پزشکیان ناجی کشور شود در سازمان ملل شجاعانه با آمریکا مذاکره کند/فعالشدن ماشه نتیجه فرصتسوزیهاست

ابراهیم اصغرزاده عضو پیشین شورای شهر تهران، در گفتوگو با خبرنگار گروه سیاسی شبکه خبری ایران ۲۴ درباره دلیل فعال شدن مکانیزم ماشه گفت: مکانیزم ماشه بخشی از قطعنامه ۲۲۳۱ و برجام بود که به طرفهای اروپایی این اختیار را میداد تا در صورت نقض تعهدات ایران، تحریمهای سازمان ملل را بازگردانند.
وی افزود: دلیل فعالشدن آن، ترکیبی از دو عامل بود؛ اول، تداوم بیاعتمادی ساختاری میان ایران و غرب، و دوم، فرسایشی شدن روند دیپلماسی و نداشتن ابتکار عمل و خلاقیت از سوی وزارت خارجه. در عمل، نه کانالهای واقعی دیپلماتیک بازسازی شده و نه از ظرفیتهای ملی برای اعتمادسازی بهره گرفته شد. بنابراین فعالشدن مکانیزم ماشه نه یک حادثه ناگهانی، بلکه نتیجه سلسلهای از فرصتسوزیها و خطاهای راهبردی بود.
عضو پیشین شورای شهر تهران توضیح داد: در جنگ ۱۲ روزه، ایران غافلگیر شد و فرماندهان نظامی و سیاسی کشور عملاً در برابر تاکتیکهای دشمن دست بسته ماندند. با همه تلخی و هزینههای آن جنگ، هنوز بخش قابل توجهی از ظرفیتهای بازدارندگی و توان بازیگری ایران در منطقه حفظ شد.
اصغرزاده تأکید کرد: اما شکست در شورای امنیت و مذاکرات هفته آینده در نیویورک و اجرایی شدن مکانیزم ماشه، به معنای قرار گرفتن ایران در موقعیتی است که نه تنها ظرفیتهای بازدارندگی، بلکه مشروعیت دیپلماتیک و امکان مانور بینالمللی آن نیز بشدت تضعیف میشود.
وی عنوان کرد:در جنگ ۱۲ روزه ایران تنها در یک میدان محدود نظامی و اطلاعاتی متضرر شد، ولی اکنون با بازگشت پرونده ایران به ذیل فصل هفتم شورای امنیت، ایران در برابر اجماع جهانی، تحریمهای فراگیر و انزوای بینالمللی قرار خواهد گرفت.
اصغرزاده درباره تبعات اجرایی شدن این مکانیزم گفت: با اجراییشدن ماشه، همه تحریمهای سازمان ملل علیه ایران بازمیگردد، از تحریمهای تسلیحاتی و موشکی گرفته تا محدودیتهای اقتصادی و بانکی. پیامدها و تبعات آن عبارتند از: شکلگیری اجماع جهانی علیه ایران و شکلگیری باور به اینکه ایران برای ثبات و امنیت جهانی یک تهدید وجودی است.
وی تصریح کرد: چرخه انزوای حقوقی و بینالمللی ایران کامل خواهد شد. حتی چین و روسیه هم ملزم به اجرای قطعنامه خواهند بود. از این رو فشار اقتصادی شدیدتری در حوزه بانکی، بیمهای و تجاری به ایران وارد خواهد شد. همچنین تشدید فضای امنیتی منطقه که میتواند دست اسرائیل یا آمریکا را برای اقدامات تهاجمی و ماجراجوییهای نظامی بازتر کند و نهایتاً تضعیف موقعیت و قدرت ایران در هر مذاکره احتمالی آینده.
عضو پیشین شورای شهر تهران اضافه کرد: این بار شکست فقط در یک میدان نظامی رخ نداده، بلکه در قلب نظام بینالملل و مقابل چشم همه دنیا رقم خورده است. اکنون در آستانه سفر رئیسجمهور به نیویورک برای حضور در اجلاس مجمع عمومی، آزمون تاریخی پیش روی دکتر پزشکیان است. پرسش این است: آیا او مانند اسلافش صرفاً برای خوشایند اقلیتی تندرو در داخل، از تماس رودررو یا حتی تلفنی با مقامات آمریکایی پرهیز خواهد کرد؟ یا این بار با درک واقعیات کشور، جرات به خرج میدهد، برای جلوگیری از فعال شدن مکانیزم ماشه گام برمیدارد و بدون تعلل، مسیر گفتوگو و مذاکره را آغاز میکند؟ آنچه جامعه میخواهد، دیپلماسی فعال و شجاعانه برای مهار بحران و گشودن افق صلح است.
