آرد و آتش؛ روایت یک مادر از غزۀ گرسنه

به گزارش شبکه خری ایران ۲۴، یک مادر جوان از اهالی غزه میگوید: «گمان نمیکردم روزی گرسنگی برای ما وحشتناک تر از بمب و کشتار باشد و در این جنگی که پایان نمیپذیرد، بلایی بر سر ما بیاید که از موشکها هم وحشیانهتر است.
روزهایمان با گرسنگی میگذرد. یکی از خواهرهایم با من تماس میگیرد تا درباره آرد بپرسد و خواهر دیگرم میگوید فقط کمی عدس در آشپزخانهاش مانده. برادرم مدت طولانی برای یافتن غذا به بیرون میرود، اما باز دست خالی بازمیگردد.
یک روز با صدای داد و بیداد همسایهام از خواب بیدار شدم. میگفت: چه اتفاقی افتاده دارم دیوانه میشوم. پول هست، اما غذایی برای خریدن نیست.»
این مادر فلسطینی که به گفته خود، جزو خوششانسترین و ثرومندترین اهالی غزه است، ادامه میدهد: «زنانی از اردوگاه آوارگان مدام با من تماس میگیرند و خواهش میکنند تا اگر آرد دارم برایشان ببرم. شنیدن این جمله از زبان زنان که «چند روز است چیزی نخوردهایم» دیگر برایم تکان دهنده نیست.
در جهانی که به تمدن و انسانیت خود میبالد، گرسنگی بی شمرانه در حال جولان دادن است. پسرم که در بحبوحه جنگ متولد شده حالا دو ساله شده است. او درست در روز تولدش از من یک فنجان شیر خواست، اما اینجا چیزی برای خوردن نیست. البته من از اکثر مردم غزه خوش شانس ترم. هنوز چند بسته ماکارانی، مقداری عدس و آرد برایم مانده که اگر جیره بندی کنم برای دو هفته کافی خواهد بود. به عنوان مادری شاغل، در گذشته به خاطر اینکه جنگ ما را مجبور کرده است همیشه درخانه نان بپزیم ناراحت بودم، زیرا وقت زیادی از من میگرفت اما، حالا نان پختن برایم کاری مقدس است چرا که هزاران نفر در غزه در آرزوی این هستند که بتوانند نان بپزند. حالا آرد را با احترام برمی دارم، با متانت چانه درست میکنم، پهن میکنم و در تنور گلی میگذارم. هر روز یک ساعت نان پختن در زیر گرما... با این حال من جزو ثروتمندان و خوشبختان غزه هستم؛ اینجا خیلیها به من قبطه می خورند.
این روتین روزانه فلاکت بار حالا به آرزوی هزاران نفر در غزه تبدیل شده است. چندی پیش ما از آوارگی، بمباران خانههایمان، پخت و پز روی آتش، حمل آب و شستن لباسها با دست شکایت میکردیم، اما حالا همان شرایط هم برایمان دور از دسترس شده و تجملات محسوب میشود. کودکم دراین دو سال چه سختیها که ندید. با وجود سوءتغذیهای که داشتم تلاش کردم به او شیر دهم و اندک سلامتی که برایم باقی مانده بود را فدا کردم. در این شرایط تانکهای اسرائیلی هم نزدیکتر میشوند و اضطرابمان را چند برابر میکنند.»
یکی دیگر از مادران فلسطینی میگوید، در دو روز گذشته فقط یک تکه نان خورده و اگر مقداری غذا به زحمت به دست آورده آن را به فرزندانش داده است.
بر اساس گزارشهای یونیسف بیش از نیمی از ساکنان غزه از ناامنی غذایی رنج میبرند و تعداد کودکانی که به سوءتغذیه حاد دچار میشوند رو به افزایش است.
همچنین با توجه به شرایط بازار در غزه حتی اگر غذایی هم برسد دسترسی به آن برای بسیاری از خانوادهها به دلیل قیمت گزافی که دارد آسان نخواهد بود.
طبق گزارشهای الجزیره، کلینیکهای تغدیه کودکان در غزه به دلایل بمباران یا نبود تجهیزات تعطیل شدهاند.
در غزه مادران نگهبان خیمههای مرگند. ماردانی که تا قطره آخر شیره جان خوذ را به نوزادانشان میدهند و با ظرفهای خالی به دنبال یاغتن غذا برای زنده ماندن کودکانشان هستند.
مدتهاست در غزه امنیت از بین رفته، آب به سختی پیدا میشود، وسایل پخت و پز کم است و حالا غذا هم نایاب شده.
در خان یونس کودکان گرسنه زیر نور آفتاب نشستهاند. توانی برای بازی کردن ندارند. حتی دیگر درباره شرایطشان حرف هم نمیزنند. بعضی از آنها در طول روز چیزی برای خوردن ندارند و برخی روزانه یک تکه نان نصیبشان میشود و یا یک قوطی لوبیا که بین تمام اعضای خانواده مشترک است.
رنا دختر ۱۶ ساله فلسطینی که مادر خود را در حملات رژیم صهیونیستی از دست داده و مسوولیت دو برادر کوچکش را بر عهده گرفته میگوید شبها خیلی زود برادرانش را میخواباند تا گرسنه نشوند.
غیر نظامیان فلسطینی از عادیترین نیازهای خود محروم شدهاند و این سکوت جهانیان است که این جنایات را ممکن میکند.
سران کشورهای مختلف درباره وضعیت غزه ابراز نگرانی میکنند، اما هیچ حرکت جدی برای پایان دادن به جنایات رژیم صهیونیستی در غزه صورت نمیگیرد.
در عصری که پر است از کنفرانسهای بشردوستانه کودکان به خاطر جنگ و سیاست از گرسنگی میمیرند.
مادران و کودکان غزه احتیاجی به ترحم و یا کمک مالی جهانیان ندارند آنها تنها حق خود را میخواهند. حق زیستن...
اگر دنیا، امروز کاری نکند، تاریخ ثبت خواهد کرد که کودکانی در مقابل چشمان همه از گرسنگی مردند در حالی شاید فاصلهشان با غذا فقط چند صد متر بود.