه آغازین توافق موقت را باید در یک سال و نیم گذشته یافت. دورانی که توافق همه‌جانبه از دسترس خارج شد اما دو طرف تلاش کردند تا راه‌های بازگشت به میز مذاکره را نبندند و از دور اعتماد و اطمینان یکدیگر را جلب کنند.

پایان «بیشتر مقابل بیشتر»

 می‌توان با نگاهی به گذشته روش نگریستن به آینده را درک کرد. برای حدس و گمان درباره آینده هسته‌ای ایران نیز باید گذشته مذاکرات را به یاد آورد. برنامه جامع اقدام مشترک (Joint Comprehensive Plan of Action) یا به اختصار برجام توافق جامع و نهایی هسته‌ای غرب با ایران؛ بین جمهوری اسلامی ایران، اتحادیه اروپا و گروه ۱+۵ (چین، فرانسه، روسیه، بریتانیا و ایالات متحده آمریکا به علاوه آلمان) بسته شد. پس از 22 ماه مذاکره «فدریکا موگرینی»، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در یک نشست رسمی در مقابل رسانه‌ها در وین با خواندن بیانیه‌ای به زبان انگلیسی و فارسی اعلام کردند که توافق نهایی در برنامه هسته‌ای ایران به دست آمده است. طی مذاکرات برجامی در دوران ریاست‌جمهوری حسن روحانی، 100 میلیارد دلار پول بلوکه‌شده ایران به کشور بازگشت. اما با خروج دولت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا از این توافق در سال ۲۰۱۸ که با بازگردانی تحریم‌های پیشین و اعمال تحریم‌های جدیدتر همراه بود؛ ایران در اقدامی که پیشتر هم در توافق ذکر شده بود فعالیت‌های هسته‌ای خود را از سر گرفت. این وضعیت ادامه داشت تا زمانی که یک‌بار دیگر اخبار مربوط به تمایل دو طرف برای احیای برجام منتشر شد. وقتی دولت جدید ایران و دولت بایدن در آمریکا در سال ۲۰۲۱ وارد گفت‌وگوهای برجامی شدند؛ دانسته یا ندانسته ایده «بیشتر در مقابل بیشتر» را دنبال می‌کردند. دولت بایدن تمایل داشت برجام را احیا کند. اما آنها می‌خواستند بر بستر برجام اولیه که ترامپ از آن خارج شده بود، یک توافق محکم‌تر و باثبات‌تر برای خود بسازند. از آن طرف ایران هم به دنبال رفع تحریم‌هایی بود که از لحاظ کارایی و ماندگاری از رفع تحریم‌هایی که در برجام بود، موقعیت بهتر و باثبات‌تری داشته باشند. اما در عمل دو طرف شرایطی را ایجاد کردند که حدود دو سال دیگر هم توافق را به تعویق انداختند. از یک‌سو به علت اشتباهاتی که دولت بایدن در سال ۲۰۲۱ مرتکب شد و از سوی دیگر به علت فرصت‌هایی که ایران در سال ۲۰۲۲ از دست داد، می‌توان گفت هر دو کشور امروز در شرایط «هیچ در برابر هیچ» هستند.

آغاز دوران «کمتر مقابل کمتر»

در شرایط فعلی با توجه به اینکه دولت بایدن در آستانه انتخابات قرار دارد و کمپین‌های انتخاباتی‌اش به زودی به راه می‌افتد؛ به نظر می‌رسد او توان دستیابی به یک توافق جامع با ایران (برجام یا توافق بیشتر در برابر بیشتر) را ندارد. در همین راستا باید اشاره کرد که این دولت برای پیگیری چنین توافقی با ایران، رای کافی را هم در کنگره نخواهد داشت و احتمالاً با مخالفت بخشی از نمایندگان کنگره مواجه خواهد شد. پس بر اساس این دو سناریو می‌توان پیش‌بینی کرد که این دولت که هم رای کافی در کنگره را ندارد و هم در آستانه شروع کمپین‌های انتخاباتی است امروز به دنبال توافق «کمتر در مقابل کمتر» است. مشاوران بایدن می‌دانند؛ شرایط امروز برای گروه آنان پایدار نیست و به دنبال دستیابی به دستاوردهایی هستند که شرایط را در آینده نزدیک برای آنان مساعد کند. 

