سامانه شفاف‌سازی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چقدر کارایی دارد؟

سامانه شفاف‌سازی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چقدر کارایی دارد؟
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طی سال‌های اخیر با راه‌اندازی سامانه‌ای برای شفاف‌سازی گامی مهم در جهت عبور از سنت پنهان‌کاری برداشته است. این سامانه برای نخستین بار مجموعه‌ای متنوع از داده‌ها مانند صورت‌های مالی، قراردادها، آرای قضایی و فهرست یارانه‌ها را به صورت عمومی منتشر کرده است اما تجربه نشان داده که صرف انتشار داده‌ها کافی نیست!
نویسنده : علیرضا سپهوند
کد خبر : ۲۹۲۴۳

شبکه خبری ایران24 - گروه فرهنگ و هنر: «شفافیت زمانی معنا دارد که تغییر بسازد.» این جمله باید راهبردی برای نهادهای فرهنگی باشد تا شفافیت، نه ابزار نمایشی، بلکه زیربنایی برای اصلاح، توسعه و بازتعریف حکمرانی فرهنگی باشد. در این یادداشت تلاش خواهم کرد به واکاوی موضوع شفافیت در عرصه فرهنگ و هنر بپردازم.

شفافیت یکی از مفاهیم کلیدی در حکمرانی مدرن است که به مثابه پلی میان دولت و جامعه عمل می‌کند. این مفهوم در حوزه‌های اقتصادی و اداری به معنای دسترسی آزاد به اطلاعات و پیشگیری از فساد تعریف می‌شود، اما در حوزه فرهنگ، ابعاد آن پیچیده‌تر و چندوجهی‌تر است.

حوزه فرهنگ، برخلاف دیگر بخش‌ها، با ساختارهایی نمادین، ارزش‌های غیرمادی و روابط غیررسمی پیچیده سروکار دارد که باعث می‌شود شفافیت صرفاً به معنای انتشار داده‌های مالی یا گزارش‌های خشک نباشد. بلکه باید در بستر بازاندیشی نقش نهادهای فرهنگی، ارتقای مسئولیت اجتماعی و گسترش مشارکت نخبگانی تفسیر شود.

طی سال‌های اخیر، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با راه‌اندازی سامانه‌ای برای شفاف‌سازی، گامی مهم در جهت عبور از سنت پنهان‌کاری برداشته است. این سامانه برای نخستین بار مجموعه‌ای متنوع از داده‌ها مانند صورت‌های مالی، قراردادها، آرای قضایی و فهرست یارانه‌ها را به صورت عمومی منتشر کرده است. شکل‌گیری کمیته راهبری، تعیین استانداردهای اجرایی و دعوت از پژوهشگران برای ارسال بازخوردها نیز از ویژگی‌های مثبت این سامانه به شمار می‌روند. این اقدامات، علاوه بر ایجاد اراده رسمی، بستر مناسبی برای افزایش پاسخ‌گویی و اعتماد عمومی فراهم کرده‌اند.

اما در عین حال، تجربه نشان داده که صرف انتشار داده‌ها کافی نیست. سامانه با چالش‌هایی جدی مواجه است که کارکرد آن را محدود کرده‌اند: استفاده از قالب‌های بسته مانند PDF که تحلیل داده‌ها را دشوار می‌کند، رابط کاربری پیچیده و غیرجذاب، فقدان داشبوردهای تحلیلی، و مهم‌تر از همه نبود امکان پیوند میان داده‌های مالی و نتایج فرهنگی، سامانه را بیشتر به انباری از اطلاعات تبدیل کرده تا ابزاری برای سیاست‌گذاری هوشمند و پاسخ‌گویی موثر.

به عبارت دیگر، شفافیت به معنای گزارش‌دادن خشک و صرف نیست، بلکه باید بتواند به اطلاعاتی تبدیل شود که به بینش و تصمیم‌گیری کمک کند.

سامانه شفاف‌سازی وزارت فرهنگ چقدر کارایی دارد؟


از این منظر، چشم‌انداز آینده شفافیت فرهنگی باید فراتر از نظارت و کنترل صرف باشد و به سمت یادگیری نهادی حرکت کند. یادگیری نهادی یعنی اینکه نهادهای فرهنگی بتوانند با تکیه بر داده‌ها و بازخوردهای شفاف، سیاست‌ها و فرآیندهای خود را ارزیابی کنند، نقاط ضعف و قوت‌ خود را بشناسند و در یک گفت‌وگوی پویا با جامعه، مسیر توسعه فرهنگی را بازتعریف نمایند.

برای تحقق این هدف، چند گام مهم باید برداشته شود:

۱ - ایجاد سامانه‌های تحلیلی پیشرفته که بتوانند رابطه میان منابع مالی و نتایج فرهنگی را به شکلی روشن، قابل سنجش و قابل مقایسه نشان دهند. این امر به ردیابی اثر فرهنگی و ارزیابی اثربخشی سیاست‌ها کمک می‌کند.

۲ - بهبود فناوری و تجربه کاربری برای تسهیل دسترسی، تحلیل و استفاده از داده‌ها توسط کارشناسان، پژوهشگران و عموم مردم. طراحی داشبوردهای تعاملی و استفاده از قالب‌های باز از جمله راهکارهای موثر است.

۳ - تقویت مشارکت و بازخورد از طریق ایجاد کانال‌های تعامل مستقیم و پاسخگو میان نهادهای فرهنگی و جامعه نخبگانی و عمومی. این سازوکارها موجب می‌شود شفافیت به فرآیندی فعال و زنده بدل شود.

۴ - توانمندسازی نهادی از طریق آموزش مدیران و کارشناسان برای تحلیل داده‌ها و بهره‌گیری از آن‌ها در بهبود سیاست‌گذاری و پاسخ‌گویی.

۵ - تضمین استمرار و تعهد به شفافیت به شکل به‌روزرسانی مداوم، استانداردسازی داده‌ها و نهادینه‌کردن فرهنگ شفافیت در همه سطوح.

شفافیت فرهنگی نه صرفاً ابزاری برای گزارش‌دادن، بلکه اساس حکمرانی پاسخ‌گو و یادگیرنده است. در فضایی که نهادهای فرهنگی با تغییرات سریع اجتماعی، فناوری و اقتصادی روبه‌رو هستند، توانایی بازاندیشی و اصلاح سیاست‌ها از طریق شفافیت، کلید موفقیت و توسعه پایدار خواهد بود.

در نهایت، اگر شفافیت بتواند به یک اصل بنیادین و ذاتی در فرهنگ سازمانی و فرآیندهای تصمیم‌گیری نهادهای فرهنگی تبدیل شود، مسیر تحقق عدالت فرهنگی، ارتقای کیفیت آثار و افزایش مشارکت اجتماعی هموار خواهد شد. این چشم‌انداز نه تنها به نفع نهادهای فرهنگی بلکه به سود کل جامعه و توسعه فرهنگی کشور خواهد بود.

 

| ارسال نظر