«طلاق خاکستری»؛ بحران نو ظهور جامعه ایرانی/دلیل طلاق زوجین بالای ۶۰ سال چیست؟

«طلاق خاکستری»؛ بحران نو ظهور جامعه ایرانی دلیل طلاق زوجین بالای ۶۰ سال چیست؟
با توجه به آمار رو به رشد پدیده «طلاق خاکستری»، کارشناسان اجتماعی ضمن بررسی علل و پیامدهای این پدیده، بر ضرورت تحلیل دقیق‌تر و سرمایه‌گذاری هدفمند برای حفظ بنیان خانواده‌ها و کاهش آسیب‌های ناشی از آن تأکید می‌کنند.
نویسنده : ناره امیرخانیان
کد خبر : ۳۱۲۱۹

در روزهای اخیر، یکی از نشریات مطلبی تحت عنوان «جدایی خاکستری» منتشر کرده و در آن از آمار رو به رشد طلاق در سنین میانسالی سخن گفته است. 
بر اساس این گزارش، آمارهای رسمی که توسط ثبت احوال در سال‌های پایانی دهه ۱۳۹۰ منتشر شده است نسبت به افزایش طلاق در سنین بالا، به ویژه در میان افراد ۶۰ سال به بالا ، هشدار می‌دهند. 

بر اساس این آمار، در سال ۱۳۹۵ بیش از ۶۸۰۰ مرد و ۲۰۰۰ زن بالای ۶۰ سال طلاق گرفتند. همچنین در سال ۱۳۹۷ حدود ۶۳۰۰ مرد و ۱۹۵۰ زن سالمند به زندگی مشترک خود پایان دادند و در بیش از ۱۶۰۰ مورد، هر دو طرف بالای ۶۰ سال بودند. 

این روند در سال ۱۳۹۸ نیز ادامه یافت و طلاق در این بازه سنی به‌ طور میانگین ۶ برابر بیش از طلاق در گروه سنی ۵۱ تا ۶۰ سال گزارش شد. 

به ‌تازگی نیز مرکز آمار ایران برآورد کرده جمعیت سالمندان کشور تا سال ۱۴۰۴ به حدود ۱۰‌ میلیون ‌و ۲۰۰ هزار نفر رسیده است که از این میان، حدود ۶۷ درصد، معادل ۶.۸ میلیون نفر، سالمندانی هستند که به دلایل مختلفی، چون فوت همسر، طلاق یا هرگز ازدواج‌نکردن، به‌تنهایی زندگی می‌کنند. 

با توجه به ترکیب جنسیتی، تخمین زده می‌شود که از میان این جمعیت، حدود ۳.۲ تا ۳.۵ میلیون نفر زن و حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار نفر مرد سالمند تنها باشند. 

همچنین ۸۰ هزار نفر از سالمندان کشور هرگز ازدواج نکرده‌اند. پیش‌بینی می‌شود این نسبت تا سال ۱۴۳۰ به حدود ۳۰ درصد برسد که نشان‌دهنده سرعت بالای سالمندی جمعیت ایران است. 
این تغییرات جمعیتی، از یک سو باعث افزایش تعداد سالمندانی می‌شود که ممکن است در معرض آسیب‌های اجتماعی قرار گیرند و از سوی دیگر به‌ طور مستقیم بر روندهایی چون طلاق در سنین بالا تأثیرگذار است. 

بر طبق این گزارش در حالی که از ابتدای دهه ۱۴۰۰ آمار دقیق و قابل دسترسی در این باره منتشر نشده است، مقام‌های مسئول از جمله رئیس سازمان بهزیستی و کارشناسان اجتماعی، بارها در سخنرانی‌ها و گزارش‌های رسمی بر روند فزاینده طلاق سالمندان تأکید کرده‌اند. 

برخی زوجین به دلیل اعتیاد همسر، خیانت، مشکلات معیشتی و اخلاقی از همسر خود در میانسالی و در زمانی که فرزندانشان مستقل شده اند، طلاق می گیرند. 

اما با توجه به روند افزایش آمار طلاق در میانسالی به نظر می رسد این پدیده ابعاد مخفی دیگری نیز داشته باشد که نیاز به روشنگری و طرح مسئله داشته باشند زیرا تنها با مطرح شدن مشکلات است که امکان حل شدن آن ها بوجود می آید. با توجه به آمار هشدار دهنده پدیده «طلاق خاکستری»، بررسی دقیق ابعاد و پیامدهای این پدیده جدید اجتماعی ضروری می‌نماید. 

به این ترتیب شبکه خبری ایران۲۴ گفت‌وگویی با دکتر «افشین طباطبایی» روانشناس، نویسنده و پژوهشگر اجتماعی ترتیب داده است که در پی می‌آید:

طباطبایی درباره علل «طلاق خاکستری» تصریح کرد: طلاق در سنین میانسالی به عوامل متعددی بستگی دارد؛ یکی از مهمترین عوامل این است که ازدواج زوج‌ها رو به سردی گذشته و دیگر از شادابی و نشاط جوانی خبری نیست. زوج‌هایی که از نظر مالی ضعیف‌تر هستند کمتر به طلاق در میانسالی فکر می‌کنند و اکثر زوج‌هایی که از نظر مالی در رفاه نسبی به سر می‌برند در سنین میانسالی به زندگی مشترک خود پایان می‌دهند. 