برای ایران نیز این نوع توافق جذابیتی ندارد چراکه حتماً شامل متوقف کردن برخی اقدامات هسته‌ای ایران مانند توقف غنی‌سازی در سطح بالا یا سانتریفیوژهای پیشرفته می‌شود و در ازای آن رفع تحریمی که برای ایران صورت می‌گیرد بسیار محدود خواهد بود و احتمالاً اهدافی را که ایران مدنظر دارد نخواهد داشت. اما انگار دولت ابراهیم رئیسی هم در حال حاضر به این نتیجه رسیده است که توافق محدود با دولت بایدن از هیچ بهتر است. احتمالاً تصمیم‌گیران کشور در شرایط فعلی به این فکر می‌کنند که هم تحریم‌ها اوضاع اقتصادی را به هم ریخته، هم برای استفاده از توافق‌های صورت‌گرفته در منطقه، نیاز به رفع تحریم‌های بانکی و بیمه‌ای دارد و هم آینده انتخابات آمریکا نامشخص است، بنابراین حتی توافق محدود، از بی‌توافقی بهتر است.

توافق جایگزین بدون برنده و بازنده

باید در نظر داشت که چنین توافقی به معنای این نیست که بیشتر به نفع طرفی و به ضرر طرف دیگری باشد، بلکه مساله این است، حالا که هر دو طرف اشکال‌های برجام را در سال‌های گذشته بررسی کرده‌اند، بر اساس تجربه‌های به‌دست‌آمده چه خواهند کرد و چگونه در این زمین بازی جدید اما آشنا بازی می‌کنند؟ به نظر می‌رسد امروز هر دو دولت در ایران و ایالات متحده متوجه شده‌اند که نیاز دارند تا این موضوع را با ابزارهای دیپلماتیک برطرف کنند. شاید به همین منظور است که امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران، هفته گذشته گفت: «بر این اعتقادیم که برجام خوب یا بد، دارای نقاط ضعف و قوت، امروز این سند بین‌المللی است که در برابر ما قرار دارد و ما در عرصه دیپلماسی برای لغو تحریم‌ها این سند و مسیر را در پیش رو داریم.» او در ادامه افزود: «ما به وظیفه خود برای لغو تحریم‌ها از مسیر مذاکره و دیپلماسی با رعایت خطوط قرمز کشورمان ادامه می‌دهیم.»

