چرا آواز شجریان جانشین ندارد؟

زنده یاد محمدرضا شجریان خواننده شهیر موسیقی کلاسیک ایرانی است که جمیع مولفههای آوازی اش، او را در حوزه آواز ایرانی در شرایطی کاملا استثنایی قرار داده است.
ورای همه ویژگیهایی که در هنر شجریان وجود دارد، بارزترین مشخصه او نوع نگرش و جهانبینیاش به موسیقی بود. شجریان در شخصیتی موسیقایی چنان ظرفیتهایی از خود بروز داد که این استاد را به تاثیرگذارترین خواننده در تاریخ موسیقی این سرزمین تبدیل کرد.
آنچنان که سبک آوازی شجریان از دهه 60 به بعد به سبک غالب خوانندهها تبدیل شد.
زنده یاد استاد شجریان سال ۱۳۷۹ مقاله مفصلی در باب «تکنیکهای آوازی موسیقی ایران» نوشت و در آن تصریح کرد: «تکنیک آواز، توانایی و تسلط بر صدا و کیفیت اجراست. تکنیک، وسیلهء بیان احساس درون، آگاهی و دانش، تجربه و خلاقیت است. هرگاه سخن از آواز میشود، دو جنبه برای آن باید درنظر گرفت، یکی جنبه تکلم و تلفظ، تعیین ارزش و رعایت تناسب میان کلمات، تأکیدات و احساس و مفهوم کلام و هدف شاعر است که مبتنی بر اطلاعات ادبی است؛ دیگری خود صداست که ایجاد آن مستلزم داشتن اطلاعات علمی است. متأسفانه در آواز ایرانی، خوانندگان هر یک به سلیقه خود، از صدا استفاده میکنند و متخصصی آگاه در این زمینه وجود نداشته و معلمی نبوده که تکنیک درست صدا درآوردن را بیاموزاند، تکنیک زیباتر کردن صدا و یا استفاده از آن بهگونهای که در عین قدرت، دوام کافی نیز داشته باشد.»
با وجودیکه پیش از شجریان خوانندگان بسیار بهنام و برجستهای در موسیقی ایرانی درخشیدهاند که از آن میان میتوان به ظلی، قمر، طاهرزاده، تاج، ادیب خوانساری، محمودی خوانساری و بنان نام برد اما محمدرضا شجریان با بهره و به پشتوانه همین اساتید، با رویکردی مرکب از سنت و موسیقی معاصر، با نگاه جهانبینی متفاوت او، به ترکیبی جادویی رسید.
تسلط بر صوت، شدت و ضعف و طنین و ارتفاع، نفسگیری درست، رویکرد متفاوت در ادای تحریر، زمانبندی آواز و کششها و آکسانها و از همه مهمتر، نوع گزینش و خوانش اشعار به نسخه بهروز شده خوانندگان پیش از خود تبدیل شد.
تحریرها و کششهای حساب شده شجریان اینجا نمودی از بیان کلام بلند اشعار کلاسیک ایران زمین بود. اینجا در آواز شجریان، تحریر، صرفا تکنیک و ابزاری برای ابراز قدرت چهچهه خواننده نبود در حالیکه همان قدرت و صلابت را در شمایلی بسیار هنری و در خدمت مفهوم بلند شعر به نمایش میگذاشت.
آنقدر بحث شعر برای او اهمیت داشت که برای خوانش یک آواز چند دقیقهای شش ماه تا یک سال تمرین و تحقیق میکرد تا به شایستهترین و هنرمندانهترین حالت ممکن آواز را بر روی آن شعر خلق و اجرا کند.
شجریان از نظر فنی و صوتی نیز از شرایط بسیار آرمانی برخوردار بود که بیشتر این شرایط نه خدادادی بلکه با تمرین و ممارست و صداسازی حاصل شده بود. او میتوانست نت سی بالا یا سی ماژور یعنی حدودا دو تا سه پرده بالاتر از اکتاو سوم را بخواند. تحریرهای ترکیبی خاص خود را ابداع کرد.
کیفیت صافی و زلالی، متعادل بودن تحریر از نظر شدت و ضعف، روانی و پختگی و خوشحالت بودن تحریرها و تسلط بر چهچهها و ادوات تحریر، بهکاگیری فرم جملهبندی و موتیفهای متنوع و گوناگون بنابر سلیقه، آگاهی و توجه به شعر و نگاهداشتن اندازهء استفاده از تحریرها از مشخصههای منحصر به فرد آواز شجریان است.
با این وجود که در بحث شنیداری موسیقی، سلیقه حرف اول را میزند و هر کس به فراخور حس و حالاش صدایی را برمیگزیند و دنبال میکند اما در نمودی فنی و کلیتر و البته با توجه به ویژگی ماندگاری یک خواننده، شجریان را میتوان پدیده بلامنازع اثر حاضر نامید.
اینکه خوانندهای در یک یا چند جنبه مثل تحریر یا خوانش نتهای زیر توانایی داشته باشد، نمیتواند باعث تمام و کمال بودنش شود بلکه مجموع شرایط باید در یک خواننده جمع شود تا به گیرایی و ماندگار برسد.
آواز چهارگاه شجریان در آلبوم دستان نمودی بر این توصیفات از خسرو آواز ایران زمین است:
«من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت
که اول نظر به دیدن اون دیدهور شدم»
او را خود التفات نبودش به صيد من
من خويشتن اسير کمند نظر شدم»