اصغرزاده درباره مقصر این وضعیت گفت: مسئولیت اصلی را باید در ساختار موازیکاری و محدودیت اختیارات دولت منتخب در سیاست خارجی جستوجو کرد. با این حال، دولتمردان کنونی نیز سهم بزرگی در تداوم سیاستهای گذشته و خطای محاسبه داشتند. دکتر پزشکیان در قامت رئیسجمهور و نماینده ملت ایران، به جای استفاده از فرصت برای بازسازی دیپلماسی، همان راهبردهای پرهزینه دولت قبل را ادامه داد.
اصغرزاده توضیح داد: اصرار بر وقتکشی، غیبت ابتکار و اتکا به سخنرانیهای کلیشهای باعث شد کشور در حساسترین بزنگاه، دست خالی روی صحنه نیویورک ظاهر شود. نادیده گرفتن تذکرات اصلاحطلبان و بیتوجهی به ظرفیتهای آشتی ملی و پیشنهادهای ۱۱ بندی جبهه اصلاحات که میتوانست دست بالا را به حکومت در برابر غرب بدهد. وقتی سیاست "نه صلح، نه جنگ" تقدیس شود، کشور عملاً در وضعیت فرسایشی قرار میگیرد.
وی اشاره کرد: دیپلماسی به جای آنکه راهحلساز باشد، به بازی بیپایان شبیه فوتبال فرسایشی تبدیل میشود که تنها انرژی، منابع و سرمایه اجتماعی را میسوزاند. هدف دیپلماسی حل مسئله است، نه طولانی کردن عمر بحرانها و پاک کردن صورت مسئله. تداوم سیاست وقتکشی و روزمرگی در مذاکرات، به جای ارائه ابتکار فعال و پیشنهاد شفاف، باعث شده مسئولیت سیاسی امروز مستقیماً متوجه مسئولان فعلی باشد، هرچند تقصیر کلی به ساختار کلان بازمیگردد.
عضو پیشین شورای شهر تهران اظهار داشت: سیاست خارجی ما دچار سندروم بیحسی زمانی و تعلیق در تصمیمگیری شده است. دستگاه دیپلماسی گاهی به جای ابتکار عمل، دچار فلج در تصمیمگیری میشود. گاهی به دلیل هراس از مخالفت مقام عالی، گاهی به خاطر فشار دولت پنهان و گاهی به دلیل سیطره نگاه نظامی. نتیجه این وضعیت به تأخیر افتادن تصمیمهای حیاتی و تلف شدن فرصتهای استراتژیک است.
اصغرزاده در پاسخ به این سؤال که آیا میشد جلوی اقدام اروپاییها را گرفت؟ گفت: بله، میشد. پیشگیری نیازمند بازسازی روابط واقعی با اروپا و آمریکا و خروج از مذاکرات سطحی و بیپایان است و البته واگذاری اختیارات واقعی به دولت تا با پشتوانه ملی وارد گفتوگو شود. راهبرد پیشنهادی ما ارائه ابتکار عملی شفاف در چارچوب «آشتی ملی در داخل، توافق پایدار در خارج» بود که متأسفانه هیچیک از این گامها برداشته نشد و نتیجه آن، قرار گرفتن ایران در ضعیفترین موقعیت تاریخ هستهای خود بوده است.
وی افزود: پیشنهاد میکنم اختیارات ویژه در حوزه سیاست خارجی و بهویژه پرونده هستهای به رئیسجمهور و دولت ایشان تفویض شود. دیپلماسی بدون پشتوانه داخلی، گرفتار روزمرگی و بیبرنامگی شده و نهایتاً کشور را به ضعیفترین وضعیت چهاردهه اخیر رسانده است. این بار شکست نه در میدان جنگ، بلکه در شورای امنیت و با ۹ رای منفی به پیشنهاد کره جنوبی یعنی در قلب نهادهای بینالمللی و در برابر چشم همه جهان رقم خورد و اگر اقدامی نکنیم، همین موضوع به یک شکست تاریخی و پرهزینهتر تبدیل خواهد شد.
عضو سابق شورای شهر تهران تأکید کرد: فعال شدن مکانیزم ماشه یک زنگ خطر جدی است. اگر رئیسجمهور پزشکیان امروز، به عنوان نماینده تامالاختیار ملت ایران، از پشت تریبون سازمان ملل به جای شعارهای ایدئولوژیک، به مذاکره شجاعانه و عملگرایانه با آمریکا روی آورد، او به عنوان مدافع حقوق اساسی ملت و کسی که به سوگند خود وفادار مانده و از این فرصت برای نجات کشور بهره برده، در تاریخ ثبت خواهد شد.