توافق با عربستان، دوستی با امارات راه بازگشت به برجام

بسیاری از کارشناسان و دیپلمات‌ها معتقدند کشورهای منطقه خلیج‌فارس در سال‌های گذشته در روند برجام اختلال ایجاد کرده و کارشکنی‌های بسیاری صورت داده بودند. یکی از این کشورها عربستان بوده است. این کشورها منافع زیادی در گرو برهم خوردن برجام و به نتیجه نرسیدن احیای برجام داشتند. دم‌دستی‌ترین مثال برای این ادعا، ناخشنودی عربستان از بازگشت ایران به بازار رسمی فروش نفت است. اگر ایران بتواند مانند گذشته وارد بازار رسمی فروش نفت شود، کشورهای عربی، رقیب جدی پیدا می‌کنند و بازار که در چند سال تحریم ایران در اختیار آنان بود از دستشان خارج می‌شود. شبیه این اتفاق را در دوران آغاز جنگ روسیه با اوکراین مشاهده کردیم. ایران به دلیل زیرساخت‌ها و نوع گاز استخراجی‌اش می‌توانست جایگزین مناسبی برای صادرات گاز به اروپا به جای روسیه باشد؛ اما به دلیل تحریم‌ها از این رقابت باز ماند و قطر، امارات و عربستان مهم‌ترین فروشندگان انرژی به اروپا شدند. علاوه بر موضوع انرژی، موضوعاتی همچون امنیت منطقه‌ای و نزدیکی به قدرت‌های اقتصادی جهانی نیز مطرح بود. پس با نگاهی گذرا می‌توان فهمید که چرا کشورهای همسایه ایران از خروج ترامپ از برجام حمایت کردند. اما به نظر می‌رسد امروز شرایط کاملاً متفاوت از قبل شده است. پس از مذاکرات و ازسرگیری روابط دیپلماتیک با عربستان سعودی و امارات متحده عربی می‌توان دریافت بستر منطقه‌ای برای رسیدن به توافق هسته‌ای با غرب به ویژه ایالات متحده آمریکا فراهم است. وقتی از فراهم بودن این بستر حرف می‌زنیم باید تاکید کنیم که همسایگان ایران که مخالف برجام بودند در خروج آمریکا از برجام نقش داشتند اما امروز متوجه شدند خروج آمریکا از برجام به زیان آنها تمام شده و سیاست درستی نبوده است. به همین دلیل در ماه‌های گذشته به دنبال سرمایه‌گذاری در ایران بودند تا روابط اقتصادی خود را بهبود بخشند. البته آنها بیشتر از همیشه می‌دانند که شرط لازم سرمایه‌گذاری آنان در ایران برداشته شدن تحریم‌های آمریکاست. منظور از طرح چنین موضوعی این است که تنش‌زدایی همزمان با غرب و مصالحه با کشورهای منطقه می‌تواند برای ایران شرایط مناسب‌تری را فراهم کند تا از منافع اقتصادی در آینده به مراتب بهتر و بیشتر استفاده کند.


در بررسی روابط ایران با کشورهای منطقه و واکنش احتمالی آنان به احیای برجام از نقش عمان نیز نباید غافل شد. در این راستا می‌شود این پرسش را مطرح کرد که وقتی در ماه گذشته ایران اعلام کرد از ابتکارات و پیشنهادهای عمان در ارتباط با احیای برجام و حل برخی از پرونده‌ها بین ایران و عمان استقبال می‌کند؛ آیا سلطان عمان در ارتباط با موضوع برجام و احیای مذاکرات حامل ابتکار خاصی است؟ مذاکره‌کنندگان دستگاه وزارت خارجه ایران باید به این پرسش پاسخ دهند اما در این میان نباید فراموش کنیم که عمان نقش مهمی در شکل‌گیری توافق هسته‌ای داشته و بعد از آنکه دولت ترامپ به صورت یکجانبه از برجام خارج شد برای مقامات عمانی مهم بود که بار دیگر مذاکرات احیای برجام برگزار شود و توافقی در این زمینه بین طرفین صورت بگیرد. وزارت خارجه بارها از خیرخواهی، ابتکارات و اقدامات مثبت عمان در این ارتباط یاد کردند و عمان هم معتقد است ایران هیچ‌گاه میز مذاکره را ترک نکرده و در مسیر دیپلماسی حرکت می‌کند.