وی افزود: مردان میانسالی که از نظر اقتصادی توانمند هستند، به دلیل اینکه همسرانشان دیگر شور و نشاط جوانی را ندارند، آنها را طلاق داده و به سراغ زنان جوان‌تر از خود می‌روند که ممکن است به دلیل توانمندی اقتصادی این افراد مایل به ایجاد رابطه با آنها باشند. به این ترتیب پدیده «شوگر ددی» نیز در جامعه رواج پیدا می‌کند. 

این پژوهشگر اجتماعی ادامه داد: همچنین در بسیاری از موارد زن و مرد از یکدیگر طلاق عاطفی گرفتند و هیچ‌گونه رابطه‌ عاطفی و احساسی میان آنها وجود ندارد و نسبت به یکدیگر سرد شده‌اند. در بسیاری از کشورهای دیگر، مخصوصا کشورهای اروپای شمالی، موسساتی وجود دارد که برای چنین زوج‌هایی که دچار سردی رابطه شده‌اند برنامه های برگزار می‌کنند تا زوج‌ها بتوانند انگیزه و آرامش زندگی مشترک خود را بازیابی کنند. ولی در ایران زوج‌های میانسالی که دچار سردی رابطه شده‌اند کمتر به دنبال برطرف کردن این مشکل و بازیابی احساسات خود به همسرانشان هستند و بیشتر به جدایی روی می‌آورند. 

طباطبایی در مورد آسیب‌های ناشی از طلاق خاکستری گفت: در طلاق، مردان نسبت به زنان به آسیب بیشتری دچار می‌شوند زیرا  تجرد و تنهایی زندگی کردن برای مردان سخت‌تر است و مردان نیاز به حمایت عاطفی بیشتری در مقایسه با زنان دارند. با این حال در برخی مواقع طلاق، حتی برای زوج‌های میانسال، لازم می‌نماید؛ مخصوصا اگر فرزندان آنها به استقلال نسبی رسیده باشند و زوج‌ها توانایی مالی و اقتصادی لازم برای به تنهایی زندگی کردن را داشته باشند، ادامه زندگی مشترکی که سراسر عذاب است، بیهوده می نماید و طلاق گزینه‌ای مناسب خواهد بود. 

این استاد دانشگاه تصریح کرد: بسیاری از ضرب‌المثل‌ها مانند «زن باید بسوزد و بسازد» و یا «دختر باید با لباس سفید برود و با کفن برگردد» ضرب‌المثل‌های رایج دوران قاجاریه بودند و به فرهنگ ایرانی و اسلامی ما مرتبط نمی شود. در اسلام مقوله طلاق مطرح شده و در بسیاری از موارد نیز کاربردی است. حتی ازدواج موقت نیز در احکام اسلامی تعریف شده که زمان مشخصی را برای ازدواج تعیین می‌کند. 

طباطبایی افزود: کشور ما تحت‌تاثیر فرهنگ غرب و صنعت هالیوود قرار گرفته و بسیاری از جنبه‌های منفی این فرهنگ نیز وارد جامعه ما شده است. فردگرایی یا اومانیسم، به عنوان یکی از ابزارهای امپریالیسم و کاپیتالیسم، افراد را به سمت تمرکز بر منافع شخصی سوق می‌دهد. با این حال، در کشورهای غربی و مخصوصا کشورهایی که مذهب کاتولیک دارند، کلیسای کاتولیک تلاش می‌کند تا با تشویق به ازدواج و ارزش‌های خانوادگی، فردگرایی را مهار کند. اما خود امپریالیسم مشوق فرد گرایی است. افرادی که به فرد گرایی افراطی روی می‌آورند هستند بیشتر به منافع شخصی خودشان اهمیت می‌دهند و در جامعه نیز نمی‌توانند مفید باشند.
 
وی در مورد پیامدهای طلاق خاکستری بر جوانان گفت: لزومی ندارد این پدیده را صرفاً مثبت یا منفی ارزیابی کنیم و نمی‌توان یک الگوی کلی برای آن ارائه داد یا آن را به‌طور مطلق خوب یا بد دانست. چون برخی موارد جدایی‌ها پیامد‌ها و تاثیرات مثبتی به همراه داشته‌اند. ولی اگر این روند شکل افراطی به خود بگیرد و افراد به اومانیسم و فردگرایی مفرط روی بیاورند، پیامدهای جدی را در پی خواهد داشت. 

طباطبایی افزود: دنیا پر از پدیده‌های نوین است نمی‌توانیم صرفا به فرهنگ سنتی خود محدود بمانیم. متاسفانه جامعه را به دست شبکه‌های اجتماعی سپردیم و فرهنگ‌سازی مناسب با شرایط روز را به درستی انجام ندادیم. توصیه من این است که بر راهکارهای موجود برای بازگردادن زوج‌ها به زندگی مشترکشان سرمایه‌گذاری و فرهنگ‌سازی کنیم.

| ارسال نظر