بانویی بر سکوی رهبری ارکستر سمفونیک؛ شب پرچالش و متفاوت تالار وحدت
شبکه خبری ایران24 ـ گروه موسیقی: ارکستر سمفونیک تهران در شبهای ۲۱ و ۲۲ آبانماه شاهد رویدادی بود که میتوان آن را یکی از نقاط عطف تاریخی این ارکستر قدیمی و معتبر دانست؛ رویدادی که توجه بسیاری از اهالی موسیقی، رسانهها و علاقهمندان هنرهای نمایشی را به خود جلب کرد. برای نخستینبار در تاریخ این مجموعه، یک بانوی موسیقیدان روی سکوی رهبری قرار گرفت و ارکستر سمفونیک تهران را در تالار وحدت رهبری کرد. پانیذ فریوسفی، موسیقیدان جوان و پرانرژی، رهبری برنامهای را بر عهده داشت که در آن آثاری از آهنگسازان زن ایرانی در کنار قطعاتی از بزرگان موسیقی کلاسیک جهان اجرا شد. این اتفاق، علاوه بر جنبهٔ هنری، از منظر اجتماعی نیز اهمیت قابل توجهی داشت و بحث توانمندی و شایستگی زنان در عرصههای حرفهای را بار دیگر به صدر توجهات رساند.
آغاز یک شب متفاوت در تالار وحدت
تالار وحدت در هر دو شب میزبان انبوهی از مخاطبان مشتاق بود؛ تماشاگرانی که با سکوت و تمرکزی کمنظیر اجرای ارکستر را دنبال کردند. برنامهٔ کنسرت با اجرای گروه سازهای زهی و قطعهٔ «امپرامپتو اپوس ۵» اثر ژان سیبلیوس آغاز شد؛ انتخابی مناسب برای شروع شبی که قرار بود با ترکیبی از آثار ایرانی و کلاسیک ادامه یابد. سازبندی محدودتر این بخش، فضای صمیمیتری ایجاد کرده بود و مخاطب را آرامآرام برای ورود به بخشهای بعدی آماده میکرد.
پس از پایان این قطعه، ارکستر به سمت اجرای دو اثر از آهنگسازان برجسته زن ایرانی یعنی گلفام خیام و آفتاب درویشی حرکت کرد؛ دو هنرمندی که در سالهای اخیر توانستهاند با زبان موسیقایی مدرن خود توجه جامعه موسیقی را جلب کنند.
حضور آهنگسازان زن ایرانی روی صحنه
نخست، دو قطعهٔ «سیمرغ» و «زمزمه» از گلفام خیام اجرا شد؛ آثاری با رنگآمیزی صوتی ویژه و ساختاری مبتنی بر تلفیق فضاهای مدرن و اشاراتی به موسیقی ایرانی. انتخاب این آثار نشان از توجه برنامهریزان کنسرت به حضور و دیدهشدن زنان آهنگساز ایرانی داشت.
سپس پدرام فریوسفی، نوازنده و سولیست نامآشنای ویولن، روی صحنه آمد تا در کنار ارکستر قطعهٔ «دیار» اثر آفتاب درویشی را اجرا کند. اجرای این اثر، با توجه به تکنیکهای خاص آهنگسازی و بافتهای صوتی پیچیده، نقطهای مهم در شب بود و حضور یک سولیست حرفهای بر تأثیرگذاری آن افزود.
هر دو آهنگساز پس از اجرای آثارشان، با دعوت پانیذ فریوسفی بر صحنه حاضر شدند و با استقبال گرم تماشاگران مواجه شدند؛ اتفاقی که بیانگر قدردانی جامعه موسیقی از تلاش زنان آهنگساز ایرانی بود.
ورود به بخش کلاسیک: سمفونی ناتمام شوبرت
با پیوستن نوازندگان کامل ارکستر، بخش دوم کنسرت به یکی از مشهورترین آثار تاریخ موسیقی جهان اختصاص یافت: سمفونی ناتمام شماره ۸ در سی مینور اثر فرانتس شوبرت. این سمفونی که تنها شامل دو موومان است، از محبوبترین آثار رپرتوار کلاسیک محسوب میشود و اجرای آن نیازمند هماهنگی دقیق میان گروههای مختلف ارکستر است.
دو موومان «آلگرو مدراتو» و «آندانته کن موتو» در برابر مخاطبان اجرا شد؛ موومانهایی که با ویژگیهای خاص از جمله ملودیهای اندوهگین و شاعرانگی درخشان، تجربهای احساسی و عمیق را برای مخاطب رقم زدند.