دیدگاه روسیه و چین

روسیه و چین بدون شک جزو بازیگران اصلی ازسرگیری مذاکرات هسته‌ای ایران به حساب می‌آیند و به ظاهر خواهان بازگشت ایران به عرصه بین‌المللی از طریق رفع تحریم‌های هسته‌ای هستند. اما جواد ظریف وزیر امور خارجه سابق ایران که مسوولیت مذاکرات را بر عهده داشت در آخرین اظهار نظر خود به عنوان اولین مصاحبه پس از پایان فعالیتش به عنوان وزیر در وزارت خارجه که در پلت‌فرم کلاب هاوس انجام شد مدعی شده که اولین ضربه را به برجام، روسیه زده است. او به تشریح علت فنی این موضوع پرداخته و گفته: «در مذاکرات، اولین ضربه را از روسیه خوردیم که گفتند تمام نیاز بوشهر برای تمام دوره حیاتش را تامین کردیم. زیرا نطنز ۵۵ هزار سانتریفیوژ p1 داشت و مساله سوخت آن در میان بود. روسیه هدف خودش و حوزه اقتدارش در جهان پساجنگ سرد را  انرژی قرار داده، و با گفتن اینکه ما همه سوخت را تامین کردیم، دست ما را بست. یعنی در مذاکرات ما را در موضع ضعف قرار دادند به همین دلیل نتوانستیم در دوره برجام به بالاتر از شش هزار «سو» برسیم. البته من روس‌ستیز نیستم، روسیه همسایه مهم ما و قدرت بزرگ جهان است و باید با آنها رابطه منطقی داشته باشیم.» ظریف عقیده دارد قطعنامه ۱۹۲۹ علیه ایران، یکی از بدترین قطعنامه‌ها در طول تاریخ شورای امنیت بود؛ که با رای مثبت چین و روسیه علیه ایران تصویب شد.

با وجود این اما روسیه و چین در ماه‌های گذشته در عرصه افکار عمومی طور دیگری رفتار کردند. سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه که به یکی از منابع خبری در مورد احیا یا عدم توافق برجام بدل شده است هفته گذشته در جمع خبرنگاران در نیویورک در پاسخ به اینکه آیا برجام مرده است؟ گفت: «با توجه به این واقعیت پیش می‌رویم که مدت‌ها پیش توافقی در مورد احیای آن حاصل شد و اکنون، به دلایلی، کشورهای اروپایی شور و شوق خود را از دست داده‌اند، آمریکایی‌ها، از طریق منابع مختلف، قبلاً به‌طور ناشناس، اعلام کرده‌اند که باید به دنبال چیز دیگری بود.» گویا روس‌ها امروز معتقدند از دست دادن فرصت احیای برجام یک اشتباه بزرگ خواهد بود به‌خصوص زمانی که روابط در خاورمیانه در حال عادی‌سازی است. بر اساس گزارش العالم، لاوروف در جای دیگری گفته است: «ما معتقدیم در منطقه خلیج‌فارس سازوکارهای اعتمادسازی باید ایجاد شوند. در حال حاضر احیای برجام بر عهده ایران، روسیه یا چین نیست. آنهایی که این توافق را نابود کردند باید آن را احیا کنند.» این اظهارات لاوروف را می‌توان به معنای انداختن توپ در زمین آمریکا تعبیر کرد.

در این میان، چین نیز نقشی متفاوت اما در عین حال همسو با ایران ایفا می‌کند. سفر سه‌روزه ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور ایران به پکن، پس از عقبگردی که در پی سفر شی جین پینگ، رهبر چین به عربستان سعودی در ماه دسامبر رخ داد، نقش متعادل‌کننده چین در خلیج‌فارس را نه‌تنها احیا که تثبیت کرد. خیلی‌ها این حرکت را بدان معنا دانستند که به‌طور نمادین، پکن خواست به ایران اطمینان دهد که شریکی است که ارزش آن برای چین کمتر از عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیست.

