سلیقه موسیقایی نوجوانان ایرانی به کدام سمت میرود؟
اینستاگرام، تلگرام، اسپاتیفای و یوتیوب باعث شده نوجوانان بدون واسطه به موسیقی جهان دسترسی داشته باشند. الگوریتمها بهصورت مداوم موسیقیهای مشابه سلیقه آنها را پیشنهاد میدهند و به این ترتیب، دایره شنیداریشان به سمت فرهنگهای غیرایرانی سوق پیدا میکند.
شبکه خبری ایران24 ـ گروه موسیقی: موسیقی برای نوجوانان ایرانی نهفقط یک سرگرمی، بلکه بخشی از هویت و زبان احساسی آنهاست. در سالهای اخیر، با گسترش اینترنت، افزایش دسترسی به موسیقی جهانی و تحولات فرهنگی در ایران، ذائقه موسیقایی نسل نوجوان دگرگون شده است.
اگر در دهه ۸۰ و اوایل ۹۰ شمسی پاپ مجاز و خوانندههای تلویزیونی نقش پررنگی داشتند، اکنون بخش بزرگی از نوجوانان به سراغ موسیقیهایی میروند که در چارچوب رسمی کشور قرار نمیگیرند، از رپ و هیپهاپ تا موسیقی کرهای کِیپاپ(K-pop)!
این تغییر سلیقه در ظاهر نشانهای از پویایی فرهنگی است، اما از زاویهای دیگر میتواند حامل نگرانیهایی نیز باشد: از فاصله گرفتن نسل نوجوان از ارزشهای فرهنگی بومی گرفته تا تأثیرات روانی و رفتاری ناشی از نوع موسیقی مصرفی!
این تغییر سلیقه در ظاهر نشانهای از پویایی فرهنگی است، اما از زاویهای دیگر میتواند حامل نگرانیهایی نیز باشد: از فاصله گرفتن نسل نوجوان از ارزشهای فرهنگی بومی گرفته تا تأثیرات روانی و رفتاری ناشی از نوع موسیقی مصرفی!
** گرایشهای رایج در میان نوجوانان ایرانی
- موسیقی پاپ جدید و خوانندگان محبوب داخلی
با وجود تنوع ژانرها، موسیقی پاپ فارسی هنوز یکی از پرمخاطبترین سبکهاست. نوجوانان از خوانندگان پاپی که در فضای مجاز فعالیت میکنند، مانند ماکان بند، راغب، حمید هیراد، بهنام بانی و علی یاسینی و... استقبال میکنند. ویژگی مشترک این هنرمندان، لحن احساسی و ترانههایی است که به موضوعاتی مثل عشق، تنهایی و دلتنگی میپردازند. این احساسات بهویژه در دوره نوجوانی، برای شنونده قابل همذاتپنداری است.
- رپ و هیپهاپ؛ زبان بیانگری نسل جوان
سبک رپ طی دو دهه اخیر در ایران از زیرزمین به یکی از جریانهای غالب جوانانه تبدیل شده است. رپرهایی مانند هیچکس، پیشرو، یاس، شایع، بهزاد لیتو، قاف، امیر تتلو و حصین برای نوجوانان نه فقط خواننده، بلکه نوعی «الگو» یا «سخنگو» به شمار میآیند.
این سبک بهدلیل بیان صریح واقعیتهای اجتماعی، استفاده از زبان خیابانی و شجاعت در نقد شرایط جامعه، برای نسلی که اغلب احساس شنیدهنشدن دارد، جذاب است. اما باید به این نکته توجه داشت که، ترکیب صداهای تند، ریتم سریع و اشعار تهاجمی گاهی باعث نگرانی خانوادهها و روانشناسان میشود، چرا که ممکن است با خشم فروخورده، پرخاشگری یا یأس اجتماعی همبستگی پیدا کند.
- موسیقی کرهای و فرهنگ کِیپاپ(K-pop)
پدیده کِیپاپ K-pop در سالهای اخیر یکی از چشمگیرترین گرایشها در میان نوجوانان ایرانی بوده است. گروههایی چون «بیتیاس»BTS «بلک پینک»Blackpink و «استری کیدز»Stray Kids طرفداران فراوانی در ایران دارند؛ بهویژه در میان دختران نوجوان. جذابیت این سبک در ترکیب رقص، مد، رنگ، زیبایی تصویری و پیامهای انگیزشی آن نهفته است.
