مشکل پژمان جمشیدی تحصیلات نیست، انتخابهای بد است

سال ۱۳۸۸ بود که جمشیدی با فوتبال خداحافظی کرد و دو سال بعد از آن در سریال پر مخاطب آن روزها «ساختمان پزشکان»، حضور کوتاهی داشت. در سال ۱۳۹۲ با سریال «پژمان» اتفاق عجیبی را رقم زد و در نقش خودش در کمدی از جنس کمدیهای خاص سروش صحت، بسیار مورد توجه مخاطبان قرار گرفت.
سینما را با «آتش بس ۲» ساخته تهمینه میلانی آغاز کرد و بعد از آن رفته رفته به یکی از پر تکرارترین چهرههای سینما تبدیل شد. جمشیدی با بازی در مجموعه ادامه دار «زیر خاکی» جای پایش را در تلویزیون هم محکم کرد و البته با بازی در چند نمایش، از قافله تئاتر هم عقب نماند.
او در این سالها با وجود پرکار بودن در عرصه بازیگری، یکی از چهرههای فعال در تبلیغات تجاری نیز بوده است.
جمشیدی از آن دسته از بازیگرانی است که هم طرفداران پروپاغرصی دارد و هم منتقدان سفت و سخت! بازی و حالت چهره با نمک او برای بسیاری از مخاطبان سینما و تلویزیون دلنشین است هرچند که بارها تکرار شود، اما از طرفی حضور او در فیلمهای کمدی چند سال اخیر که در قالبی مشخص و برای اهداف تجاری ساخته شدهاند، جمشیدی را از شمایل یک بازیگر گزیده کار که تن به ایفای هر نقشی نمیدهد دور کرده است.
برای تحلیل عملکرد پژمان جمشیدی در چند سال اخیر و بررسی درستی یا نادرستی انتقاداتی که به او وارد میشود، با یک منتقد سینمایی گفتوگو کردهایم که در ادامه خواننده آن خواهید بود.
یکی از انتقادات پرتکرار نسبت به پژمان جمشیدی، نداشتن تحصیلات آکادمیک در حوزه بازیگری و به اصلاح خاک صحنه نخوردن است. احسان طهماسبی در گفتوگو با ایران ۲۴ درباره بازیگرانی که بدون تحصیلات آکادمیک وارد این حرفه شدهاند و انتقاداتی که به آنها وارد میشود عنوان کرد: اینکه کسی مراتب آموزشی را طی کند یک پروسه اصولی برای انجام یک فرآیند است. خاک صحنه خوردن و روال منظمی را طی کردن یک مسیر درست برای انجام پروسه بازیگری است، اما این پروسه اصولی در همه موضوعات و فرآیندها اتفاق نمیافتد. برای رشد کردن در بسیاری از شاخههای هنری فرآیند مشخصی اتفاق میافتد و این روال یک روال استاندارد و آکادمیک است، اما هنر به خاطر خاصیتش، ذوق و طبعش خیلی وقتها از این قوانین پیروی نمیکند. خیلی از بازیگران بزرگ سینمای جهان هم هستند که این پلههایی که ما اسمش را میگذاریم پله ترقی یا رشد را به این شکل طی نمیکنند و اساسا رویکردشان به سینما رویکرد تجربی است و خیلی هم موفق هستند؛ بنابراین به نظرم هیچ الگوی استانداری نیست که بگوییم یک نفر حتما باید طبق این الگو حرکت کند. قرار نیست استاد دانشگاه شود که بگوییم باید این مراتب علمی را طی کرده باشد. ذوق و قریحهای دارد که با هدایت یک کارگردان و با شرایط ایدهال میتواند آن ذوق و قرریحه را پیاده کند یا نکند.
وی درباره پژمان جمشیدی و ایراد اصلی مسیری که تا کنون در بازیگری طی کرده است بیان داشت: ایراد پژمان جمیشدی طبیعتا در انتخابهایش است. بحث اصلی این است که این ذوق و خلاقیت در حوزه بازیگری را در جاهایی به درستی استفاده نکردهاند و در برخی موارد هم به درستی استفاده کردهاند. ما میتوانیم درباره انتخابهای یک بازیگر صحبت کنیم نه الزاما شیوه زیست هنریاش، مگر اینکه آن بازیگر مدعی یک سبک و متد خاص باشد و مدعی باشد که در شیوه کاری خودش خلاقیت یا بدعتی داشته است؛ اینجا میتوان این ادعا را از نظر آکادمیک بررسی کرد، اما تا جاییکه من میدانم آقای جمشیدی چنین ادعایی در این حوزه ندارند.
طهماسبی تصریح کرد: در اینکه انتخابهای بسیار اشتباهی داشتهاند شکی نیست و در اینکه عدم آشناییشان با بسیاری از شیوههای بازیگری و شیوههای صحیح اجرا به بعضی از کارهایشان آسیب زده هم شکی نیست. از طرفی در اینکه توانستند خیلی از کارها را موفقیتآمیز انجام دهند و فیلمهای خوبی بازی کنند هم شکی نیست.
این منتقد در پاسخ به انتقاداتی که به پژمان جمشیدی به خاطر بازی در نقشهای تکراری میشود نیز عنوان کرد: نقش تکراری ایراد نیست. انتخابهای یک بازیگر است که میتواند جایگاهش را در بازیگری ارتقاء دهد یا تنزل دهد. این تکراری بودن گاهی حتی میتواند برای مخاطب خوشایند باشد و جریان کار بازیگری را پیش ببرد.
وی افزود: انتقاد به بازی در نقشهای تکراری مانند این است به بگوییم یک تکنیسین فقط از یک ابزارش برای نجام یک مشکل استفاده میکند؛ اگر به مشکلات متعددی بربخورد، از ابزارهای دیگری که در اختیار داشته باشد هم استفاده میکند. تا زمانی که سینمای ایران بضاعت پایینی دارد و تهیهکنندهها و سرمایهگذاران سراغ فیلمهای کمدی تکراری میروند، الزامی وجود ندارد که یک نفر کار هیجان انگیزی انجام دهد. این وابسته به اتفاقاتی است که در زندگی هنری یک بازیگر میافتد و نیز انتخابهایی که میکند.
طهماسبی با بیان اینکه انتخابهای بد پژمان جمشیدی بیشتر از انتخابهای خوبش است، درباره انتخابهای درست این بازیگر عنوان کرد: «علفزار» فیلمی است که پژمان جمشیدی در آن خوب بازی کرد. سریال «زیرخاکی» هم سریال موفقی بود و او نقش آفرینی موفقی داشت. تعداد انتخابهای بدشان خیلی بیشتر است که بخشی از آن میتواند به عدم شناخت از این حوزه برگردد. به هر حال یا شناخت درستی از این هنر ندارند یا برایشان اهمیتی ندارد که طبق پروتکل مشخصی عمل کنند. ایشان هم مثل خیلی از تهیهکنندهها و سرمایه گذارها ترجیح میدهند که حضور داشته باشند و از این حضور کسب درآمد کنند و این در اقتصاد سینما چیز بدی نیست، ولی از لحاظ هنری به هر حال آفت محسوب میشود.