امروز اکثر کارشناسان مسائل خاورمیانه عقیده دارند توافق هسته‌ای با ایران به بهترین وجه منافع امنیتی چین در خلیج‌فارس را تامین می‌کند. به گفته فن هونگدا، استاد مطالعات خاورمیانه در دانشگاه مطالعات بین‌المللی شانگهای و کارشناس برجسته چینی در مسائل ایران: «با تامل درباره آنچه رئیس‌جمهور شی به رئیس‌جمهور ایران در پکن گفت، فکر می‌کنم چین واقعاً می‌خواهد مذاکرات برجام را پیش ببرد. پکن نمی‌خواهد توافق ایران کنار گذاشته شود.» در واقع، طبق روایت رسمی، شی به رئیسی اطمینان داد که «چین به مشارکت سازنده در مذاکرات برای ازسرگیری توافق هسته‌ای، حمایت از ایران در حفظ حقوق و منافع مشروع خود، و تلاش برای حل‌وفصل سریع‌تر این توافق ادامه خواهد داد». سخنان شی تعجب‌برانگیز نیست. از سال 2018، موضع چین در مورد برجام تغییر چندانی نکرده است، ترکیبی از درخواست برای بازگشت به توافق و سرزنش یکجانبه‌گرایی ایالات متحده در حالی که در حاشیه مذاکرات وین باقی مانده است. شاید به همین دلیل است که جواد ظریف در همان مصاحبه‌ای که پیشتر به آن اشاره شد گفته است «سند همکاری ۲۵ساله با چین را من امضا کردم که یک چشم‌انداز بود.» و یادآوری می‌کند که منطقی است که چین منافع خود را به خاطر ما به خطر نیندازد.

اروپا و احیای برجام

تا اینجا، در این گزارش از جواد ظریف چند بار نقل قول آمده است اما چه کسی بهتر از او که برجام را به نتیجه رساند می‌تواند از نقش اروپایی‌ها در این میان یاد کند؟ او می‌گوید اروپایی‌ها از نظر اقتصادی نمی‌خواهند مقابل آمریکا بایستند و نمی‌خواهند هزینه‌های پولی و نظامی بدهند اما می‌توانند فشار هنجاری ایجاد کنند. این کار را از طریق چین یا روسیه نمی‌توانستیم انجام بدهیم. اما از طریق اروپا می‌توانیم.

در چند روز گذشته وزیر امور خارجه کرواسی بر حمایت قوی اتحادیه اروپا از احیای برجام تاکید کرد و گفت: بر این باوریم که فضای گفت‌وگو برای احیای برجام به عنوان یک راه‌حل حقوقی مناسب برای طرفین وجود دارد.

پیش از این اظهارنظر هم انریکه مورا؛ معاون مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در گفت‌وگویی با تاکید بر اینکه احیای برجام تنها راه اتحادیه اروپا برای رسیدگی به مساله برنامه هسته‌ای ایران است، در عین حال گفت که فعلاً چارچوبی برای این کار وجود ندارد.

مورا همچنین در این باره گفت: «ما هنوز بر این باوریم که برجام تنها راه رسیدگی به مساله هسته‌ای ایران است، تنها راه ممکن برای ماست. ما می‌خواهیم برجام را روی میز نگه داریم اما در عین حال، با ایرانی‌ها گفت‌وگو می‌کنیم، به اوکراینی‌ها کمک می‌کنیم تا با ایرانی‌ها و بقیه گفت‌وگو کنند تا عرضه پهپادها متوقف شود. اما این کار دشواری است، چراکه قدرت‌های متعددی در این زمینه نقش دارند و یکی از آنها بسیار مایل است که با روسیه روابط نظامی داشته باشد. وضعیت بسیار بدی است. ما تمامی کانال‌ها را باز نگه می‌داریم اما سخت است.» او همچنین گفته: «مقامات ایرانی از ماه سپتامبر سال گذشته میلادی، آماده احیای برجام و بازگشت همه طرف‌ها به توافق بوده‌اند، اما رویکرد دوگانه آمریکا و متعاقباً محاسبات غلط آنها در زمینه اعتراض‌های اخیر داخلی در ایران، باعث ایجاد وقفه در توافق شده است»