بسیاری از نوجوانان ایرانی از طریق کِیپاپ وارد فضای فرهنگی جدیدی شدهاند که در آن موسیقی، زبان، فیلم، لباس و حتی رفتار اجتماعی الگو گرفته میشود. این الگوپذیری اما هشداری است در سطح فرهنگی که میتواند مسئله «تضعیف هویت بومی» را بهدنبال داشته باشد.
- موسیقی غمگین و احساسی
یکی از گرایشهای مهم و در عین حال نگرانکننده، افزایش گوش دادن به موسیقیهای غمگین، آرام و اندوهبار است. این نوع موسیقی اغلب با مضامینی مثل شکست، دلتنگی، خستگی از زندگی و ناامیدی همراه است. در میان خوانندگان فارسیزبان، آثاری از علیرضا طلیسچی، محسن یگانه، رضا بهرام و مهدی احمدوند در این گروه قرار میگیرند. بسیاری از روانشناسان معتقدند علاقه بیش از حد به این نوع موسیقی میتواند نشانهای از اضطراب، افسردگی یا احساس انزوا در میان نوجوانان باشد. البته تمام آثار خوانندگان مذکور، لزوما حاوی اینگونه محتواها نیست.
** ریشهها و دلایل این گرایشها
- تغییرات اجتماعی و محدودیتهای فرهنگی
نوجوانان ایرانی در جامعهای زندگی میکنند که بین سنت و مدرنیته در نوسان است. بسیاری از آنها احساس میکنند امکان بیان آزاد احساسات یا اعتراضات خود را ندارند؛ بنابراین موسیقی به زبان غیرمستقیم آنها برای ابراز درونیاتشان تبدیل شده است. رپ و موسیقی زیرزمینی دقیقاً در چنین خلأیی رشد کردهاند.
- نفوذ شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای جهانی
اینستاگرام، تلگرام، اسپاتیفای و یوتیوب باعث شده نوجوانان بدون واسطه به موسیقی جهان دسترسی داشته باشند. الگوریتمها بهصورت مداوم موسیقیهای مشابه سلیقهشان را پیشنهاد میدهند و به این ترتیب، دایره شنیداریشان به سمت فرهنگهای غیرایرانی سوق پیدا میکند.
اینستاگرام، تلگرام، اسپاتیفای و یوتیوب باعث شده نوجوانان بدون واسطه به موسیقی جهان دسترسی داشته باشند. الگوریتمها بهصورت مداوم موسیقیهای مشابه سلیقهشان را پیشنهاد میدهند و به این ترتیب، دایره شنیداریشان به سمت فرهنگهای غیرایرانی سوق پیدا میکند.
- نیاز به هویت مستقل و تفاوت نسلی
نسل نوجوان امروز(دهه ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰) میخواهد خود را از نسل والدینش متمایز کند. موسیقی یکی از ابزارهای اصلی این تمایز است. گوش دادن به رپ یا کِیپاپ برای برخی نوجوانان نوعی «بیانیه هویتی» محسوب میشود: یعنی نشان دادن اینکه «من متفاوتام»!
نسل نوجوان امروز(دهه ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰) میخواهد خود را از نسل والدینش متمایز کند. موسیقی یکی از ابزارهای اصلی این تمایز است. گوش دادن به رپ یا کِیپاپ برای برخی نوجوانان نوعی «بیانیه هویتی» محسوب میشود: یعنی نشان دادن اینکه «من متفاوتام»!
- نقش فشار روانی و شرایط اقتصادی
افزایش اضطراب ناشی از آینده تحصیلی و شغلی، مسائل اقتصادی خانوادهها و کمبود فضاهای تفریحی باعث شده نوجوانان برای تخلیه هیجانات به موسیقی پناه ببرند. آهنگهای غمگین یا اعتراضی در این شرایط به نوعی همدردی جمعی تبدیل میشوند.
** آسیبها و چالشهای فرهنگی
- فاصله فرهنگی میان نسلها
در حالی که والدین نسل قبل با موسیقی سنتی یا پاپ آرام بزرگ شدهاند، نوجوانان امروز به سراغ سبکهایی میروند که از نظر خانوادهها «ناهنجار» تلقی میشود. این فاصله گاهی باعث سوءتفاهم، درگیری یا حتی گسست عاطفی میان نسلها میشود.
- افزایش محتوای خشونتآمیز یا غمزده
رپ زیرزمینی گاهی حاوی الفاظ تند، نگاه منفی به جامعه یا محتوای خشمگین است. همچنین موسیقی غمگین میتواند خلق پایین را در نوجوانان تقویت کند. گوش دادن مداوم به چنین آثاری ممکن است احساس ناتوانی، پرخاشگری یا افسردگی را تشدید کند.
