>
سفیر سابق ایران در کوبا و رومانی نوشت:

آیا تغییر رخ داده است؟/سفر محمد بن‌سلمان به آمریکا و پیامدهای ژئوپلیتیک آن

آیا تغییر رخ داده است؟ سفر محمد بن‌سلمان به آمریکا و پیامدهای ژئوپلیتیک آن
سفیر سابق ایران در کوبا و رومانی در یادداشتی نوشت: سفر محمد بن‌سلمان به آمریکا، نمادی از تحکیم روابط استراتژیک عربستان و واشنگتن در دوره ترامپ بود؛ سفری که به توافقات چندمیلیارددلاری و انتقال فناوری‌های پیشرفته منجر شد. در حالی که کشورهای خلیج فارس بیشترین بهره را از این نزدیکی سیاسی و اقتصادی بردند، ایران نه‌تنها از فرصت‌های دوره دموکرات‌ها استفاده نکرد، بلکه با مواضع تنش‌زا هزینه‌های سنگینی متحمل شد؛ موضوعی که پیامدهای ژئوپلیتیک و اقتصادی عمیقی برای کشور به همراه داشته است.
نویسنده : سید محمود صدری
کد خبر : ۳۵۹۸۴

سید محمود صدری سفیر سابق ایران در کوبا و رومانی، در یادداشتی اختصاصی برای شبکه خبری ایران‌۲۴ به بررسی سفر محمد بن‌سلمان به آمریکا و تأثیرات ژئوپلیتیکی این رویداد پرداخته است.

روابط ایالات متحده با کشورهای خلیج فارس در دوره

 ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، چه در دور اول و چه در دور دوم، وارد مرحله‌ای کم‌سابقه از نزدیکی و همکاری راهبردی شد. ترامپ در دور نخست با طرح «آبراهام» در پی ایجاد هم‌گرایی میان اسرائیل و دولت‌های عربی بود؛ ابتکاری که زمینه‌ساز تقویت موقعیت اسرائیل و افزایش فشار منطقه‌ای بر ایران شد. در همین چارچوب، کشورهای عربی خلیج فارس و اسرائیل تلاش کردند
 واشنگتن را به اتخاذ سیاست‌های تهاجمی‌تر علیه ایران ترغیب کنند وتهران را به‌عنوان تهدید اصلی منطقه
 معرفی کنند.

خروج آمریکا از برجام و ترور سردار قاسم سلیمانی نقطه عطف این رویکرد بود. هم‌زمان، تحریم‌های
 گسترده و چندلایه علیه ایران وضع شد؛ تحریم‌هایی که از نظر دامنه و اثرگذاری اقتصادی کم‌سابقه ارزیابی می‌شوند و پیامدهایی چون جهش تورم، کاهش شدید تولید ناخالص ملی و آسیب‌دیدگی زیرساخت‌ها و کسب‌وکارها را به همراه آورد. این شرایط، تشدید فقر، افزایش شکاف طبقاتی و رشد فساد ساختاری را نیز در پی داشت؛ در حالی‌که در دوره اجرای برجام و ریاست‌جمهوری اوباما، اقتصاد ایران حتی رشدهای دورقمی را تجربه کرده بود. در ادامه این روند، تنش‌های امنیتی در دوره دوم ترامپ تشدید شد و جنگ دوازده‌روزه و ضربات سنگین به محورهای مقاومت، به‌ویژه در غزه وحزب الله ، چشم‌انداز آینده این بازیگران را مبهم ساخت. هم‌زمان، سایه تهدید علیه حزب‌الله و ایران نیز پابرجا مانده است.

سفر ترامپ به کشورهای خلیج فارس در دور دوم

 ریاست‌جمهوری‌اش مناسبات را بیش از پیش مستحکم کرد. دیدار با محمد بن‌سلمان به توافقاتی گسترده انجامید: انتقال فناوری‌های نوین، تجهیز عربستان به پیشرفته‌ترین سامانه‌های نظامی، همکاری‌های سطح بالای تکنولوژیک و تعهد آمریکا به حمایت امنیتی از ریاض، ارزش این توافقات، که در مقابل منافع عظیمی برای صنایع نظامی و فناوری آمریکا وسرمایه گذاری را تا سقف هزار میلیارد دلار ایجاد می‌کند، نشان‌دهنده بهره‌برداری حداکثری ریاض از فضای سیاسی دوره ترامپ ومتقابلاتولید ثروت در آمریکا میباشد .  
 
 رویکرد دموکرات‌ها و فرصت‌های از دست‌رفته ایران

سیاست خارجی دولت‌های دموکرات، به‌ویژه باراک اوباما، با تصویب برجام نشانه‌ای از تمایل به کاهش تنش با ایران داشت. با وجود این، بخش‌هایی از ساختار سیاسی ایران برخوردی بی‌اعتمادانه با این روند داشتند. پس از ترامپ، جو بایدن با اتخاذ مواضع انتقادی نسبت به عربستان—از جمله پرونده قتل جمال خاشقچی—در پی بازتعریف روابط منطقه‌ای آمریکا برآمد و هم‌زمان رویکردی مثبت‌تر نسبت به احیای توافق با ایران در پیش گرفت. افرادی چون رابرت مالی که نگرشی مساعد به گفت‌وگو با ایران داشتند، مسئولیت پیگیری مذاکرات را بر عهده گرفتند. در این دوره، کشورهای اروپایی نیز—به‌ویژه جریان‌های چپ در اتحادیه اروپادر جهت احیای توافق هسته‌ای فعال بودند. با این حال، برخلاف بهره‌گیری حداکثری عربستان، امارات، قطر و اسرائیل از فضای سیاسی دوره ترامپ، ایران نتوانست از فرصت‌های تعامل‌جویانه دولت‌های دموکرات استفاده کند و حتی در مقاطعی مواضعی سلبی و تنش‌زا اتخاذ کرد. نتیجه این رویکرد، چرخش تدریجی بایدن به سمت احیای روابط با عربستان و سفر وی به ریاض بود؛ سفری که به دلیل انتظار بن‌سلمان برای تحولات انتخابات آمریکا و احتمال بازگشت ترامپ، با دستاوردهای محدود مواجه شد.


مقایسه راهبردی و پیامدهای سیاست‌گذاری ایران

تفاوت آشکار میان بهره‌برداری بازیگران منطقه‌ای از فرصت‌های فراهم‌شده توسط دولت‌های آمریکا و رویکرد ایران، پرسش‌برانگیز است. در حالی‌که دولت‌های عربی حوزه خلیج فارس با رویکردی عملگرایانه و مبتنی بر منافع ملی، توانستند جایگاه اقتصادی، زیرساختی و فناوری خود را ارتقا دهند، ایران نه‌تنها از فرصت‌ها استفاده نکرد، بلکه برخی فرصت‌ها را به تهدید تبدیل نمود که در نتیجه آن هزینه‌های سنگینی بر منافع ملی تحمیل شد. ابهام‌برانگیزتر آنکه برخی جریان‌های قدرتمند در ایران تفاوت ماهوی میان رویکردهای دولت‌های ترامپ و دموکرات‌ها را نادیده گرفتند و این تفاوت‌های بنیادین را صرفاً تاکتیکی تلقی کردند. نتیجه این بی‌توجهی، از دست رفتن فرصت‌های تعامل سازنده با دولت‌های دموکرات و تشدید پیچیدگی‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی کنونی ایران بوده  است.

| ارسال نظر