زمان مناسب؟ همین حالا

به نظر می‌رسد گذشت زمان برای هر دو طرف مذاکرات یعنی ایران و ایالات متحده آمریکا دستاوردی نداشته و به ضرر آنها تمام شده است. دولت ایران با به نتیجه رسیدن مذاکرات در سال 1401 امروز اقتصاد بدون تحریم و گشایش‌های سرمایه‌گذاری خارجی را تجربه می‌کرد و دولت آمریکا از دستیابی مجدد به توافق هسته‌ای با ایران در دوران انتخاباتی می‌توانست به عنوان یک دستاورد یاد کند. اکنون که بحث انتخابات آمریکا مطرح است به نظر می‌رسد گذر زمان سودآور نخواهد بود. در این میان می‌توان پیشنهاد داد تا به جای اینکه دو طرف برای بازگشت به میز مذاکره صبر کنند آن را جلو بیندازند. در غیر این صورت، مذاکرات به بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا موکول می‌شود. در این سناریو آنها باید در نوامبر تازه مذاکرات را شروع کنند و در مورد چارچوب‌های جایگزین توافق برجام بحث کنند. اما سناریوی دوم می‌گوید آنها در یک سال و نیم آینده باید این گفت‌وگوها را صورت دهند تا بتوانند از آن برای منافع خود استفاده کنند که اگر بایدن مجدداً انتخاب شد در همان نوامبر یا دسامبر ۲۰۲۴ به شکلی این توافق صورت رسمی گیرد. اگر هم به جای بایدن، جمهوریخواهان به عرصه سیاست برگردند بستری ایجاد شده که در آن بستر بشود توافق را دنبال کرد. این دو سناریو در حالی طرح می‌شود که به عنوان پیش‌فرض می‌دانیم همچنان گزینه‌های پیش‌روی این دو طرف نسبت به سال‌های گذشته کمتر شده است و مذاکرات از جذابیت کمتری برخوردار است. اما مذاکره، همین امروز بهتر از فردا خواهد بود.

محدودیت اصلی برای «توافق محدود»

به نظر می‌رسد محدودیت اصلی بازگشت ایران و طرف غربی بر سر میز مذاکره، انتخابات آمریکاست؛ اگر این بحث نبود و دموکرات‌ها عقیده داشتند از لحاظ سیاسی این کار دردسری برایشان ندارد و ایران هم آمادگی کامل را اعلام می‌کرد؛ همین امروز میز مذاکره آماده بود. احیای برجام ترجیح دولت بایدن بوده است و در حدود دو سال گذشته هم تلاش کرده به دولت آقای رئیسی این تمایل را نشان دهد اما ایران آن قطار را از دست داد و در حال حاضر پنجره بسته شده است. مشخصاً امروز پیام‌هایی ردوبدل می‌شود اما این به معنای آن نیست که مذاکره‌ای در جریان است. ممکن است به صورت غیرمستقیم در مورد خطوط قرمز و دیدگاه‌های دو طرف در مورد آژانس گفته شود.

