طرح جاهطلبانه مارلین دیتریش برای قتل هیتلر
به گزارش شبکه خبری ایران24 به نقل از فاراُوت مگزین، در طول تاریخ، مردان بسیاری در برابر جذابیت زنان از خود ضعف نشان دادهاند، برخی برای معشوقهای جنگ به راه انداختهاند و برخی دیگر با وسوسه زنانه از تخت قدرت به زیر کشیده شدهاند.
از آنجا که زنان همواره برای رسیدن به قدرتی که مردان ظاهراً با آن زاده میشوند، ناچار بودهاند چندین برابر بیشتر تلاش کنند، تبعیض جنسیتی آنان را واداشته تا خلاقانهترین راهها را برای دور زدن مردسالاری بیابند.
مارلین دیتریش بازیگر افسانهای آلمانی تبار هالیوود دهه ۱۹۲۰ با سبک متفاوت خود چهرهای نو از زن مدرن ساخت.
او در زمانهای زندگی میکرد که قدرتیافتن زنان امری غیرقابل تصور بود. او اما راه خود را یافته بود: استفاده از «افسون زنانه» برای رسیدن به هدف. و هدف او چیزی کمتر از قتل آدولف هیتلر نبود!
به روایت کتاب «مارلین دیتریش: زندگینامهای شخصی» نوشته شارلوت چندلر، دیتریش روزی نقشهای جسورانه در سر پروراند تا هیتلر را با وسوسه حضور خود به دام بیندازد.
او قصد داشت پیشوا را با وعده دیدار و همراهیاش اغوا کند، تا در لحظهای که بیدفاع میشود، او را بکشد.
دیتریش میدانست که چنین کاری احتمالاً به قیمت جانش تمام میشود، اما این خطر را «ارزشمند» میدانست با این منطق که فدا کردن جانش میتواند جان میلیونها انسان را نجات دهد.
دیتریش با وجود تنفری که از نازیها داشت، اما هیتلر به طرز عجیبی شیفته او بود. پس از مهاجرت دیتریش به هالیوود، رژیم نازی تلاش کرد او را با پیشنهاد بازی در فیلمهای تبلیغاتی به آلمان بازگرداند، اما او با قاطعیت رد کرد.
دیتریش در مصاحبهای حتی هیتلر را «احمق» خوانده و خطاب به جوانان گفته بود: «پسرها، خودتان را قربانی نکنید. جنگ مزخرف است.»
اما در مقطعی، او به این نتیجه رسید که شاید فداکاری شخصی تنها راه پایان دادن به این کابوس باشد. طبق روایت چندلر، دیتریش به بازیگر آمریکایی داگلاس فربنکس جونیور گفته بود: «مدتی است به این موضوع فکر میکنم. احساس میکنم باید کاری انجام دهم. فکر میکنم میتوانم یا دستکم باید امتحان کنم.»
او نقشهاش را چنین تشریح کرده بود: «میدانم چطور میشود به مردی نزدیک شد. شنیدهام هیتلر از من خوشش میآید. لنی ریفنشتال این را به اطرافیانش گفته. گوبلز و دار و دستهاش هم مدام از من میخواهند برگردم و وعده دنیا را به من میدهند. کافی است بگویم فقط یک فیلم بازی میکنم تا ببینم بعداً چه میشود.»
دیتریش قصد داشت با تظاهر به همکاری با نازیها، دیداری خصوصی با هیتلر ترتیب دهد. تنها شرطش همین بود و در آن دیدار، او را با تملق و ابراز عشق فریب دهد تا لحظه مناسب فرا رسد و هیتلر را به قتل برساند.
دیتریش گفته بود: «میگویم از او تحسین میکنم، پرستشش میکنم، حتی میگویم دیوانهوار عاشقش هستم.»
او حتی پیشنهاد کرده بود با لباسی بسیار باز و تنها با سنجاقسری آغشته به سم در ملاقات حاضر شود تا بتواند از بازرسی امنیتی عبور کند.
«انتظار فرار ندارم. آمادهام که بمیرم. نمیخواهم بمیرم، زندگی زیباست. اما کشتن هیتلر هم زیباست. همه باید روزی بمیریم، و چه بهتر که برای چنین هدفی!»
البته دیتریش هرگز این نقشه را عملی نکرد، اما تلاشهای او در جنگ جهانی دوم کماهمیت نبود.
او با اجرای برنامه برای سربازان متفقین، روحیهبخش آنان شد و به پناهجویانی که از آلمان میگریختند کمک میکرد.
همچنین با همکاری فیلمساز مشهور بیلی وایلدر به پشتیبانی از پناهجویان پرداخت. در نهایت، دولت آمریکا نشان مدال آزادی را برای خدماتش به او اعطا کرد که این مدال نه بهخاطر قتل هیتلر، بلکه بهخاطر شجاعت و انسانیتش به این هنرپیشه هالیوودی اعطا شد.
مارلنه دیتریش یا مارلین دیتریش زادهٔ ۲۷ دسامبر ۱۹۰۱ – درگذشتهٔ ۶ مهٔ ۱۹۹۲، بازیگر آلمانی-آمریکایی بود.
او بهعنوان نخستین هنرپیشه زن آلمانی موفق در هالیوود شناخته میشود. در خلال سابقهٔ کاریِ طولانیاش که با خوانندگی در کابارهها، گروه کر و بازی در فیلمها در دههٔ ۱۹۲۰ در برلین شروع شد، و با ستارهٔ سینما شدن در هالیوود در دههٔ ۱۹۳۰، در فیلمهای بزرگان هالیوود چون آلفرد هیچکاک، بیلی وایلدر و اورسون ولز نقشآفرینی کرد.
فعالیتهای سینمایی او در دههٔ ۱۹۴۰ در خلال جنگ جهانی دوم ادامه یافت، و از ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ به یکی از شاخصترین هنرپیشههای زن هالیوود تبدیل و یکی از نمادهای سرگرمی قرن بیستم شد.
سال ۱۹۹۹ بنیاد فیلم آمریکا، دیتریش را در رتبهٔ نهم لیست بهترین ستارههای زن هالیوود در تمام دوران قرار داد.