رپ زیرزمینی گاهی حاوی الفاظ تند، نگاه منفی به جامعه یا محتوای خشمگین است. همچنین موسیقی غمگین میتواند خلق پایین را در نوجوانان تقویت کند. گوش دادن مداوم به چنین آثاری ممکن است احساس ناتوانی، پرخاشگری یا افسردگی را تشدید کند.
- تضعیف هویت فرهنگی و زبانی
علاقه افراطی به موسیقیهای خارجی بهویژه کِیپاپ(پاپ کرهای) یا پاپ غربی، باعث میشود نوجوانان به تدریج از موسیقی ایرانی، شعر فارسی و ریشههای فرهنگی خود فاصله بگیرند. این پدیده در درازمدت میتواند حس تعلق فرهنگی را کاهش دهد.
- نبود آموزش موسیقایی در مدارس
یکی از ضعفهای ساختاری در نظام آموزشی ایران، حذف یا کماهمیت دانستن موسیقی به عنوان هنر آموزشی است. نبود آموزش رسمی باعث میشود نوجوانان شناخت درستی از موسیقی نداشته باشند و صرفاً تحت تأثیر بازار و تبلیغات، به جهتهای ازپیش تعیین شده هدایت شوند.
یکی از ضعفهای ساختاری در نظام آموزشی ایران، حذف یا کماهمیت دانستن موسیقی به عنوان هنر آموزشی است. نبود آموزش رسمی باعث میشود نوجوانان شناخت درستی از موسیقی نداشته باشند و صرفاً تحت تأثیر بازار و تبلیغات، به جهتهای ازپیش تعیین شده هدایت شوند.
- مشکلات حقوقی و دسترسی غیررسمی
از آنجا که بسیاری از آثار محبوب نوجوانان بدون مجوز منتشر میشوند، مصرف آنها در فضای خاکستری اتفاق میافتد. این مسئله گاهی نوجوانان را در معرض محتوای نامناسب یا کیفیت پایین صوتی و تصویری قرار میدهد.
** راهکارها و پیشنهادها
- گفتوگو به جای ممنوعیت
ممنوع کردن موسیقی محبوب نوجوانان معمولاً نتیجه معکوس دارد. بهتر است خانوادهها و مسئولان فرهنگی با نوجوانان گفتوگو کنند، دلایل علاقهشان را بفهمند و در عین حال درباره پیامدهای منفی برخی محتواها آگاهشان کنند.
- تولید موسیقی سالم و متنوع در داخل کشور
حمایت از هنرمندان جوان، برگزاری جشنوارههای دانشآموزی و ایجاد فضا برای موسیقی مستقل میتواند باعث شود نوجوانان بدون نیاز به پناه بردن به زیرزمین یا بازار خارجی، نیاز فرهنگیشان را در فضای داخلی پاسخ دهند.
- آموزش سواد موسیقایی و توجه به سلامت روان نوجوانان
آموزش موسیقی در مدارس یا مراکز فرهنگی باید فراتر از آموزش نت و ریتم باشد؛ نوجوان باید بیاموزد که موسیقی چگونه بر ذهن و احساسات تأثیر میگذارد و چطور میتواند انتخاب آگاهانهتری داشته باشد. روانشناسان باید نسبت به اثر موسیقی بر خُلق نوجوانان حساس باشند. اگر نوجوان فقط به موسیقی غمگین گوش میدهد، این میتواند نشانهای از نیاز به گفتوگو و حمایت عاطفی باشد.
- تقویت حضور موسیقی بومی و مردمی
بازشناسی موسیقی نواحی ایران و پیوند آن با فرمهای مدرن مثل تلفیق موسیقی محلی با جلوههای موسیقی معاصر میتواند راهی باشد برای حفظ ریشههای فرهنگی در قالبهای مورد علاقه نسل جدید.
سلیقه موسیقایی نوجوانان ایرانی امروز بازتابی از جامعهای در حال گذار است؛ جامعهای که بین سنت و مدرنیته، بین محدودیت و جهانیشدن، در نوسان است. از پاپ عاشقانه تا رپ اعتراضی و از کِیپاپ پرزرقوبرق تا آهنگهای اندوهگین، همه اینها بخشی از تصویر پیچیده نسل جدیداند. موسیقی برای این نسل ابزاری برای فرار نیست، بلکه تلاشی است برای پیدا کردن صدا و جایگاه خود در جهانی که سریع تغییر میکند. چالش اصلی، یافتن تعادل است: چگونه میتوان این انرژی فرهنگی را بهجای سرکوب، به مسیر خلاقیت، گفتوگو و رشد هدایت کرد.
| ارسال نظر