تحلیل مشاور تیم مذاکره‌کننده از آینده احیای برجام

در این میان اما نزدیکان دولت هم نشانه‌هایی را عیان می‌کنند که بررسی آنها مهم است. به‌طور مثال سیدمحمد مرندی مشاور رسانه‌ای تیم مذاکره‌کننده ایران اخیراً گفته است وقتی متحد نزدیک آمریکا نسبت به خواسته ایران اظهارنظر مثبتی می‌کند، دیگر بهانه‌ای دست غربی‌ها و آمریکایی‌ها نیست. منظور او اظهارات چند وقت پیش جوزف بورل مبنی بر اینکه خواسته ایران منطقی است بود. به عقیده او بورل فردی نیست که در برابر دولت آمریکا حرف خلافی بزند. او با اشاره به آخرین وضعیت رایزنی‌های برجامی و همچنین دلایلی که رئیسی و بایدن را از دستیابی به توافق بازداشته بود اظهار کرده است که مذاکرات برجامی انجام‌شده در وین، نهایتاً به متنی منجر شد که اتحادیه اروپا به مذاکره‌کنندگان ارائه کرد. ایران بعد از بازگشت از گفت‌وگوهای وین این متن را بررسی و دو تا سه اصلاح کوچک در آن اعمال کرد و بازگرداند. مشاور رسانه‌ای تیم مذاکره‌کننده گفته است در آن مقطع تصورمان این بود که توافق قریب‌الوقوع است ولی آمریکایی‌ها به‌خاطر نزدیک بودن انتخابات میان‌دوره‌ای تعلل کردند. بایدن و تیمش نگران بودند که ترامپ بگوید زیادی امتیاز داده‌اید. سپس آشوب‌ها شروع شد و محاسبات غربی‌ها تغییر کرد و کار عقب افتاد. لابی‌های ضدایران در آن زمان خیلی فعال شدند. مرندی ادامه داد: جوزف بورل متحد آمریکاست و در این رابطه حرف بی‌حساب نمی‌زند. با توجه به این می‌توان گفت ماه‌هاست متن عملاً آماده است اما باید اراده دولت آمریکا را دید که چیست. اروپایی‌ها زیاد احساس نیاز به احیای برجام می‌کنند؛ چراکه گرفتاری جنگ اوکراین به آنها فشار می‌آورد. اما تصمیم‌گیرنده اصلی رئیس‌جمهور آمریکا و کاخ سفید است. نزدیکان رئیسی عقیده دارند اختلافات موجود میان ایران و آمریکا حیاتی نیست؛ بنابراین آنان عقیده دارند در حال حاضر نیازمند اراده سیاسی آمریکا هستیم. اگر آمریکایی‌ها متن را بپذیرند، طبیعتاً بحث آژانس راه‌حل پیچیده‌ای ندارد. برخی از دیپلمات‌ها بارها اعلام کردند تصمیم‌گیرنده گروسی نیست بلکه کاخ سفید است؛ بنابراین اگر کاخ سفید اراده کند، کار انجام می‌شود. همچنین آنها استدلال می‌کنند وقتی آمریکایی‌ها پیام‌هایی را به ایران می‌فرستند؛ بنابراین معلوم است که به تحقق احیای توافق هسته‌ای تمایل دارند.

واکنش بازار به احتمال توافق هسته‌ای

 نمی‌توان به موضوع بازگشت ایران و آمریکا به توافق هسته‌ای پرداخت و به تحولات بازارها در ایران بی‌توجه ماند. با توجه به مسائلی که مطرح شد، می‌توان ادعا کرد از یک طرف مذاکرات بر بازارها اثر می‌گذارد و از سوی دیگر بازارها مذاکره‌کنندگان را مجبور به بازگشت بر سر میز مذاکره می‌کنند. پیشتر اشاره شد که کشورهای منطقه خواهان سرمایه‌گذاری در ایران هستند و اگر برجام یا هر نوع توافق هسته‌ای در میان نباشد آنها به نتیجه دلخواه نخواهند رسید. همچنین اشاره شد که شرایط اقتصادی ایران که به جز سوءمدیریت‌ها ناشی از تحریم‌های اقتصادی است، دولت یا شاید حتی مجموعه حاکمیت را بر آن داشته تا هرچه زودتر موانع بازگشت دارایی‌ها به ایران و فروش نفت و... را بردارند.