پایانی پرانرژی با رقص شمشیر
بخش پایانی کنسرت به اجرای قطعهٔ مشهور «رقص شمشیر» از بالهٔ «گایانه» اثر آرام خاچاطوریان اختصاص داشت. این قطعه با ریتم سریع و هیجانانگیز خود فضایی متفاوت از سایر بخشهای برنامه ایجاد کرد و مخاطبان را به وجد آورد. سرعت بالا، دینامیکهای متغیر و انرژی بیوقفهٔ این قطعه، پایانبندی درخشانی برای شبی پر از تنوع موسیقایی بود.
گامی پیشرو در جامعه موسیقی؛ اما همراه با چالش
دعوت از پانیذ فریوسفی برای رهبری ارکستر سمفونیک تهران، حرکتی مهم، پیشرو و تحسینبرانگیز بود. این اقدام نهتنها توجه رسانههای داخلی و خارجی را جلب کرد، بلکه بحث شایستگی زنان و حضور آنان در جایگاههای حرفهای ردهبالا را بار دیگر مطرح ساخت.
با این حال، این تجربه در کنار اهمیت نمادین خود، با نقدهایی نیز همراه شد؛ نقدهایی که بیشتر به بعد فنی و حرفهای رهبری ارکستر مربوط میشد تا اصل انتخاب یک رهبر زن. ضعفهایی در اجرای این دو شب مشاهده شد که میتوان آنها را به میزان تجربهٔ محدود پانیذ فریوسفی در هدایت یک ارکستر بزرگ نسبت داد. مهمترین نقدهای مطرحشده عبارتاند از:
نداشتن تجربه کافی در مدیریت و تمریندهی به ارکستر
دشواری در هدایت روند تمرینها و ارائهٔ نکات دقیق به گروهها
نبود ایده و راهنمایی مشخص برای سکشن سازهای بادی، که به ضعف در صدادهی این بخش منجر شده بود
فقدان دیدگاه روشن از نظر موزیکالیته و تفسیر موسیقایی
کاهش تمرکز رهبر در برخی لحظات اجرا
ضعف در جسچرهای رهبری و عدم وضوح در نشان دادن «وِرد»های ارکستر
آشنا نبودن با برخی تکنیکهای آهنگسازی مدرن مورد نیاز برای نوع رهبری آثار معاصر
این نقدها البته طبیعی و قابل انتظار است؛ چرا که ورود رهبران جوان به عرصهٔ حرفهای معمولاً با این چالشها همراه است. از سوی دیگر، همین تجربههای اولیه میتواند گامی مهم در مسیر حرفهای رهبران جوان و بهویژه زنان موزیسین باشد.
اهمیت این تجربه برای آینده زنان در موسیقی ایران
صرفنظر از نقدهای فنی، اصل این رویداد نشاندهندهٔ تغییر رویکردی مثبت در جامعه موسیقی ایران است. میداندادن به زنان در نقشهای کلیدی، اقدامی است که در درازمدت میتواند باعث تقویت حضور زنان در حوزههای تخصصی، افزایش اعتمادبهنفس هنرمندان جوان، و ارتقای سطح مهارتی آنان شود. در واقع، تجربهٔ این دو شب ـ چه به لحاظ هنری و چه از نظر اجتماعی ـ میتواند در آیندهٔ موسیقی ایران تأثیری ماندگار داشته باشد.
پانیذ فریوسفی، به عنوان نخستین زن ایرانی که روی سکوی رهبری ارکستر سمفونیک تهران ایستاد، بیتردید در تاریخ این ارکستر جایگاهی خاص خواهد داشت؛ حتی اگر اجرای او با کاستیهایی همراه بوده باشد. چنین اقداماتی فرصتهای تازهای برای نسل جوان زنان موسیقیدان ایجاد میکند تا در مسیرهای حرفهای جدیتر قدم بگذارند و در نهایت به سطوح بالای هنری برسند.
کنسرت ۲۱ و ۲۲ آبان ارکستر سمفونیک تهران، فراتر از یک اجرا، یک رویداد اجتماعی، فرهنگی و موسیقایی بود؛ رویدادی که تلاش کرد صدای زنان آهنگساز و رهبران زن را بیش از گذشته در فضای موسیقی ایران مطرح کند. هرچند این تجربه بدون چالش نبود، اما مسیر ایجاد شده مسیری امیدبخش است؛ مسیری که در آینده میتواند به شکوفایی استعدادهای تازه و حضور پررنگتر زنان در عرصههای مهم موسیقی کلاسیک ایران منجر شود.