زیرمیزی در کلاسهای بازیگری؛ تجارت پنهان رؤیای شهرت

شبکه خبری ایران24 ـ گروه سینما: در سالهای اخیر، با گسترش علاقه جوانان به بازیگری و افزایش تعداد مؤسسات آموزشی این حوزه، بازار آموزش بازیگری در ایران رونقی چشمگیر یافته است.
بسیاری از جوانان با رویای دیده شدن بر پرده سینما یا قاب تلویزیون، وارد این کلاسها میشوند و حاضرند برای رسیدن به فرصت دیده شدن، هزینههای قابل توجهی بپردازند. اما در سایه این تب و تاب، پدیدهای نگرانکننده بهنام «زیرمیزی در کلاسهای بازیگری» شکل گرفته که مرز میان آموزش حرفهای و سوءاستفاده از آرزوهای هنرجویان را کمرنگ کرده است.
رؤیای بازیگر شدن، واقعیت بازار
بازیگری از جمله رشتههایی است که جذابیت ظاهری، شهرت و دیده شدن، بسیاری از جوانان را به سمت خود میکشاند. با رشد شبکههای اجتماعی و ظهور پلتفرمهایی چون اینستاگرام، شهرت آسانتر از هر زمان دیگری به نظر میرسد. اما ورود به دنیای حرفهای سینما و تلویزیون همچنان نیازمند ارتباطات و معرفی درست است؛ همین نیاز، زمینهساز شکلگیری واسطهها و کلاسهایی شده که وعده «راه میانبر» میدهند.
در بسیاری از آموزشگاهها، شهریه رسمی تنها بخشی از ماجراست. هنرجویان در گفت وگوهای غیررسمی از پرداخت مبالغ اضافی برای «معرفی به کارگردان»، «دعوت به تست نقش»، یا حتی «حضور در پشت صحنه» سخن میگویند.
این مبالغ که از چند میلیون تا دهها میلیون تومان متغیر است، نه در فاکتور رسمی ثبت میشود و نه ضمانتی برای تحقق وعدهها دارد.
سازوکار زیرمیزیها
بر اساس گفتوگو با چند هنرجوی سابق کلاسهای بازیگری، روند معمول زیرمیزیها به شکلهای مختلفی رخ میدهد:
برخی مدرسها یا دستیاران کلاس، پس از پایان دوره با هنرجویان خاصی تماس میگیرند و پیشنهاد میدهند در ازای مبلغی، آنان را برای تست نقش به کارگردان معرفی کنند. این معرفی معمولاً غیررسمی و بدون تعهد است.
بعضی از آموزشگاهها دورههایی با عنوانهایی چون «دوره حرفهای معرفی به پروژه»، «ورکشاپ تخصصی با حضور کارگردان مهمان» یا «کلاس ویژه انتخاب بازیگر» برگزار میکنند. در ظاهر این دورهها رسمیاند، اما در عمل برخی آنها به ابزاری برای دریافت مبالغ گزاف از هنرجویان تبدیل شدهاند.
به هنرجویان گفته میشود که بدون پرداخت این هزینهها، شانس دیده شدن ندارند. در نتیجه، بسیاری از جوانان برای حفظ امید خود به آینده، ناچار به پرداخت مبالغی میشوند که در واقع هیچ تضمینی برای پیشرفت حرفهای آنها ندارد.
چرخه عرضه و تقاضا
در واقع، پدیده زیرمیزی در کلاسهای بازیگری تنها از سوی آموزشگاهها یا مربیان شکل نگرفته است؛ بلکه بخشی از آن ناشی از تقاضای بالای هنرجویان برای شهرت سریع است. وقتی صدها نفر در هر دوره به امید نقش گرفتن ثبتنام میکنند، طبیعی است که فضای رقابت ناسالم پدید آید و افرادی از این عطش سوءاستفاده کنند.
از سوی دیگر، برخی از کارگردانان نیز بهصورت غیرمستقیم در این چرخه نقش دارند. دعوت از چهرههای آموزشگاهی برای پروژهها یا همکاری با مؤسساتی که «بازیگر آماده» معرفی میکنند، موجب تقویت این بازار میشود. گاه حتی برخی پروژههای کوچک با هدف جذب اسپانسر از همین هنرجویان ساخته میشوند؛ فیلمهایی که بودجه خود را از «نقش فروشی» تأمین میکنند.
قانون و نظارت کجاست؟
در سطح رسمی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و خانه سینما مسئول صدور مجوز برای آموزشگاههای بازیگری هستند. اما نظارت بر عملکرد داخلی آنها بسیار محدود است. بسیاری از این کلاسها با عنوان «کارگاه آزاد هنری» فعالیت میکنند و در عمل نظارت چندانی بر میزان شهریه، قراردادها و رفتار مدیران وجود ندارد.
به گفته یکی از کارشناسان صنفی، «مشکل اصلی نبود شفافیت است. وقتی قرارداد مشخصی برای خدمات آموزشی وجود ندارد، هنرجو نمیداند حق او چیست. هر وعدهای میتواند بهانهای برای دریافت پول بیشتر شود.»
صدای هنرجویان
در مصاحبههای میدانی، برخی هنرجویان تجربههای تلخی را روایت کردهاند. یکی از آنها میگوید: «در یکی از کلاسها، مربی گفت کارگردانی از من خواسته چند چهره مناسب معرفی کنم. گفت اگر میخواهی جزو آنها باشی، باید در ورکشاپ ویژه ثبتنام کنی که پنج میلیون هزینه دارد. شرکت کردم، ولی هیچ اتفاقی نیفتاد.»
دیگری میگوید: «در یک مؤسسه مشهور، کلاسهای بازیگری به سه سطح تقسیم شده بود. فقط شاگردان سطح سوم میتوانستند به تست نقش بروند. برای ارتقا باید شهریه بیشتری میدادیم. عملاً همهچیز به پول وابسته بود.»
این روایتها البته به معنای تعمیم تخلف به تمام آموزشگاهها نیست. بسیاری از مربیان معتبر، همچنان با رویکرد آموزشی و اخلاقی فعالیت میکنند و از هرگونه واسطهگری پرهیز دارند. اما نبود نظارت مؤثر باعث شده صدای اعتراض هنرجویان قربانی در میان تبلیغات پر زرقوبرق گم شود.
پیامدهای اخلاقی و حرفهای
پدیده زیرمیزی نه تنها از نظر اقتصادی آسیبزا است، بلکه پیامدهای اخلاقی جدی نیز دارد. نخست آنکه موجب از بین رفتن انگیزه واقعی برای یادگیری و رشد هنری میشود. هنرجویی که میبیند با پرداخت پول میتواند وارد پروژه شود، دیگر نیازی به تلاش و تمرین مداوم احساس نمیکند.
دوم اینکه این روند، باعث ورود افراد غیرحرفهای به سینما و تئاتر میشود. در نتیجه، سطح کیفی آثار پایین میآید و اعتماد تماشاگران به چهرههای جدید کاهش مییابد. به مرور، استعدادهای واقعی که توان مالی کمتری دارند، از مسیر حذف میشوند.
از منظر اجتماعی نیز این پدیده تصویری ناعادلانه از سینما ایجاد میکند؛ فضایی که در آن استعداد، اخلاق و پشتکار جای خود را به پول و رابطه میدهد.