 برخی عقیده دارند از آنجا که از لحاظ محتوایی گفت‌وگوی جدی از سپتامبر گذشته صورت نگرفته است؛ اظهارات اخیر وزیر امور خارجه دولت رئیسی درباره میزان تمایل آمریکایی‌ها جهت حصول توافق هسته‌ای بزرگ‌نمایی است تا به بازارها در ایران حس اطمینان را بدهند که در انتهای این تونل نوری هست و همچنان ممکن است گشایش اقتصادی در پس این توافقات صورت بگیرد. در این ایام بارها افکار عمومی این سوال را مطرح کردند که اگر ایران و آمریکا به توافق برسند قیمت دلار چه می‌شود؟ برای پاسخ به این سوال می‌توان اشاره کرد که توافق ایران و عربستان باعث سقوط آزاد قیمت دلار در بازار شد. قیمت دلار در روزهای قبل از توافق با عربستان به ۶۰ هزار تومان رسید اما پس از این توافق دلار در چند مرحله متمادی ریزش کرد و پس از آن با اقدامات گوناگون دلار تا ۵۰ هزار تومان هم پایین آمد. به عبارتی توافقی مانند توافق ایران و عربستان توانست قیمت دلار را حداقل ۱۰ هزار تومان کاهش دهد. حالا برخی از کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند که همین اتفاق درباره توافق ایران و آمریکا هم رخ می‌دهد و حداقل ریزش قیمت دلار ۱۰ هزار تومان است. از آن جمله مجتبی دیبا، کارشناس بازار مالی می‌گوید «قیمت تعادلی دلار ۴۶ هزار تومان است.» او تاکید می‌کند ورود دلار به کانال ۳۰ هزار تومان بسیار خوش‌بینانه است؛ مگر اینکه مذاکرات قوی و بسیار خوبی اتفاق بیفتد، دلار وارد کشور شود و تنش‌ها به‌طور کامل از بین برود.

منظور از بیان این دیدگاه‌های اقتصادی آن است که، همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد، گویا زمان تاثیر مستقیم اقتصاد بر سیاست رسیده است. برخلاف عادت گویا سیاستمداران امروز باید از رفتار بازار پیروی کنند. یعنی حالا که حال اقتصاد تحت تحریم خوب نیست و بازارها آشفته هستند، با اعمال ابتکارات سیاسی و تحقق مذاکرات هسته‌ای سپس رفع تحریم‌ها این درد را درمان کنند.

توافق در دسترس موقت

وقتی به پزشک برای درمان دردی مراجعه می‌کنید، پیش از ریشه‌کن کردن منشأ و علت درد، با مسکن درد را تسکین می‌دهد. یک مثال بسیار ساده برای شرایط فعلی همین است. موضوعات میان ایران و آمریکا پیچیده‌تر از مسائلی است که امروز مطرح می‌شود. بازگشت به برجام اولیه هم امروز ناممکن به نظر می‌رسد. اما شاید با توجه به دو دلیل اصلی موجود میان ایران و آمریکا یعنی شرایط اقتصادی ایران و شرایط انتخاباتی آمریکا از یک توافق موقت بتوان به عنوان مسکنی جهت کاهش درد استفاده کرد تا پس از سرمایه‌گذاری کشورهای عربی در ایران، بازگشت پول‌های بلوکه‌شده و نفتی و همچنین برگزاری انتخابات آمریکا با دستاورد حصول به توافق هسته‌ای با ایران برای بایدن بتوان به مذاکرات اصلی پیوست. سیاست آن علمی است که بر اساس شرایط، ضوابط، موقعیت و توانایی امکان انعطاف‌پذیری را به بازیگرانش می‌دهد. به نظر می‌رسد «توافق موقت» آن لحظه‌ای است که طرف ایرانی و غربی برای کسب منفعت ولو منفعت حداقلی باید از خود نرمش به خرج دهد. پس در پاسخ به سوال مطرح‌شده در این گزارش مبنی بر اینکه «آیا توافق هسته‌ای میان ایران و آمریکا وجود دارد» می‌توان گفت، با توجه به موافقت بازیگران خرد و کلان در این بازی (چین، روسیه، عربستان عمان، قطر، امارات و اتحادیه اروپا) و همچنین نیاز دو کشور به توافق در صورت نرمش و انعطاف، «توافق موقت» دور از دسترس نخواهد بود.

تجارت فردا

نظرات بینندگان
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب‌سایت منتشر خواهد شد
* متن پیام:
نام و نام خانوادگی:
ایمیل: