«سلطنتِ سایبری»؛ پشت‌صحنه‌ی ظهور ناگهانی تاج‌ها در توییتر

«سلطنتِ سایبری»؛ پشت‌صحنه‌ی ظهور ناگهانی تاج‌ها در توییتر
در پس خشم و هیاهوی توییتر فارسی، ماشین‌هایی ایستاده‌اند که روایت را می‌سازند. اسرائیل با «دیپلماسی الگوریتمی» خود، حقیقت را در میان داده‌های جعلی پنهان کرده است.
نویسنده : فاطمه شیخلر
کد خبر : ۳۳۲۷۷

در پی اعتراضات سال ۲۰۲۲، هزاران حساب تاج‌دار در توییتر فارسی ظاهر شدند؛ صداهایی هم‌نوا، پرشعار، هتاک و خشمگین. اما شواهد به دست آمده نشان می‌دهد بسیاری از این حساب‌ها واقعی نیستند: ساختاری از حساب‌های خودکار که با هدایت دستگاه‌های اطلاعاتی اسرائیل، سلطنت‌طلبی را به‌شکلی سیستماتیک بازآفرینی می‌کنند.

پس از مرگ مهسا امینی، شبکه‌ای گسترده از حساب‌های جعلی فضای توییتر فارسی را در کنترل خود گرفت تا جریان افکار عمومی را به سمت روایت خاصی هدایت کند؛ راویتی که ریشه‌هایش به وزارت امور خارجه اسرائیل می‌رسد.

در هفته‌های پس از آن، هزاران حساب نو فعال شدند. بیشتر آن‌ها با نام‌هایی آراسته به ایموجی تاج و شعارهای سلطنت‌طلبانه ظاهر شدند؛ اما تحلیل داده‌ها نشان می‌دهد که این حساب‌ها نه طبیعی‌اند و نه خودجوش، بلکه محصول سازوکارهایی مهندسی‌شده‌اند؛ بات‌هایی که وظیفه‌شان القای توهم یک جنبش مردمی است. این روش دقیقا همانی است که در علوم سیاسی به «Astroturfing» مشهور است: تولید مصنوعیِ حمایت عمومی برای مشروعیت‌بخشی به سیاستی از پیش تعیین‌شده.

بخش مهمی از مأموریت این حساب‌ها، تولید احساس خشم و دوقطبی‌سازی است. زبانشان نه اقناع، بلکه تحقیر است؛ الگوریتمی طراحی‌شده برای تحریک هیجان و خاموش کردن گفت‌وگو.

در این عرصه مجازی، انسان در کناری ایستاده و آنچه شنیده می‌شود پژواکِ ماشین است، نه رأی و فریاد مردم.

در مرکز این ساختار، نشانه‌های روشنی از دخالت وزارت امور خارجه اسرائیل دیده می‌شود. حساب رسمی فارسی این وزارتخانه و مدیر رسانه‌های فارسی آن با ده‌ها حساب جعلی مرتبط‌اند؛ حساب‌هایی که همگام با گفتمان سلطنت‌طلبان، پیام‌های ضدایرانی را منتشر و تقویت می‌کنند.

اما نفوذ اسرائیل به بازنشر ساده‌ی محتوا محدود نمی‌شود. در گزارش آمده است که وزارت خارجه اسرائیل راهبردی موسوم به «دیپلماسی الگوریتمی» (Algorithmic Diplomacy) را به‌کار گرفته است.اصطلاحی که وزارت امور خارجه اسرائیل (MFA)  برای توصیف سیاست رسانه‌ای دیجیتال جدیدش به کار می‌برد. مدلی از دیپلماسی دیجیتال که در آن، جریان داده‌ها جایگزین گفت‌وگوهای رسمی شده است. یا به عبارتی استفاده از الگوریتم‌ها، داده‌کاوی و هوش مصنوعی برای جهت‌دهی به افکار عمومی در کشورهای دیگر، بدون نیاز به گفت‌وگو یا حضور فیزیکی دیپلمات‌ها.

این کارزار، محدود به فضای فارسی‌زبان نیست و نشانه‌هایی از پیوند آن با شبکه‌ای گسترده‌تر از عملیات نفوذ رسانه‌ای دیده می‌شود که دامنه‌اش حتی به سیاست داخلی ایالات متحده می‌رسد. یافته‌های Social Forensics نشان می‌دهد بخشی از همین شبکه، با بهره‌گیری از حساب‌های جعلی و بات‌های مشابه، روزنامه‌نگاران، پژوهشگران و حتی اعضای کنگره‌ی آمریکا را هدف قرار داده است؛ چهره‌هایی که به‌ویژه در سیاست‌گذاری مرتبط با ایران فعال‌اند.

در این میان، وزارت امور خارجه اسرائیل با به‌کارگیری الگوی موسوم به «دیپلماسی الگوریتمی» نقشی محوری ایفا می‌کند؛ رویکردی که ترکیبی از عملیات رسمی درون‌دولتی و همکاری با پیمانکاران خصوصی چون امیلی شرادر و حنانیا نفتالی است. سابقه‌ی شرکت‌هایی نظیر Black Cube، که در سال ۲۰۲۱ از سوی شرکت Meta به‌دلیل جاسوسی و سوءاستفاده از حساب‌های ساختگی افشا شد، نشان می‌دهد این الگو بر همکاری ساختاری میان دولت و بخش خصوصی استوار است.

 این هم‌پوشانی میان سیاست، تبلیغات و فناوری یادآور پروژه‌ی بحث‌برانگیز Iran Disinfo Project در آمریکا است؛ برنامه‌ای که با بودجه‌ی دولتی راه‌اندازی شد اما در ۲۰۱۹ به‌دلیل حمله به روزنامه‌نگاران، پژوهشگران و حتی اعضای شورای ملی ایرانیان آمریکا (NIAC) تعطیل گردید. چنین نمونه‌هایی نشان می‌دهد که مهندسی افکار عمومی به ابزار مشترک قدرت‌های سیاسی، چه رقیب و چه متحد، بدل شده است. ابزاری که در آن مرز میان امنیت ملی، تبلیغات و حقیقت روزبه‌روز کمرنگ‌تر می‌شود.

در میان چهره‌هایی که در این کارزار نقش‌آفرینی کرده‌اند، سه نام بیش از دیگران برجسته‌اند. نخست، شارونا سلیمانی اوگینساز مدیر رسانه‌های فارسی وزارت امور خارجه اسرائیل است؛ زنی که مسئولیت هماهنگی پیام‌های فارسی‌زبان و طراحی روایت رسمی اسرائیل برای افکار عمومی ایرانی را بر عهده دارد. حساب شخصی او در توییتر با ده‌ها حساب جعلی سلطنت‌طلب در تعامل بوده و به‌عنوان یکی از محورهای اصلی در شبکه‌ی انتشار محتوای ضدایرانی شناسایی شده است.

در کنار او، حنانیا نفتالی مشاور رسانه‌ای نزدیک به نخست‌وزیر اسرائیل، جایگاهی ویژه دارد. نفتالی از سال ۲۰۱۷ در حلقه‌ی رسانه‌ای بنیامین نتانیاهو فعالیت می‌کند و روایت‌های سیاسی او در حساب‌های فارسی‌زبان  که شخصا مدیریتشان نمی‌کند، توسط همان شبکه‌ی خودکار تقویت می‌شود. بررسی داده‌ها نشان می‌دهد پست‌های او از جمله پرتعامل‌ترین محتواها در میان حساب‌های جعلی بوده‌اند، گویی صدایی رسمی در پوشش مردمی.

و در نهایت، امیلی شرادر مدیر شرکت بازاریابی دیجیتال Social Lite Creative، از دیگر مهره‌های کلیدی این عملیات است. او سال‌هاست در حوزه‌ی تبلیغات آنلاین حامی اسرائیل فعالیت می‌کند و محتوای تولیدی‌اش بیش از هر فرد دیگری در این شبکه بازنشر شده است. شرادر چهره‌ای است که مرز میان فعالیت رسانه‌ای و عملیات نفوذ سایبری را کم‌رنگ می‌کند؛ زبانی نرم اما راهبردی که به‌ظاهر «خبر» منتشر می‌کند، اما در واقع بخشی از معماری اطلاعاتی بزرگ‌تری است.

ظاهر امر نشان می‌دهد که این افراد فعال رسانه‌ای‌اند، اما در عمل نقش میانجی و پیونددهنده در کارزاری سایبری–روانی را ایفا می‌کنند؛ جایی که مرز بین تبلیغ، عملیات روانی و جنگ اطلاعاتی محو می‌شود.

تحلیل ساختار ارتباطی حاکی است که این شبکه از چند لایه تشکیل شده است: رسانه‌های فارسی‌زبان نزدیک به دولت‌های خارجی، حساب‌های رسمی اسرائیلی، و مجموعه‌ای از حساب‌های سلطنت‌طلب خودکار که نقش بازنشر و تقویت پیام‌ها را بر عهده دارند. این لایه‌ها به‌طور هوشمند در هم تنیده‌اند: محتوای یکدیگر را منعکس می‌کنند، قدرت پیام‌ها را بالا می‌برند و تصویری از یک افکار عمومی متحد علیه ایران می‌سازند. الگوریتم‌های پلتفرم نیز در مسیر این چرخه مشترک عمل می‌کنند و با تکرار مداوم پیام‌ها، دروغ را در لباس حقیقت ارائه می‌دهند.

روزنامه‌ی اسرائیلی Haaretz نیز در گزارشی که چند روز پیش منتشر کرد، به بخشی از این فعالیت‌ها اشاره کرده و از آن با عنوان «کارزار دیجیتال نفوذ در افکار عمومی فارسی‌زبان» یاد کرده است؛ تأییدی از درون اسرائیل بر ابعاد رسانه‌ای این عملیات.

نتیجه‌گیری روشن است: آنچه در سال ۲۰۲۲ در توییتر فارسی دیدیم، شکلی از مهندسی نارضایتی بود؛ کارزاری که هدفش نه بیان حقیقت، بلکه غرق‌کردن آن در طوفان داده‌های ساختگی است. در این جنگ نو، حقیقت نه حذف، بلکه در میان هیاهوی ماشین‌ها محو می‌شود. و هنگام که بات‌ها فریاد می‌زنند و انسان‌ها تنها گوش می‌دهند، واقعیت رفته‌رفته رنگ می‌بازد؛ تا آن‌جا که مرز میان باور و فریب، در مه کدها محو می‌گردد.

با این‌حال، فعالیت این حساب‌ها پایان نیافته است. بسیاری از همان کاربران ساختگی، هنوز زیر پست‌های فارسی توییتر فعال‌اند، با همان واژگان تند، همان الگوهای تکراری و همان هدف دیرینه: بازتولید نارضایتی و تحریف افکار عمومی به نفع روایتی هدایت‌شده از سوی تل‌آویو. حضور مداوم و سازمان‌یافته‌ی آن‌ها نشان می‌دهد که جنگ روایت‌ها نه فروکش کرده، بلکه تنها هوشمندتر و پنهان‌تر از پیش ادامه دارد.

 

| ارسال نظر