>

«نام خانوادگی» تأثیر بیشتری از «توانمندی هنری» دارد؟/کنسرت «خانواده‌های مشهور» ژانر جدید موسیقی!

«نام خانوادگی» تأثیر بیشتری از «توانمندی هنری» دارد؟ کنسرت «خانواده‌های مشهور» ژانر جدید موسیقی!
ورود پسر مهران مدیری، به صحنه موسیقی نه تنها یک تجربه فردی، بلکه ادامه همان «گفتمان میراث‌محور» تلقی می‌شود؛ گفتمانی که در آن، «نام خانوادگی» تأثیر بیشتری از «توانمندی هنری» دارد. از همین رو، مواجهه مردم با ویدئوی کنسرت اخیر او تحت‌تأثیر یک پیش‌فرض تاریخی است.
نویسنده : علیرضا سپهوند
کد خبر : ۳۶۱۲۲

شبکه خبری ایران 24 ـ گروه موسیقی: آیا توجه کرده‌اید اگر نام مهران مدیری از ویدیو و شخصی که در کنسرتی در کانادا اجرایی جنجال برانگیز داشته، برداشته شود، هیچی از او باقی نمی‌ماند؟ این یعنی انتشار ویدیویی از اجرای زنده فرهاد مدیری که در سال‌های اخیر با نام هنری «فرواگ» فعالیت می‌کند در کنسرتی در کانادا، موجی از بحث و واکنش‌های تند در شبکه‌های اجتماعی به راه انداخته است. این موج البته ناگهانی نبود؛ بلکه ادامه همان بحث قدیمی‌ است که سال‌ها پیش با ورود مهران مدیری به عرصه موسیقی شکل گرفت: این پرسش که آیا شهرت بازیگری می‌تواند جایگزینی برای مهارت و شایستگی موسیقایی باشد؟

میراث یک ورود بحث‌برانگیز موسیقی

مهران مدیری زمانی که از فضای طنز و کارگردانی وارد خوانندگی شد، با استقبال اولیه طرفدارانش روبه‌رو شد اما در میان جامعه موسیقی و بخشی از مخاطبان حرفه‌ای‌تر، همواره با انتقادات مشخصی مواجه بود: محدودیت وسعت صوتی، اجرای یکنواخت، تکنیک محدود و تکیه بیش از حد بر صدای ضبط‌‌شده استودیویی. با وجود این، او همچنان توانست کنسرت‌های پرفروش برگزار کند؛ نه لزوماً به دلیل استانداردهای موسیقایی بالا، بلکه عمدتاً به پشتوانه همان سرمایه بزرگ رسانه‌ای و محبوبیتی که سال‌ها از طریق سینما و تلویزیون اندوخته بود.

«نام خانوادگی» تأثیر بیشتری از «توانمندی هنری» دارد

در چنین بستری است که ورود پسر مهران مدیری، به صحنه موسیقی نه تنها یک تجربه فردی، بلکه ادامه همان «گفتمان میراث‌محور» تلقی می‌شود؛ گفتمانی که در آن، «نام خانوادگی» تأثیر بیشتری از «توانمندی هنری» دارد. از همین رو، مواجهه مردم با ویدئوی کنسرت اخیر او تحت‌تأثیر یک پیش‌فرض تاریخی است. علاوه بر این، برای برخی مخاطبان این ماجرا نماد «پدیده آقازادگی» یا «وازدگی هنری» بوده: به این معنا که فردی، نه بر پایه شایستگی، بلکه بر پایه شهرت خانوادگی وارد عرصه‌ای جدی شده است و نتیجه آن چیزی است که همگان شاهد آن‌اند.

وقتی خانواده‌ای با پیشینه هنری قوی وارد عرصه موسیقی می‌شود، علاوه بر مسئولیت نسبت به مخاطب، مسئولیت نسبت به هنر دارند. اگر اجرا ضعیف باشد، نه فقط اعتبار شخص زیر سوال می‌رود، بلکه مفهومی کلی‌تر: «فرش قرمز برای شهرت به جای شایستگی» تقویت می‌شود.

نام خانوادگی و شهرت هیچ نقشی در ارزیابی نهایی نخواهد داشت

لی‌لا رضایی منتقد موسیقی و روزنامه‌نگار در خصوص کنسرت فرهاد مدیری به ایران24 گفت: موضوع خوانندگی پسرِ یک چهره شناخته‌شده، چه در داخل و چه خارج از کشور، همیشه با دو پرسش مهم همراه است: نخست کیفیت هنری اثر و دوم نسبت واقعی آن با مسیر حرفه‌ای موسیقی. در مورد کنسرت اخیر، مسئله نه خود اجرا، بلکه روند شکل‌گیری آن است. یک خواننده اگر در آغاز راه باشد نیازمند یک سابقه روشن، انتشار آثار رسمی، حضور در فضای حرفه‌ای و تعامل با بدنه موسیقی است. وقتی این مراحل طی نشده باشد، طبیعی است که جامعه موسیقی آن را به‌عنوان یک پدیده غیرطبیعی و شتاب‌زده نگاه کند.

این پژوهشگر موسیقی افزود: از نظر من مسئله اصلی، ضرورت احترام به چرخه طبیعی تولید موسیقی و رعایت حداقل استانداردهای فنی و هنری است؛ موضوعی که اگر رعایت شود، نام خانوادگی و شهرت هیچ نقشی در ارزیابی نهایی نخواهد داشت. خوانندگی و کنسرت، خصوصاً در فضای خارج از کشور، یک مسیر حرفه‌ای است که به سابقه، تمرین، تولید اثر و ارزیابی مخاطب نیاز دارد. وقتی فردی بدون طی مسیر معمول و بدون پشتوانه هنری قابل‌تشخیص روی صحنه می‌رود، واکنش منفی جامعه طبیعی است. این موضوع بیش از آنکه به شخص برگردد، به یک روند غلط فرهنگی اشاره دارد: تبدیل موسیقی به ویترین و نه یک هنر آموخته‌شده.

رضایی  با اشاره به اینکه موسیقی ایران امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند احترام به استانداردها و شایسته‌سالاری است، تاکید کرد: واقعیت این است که مشکل فقط نامفهوم بودن چند کلمه نبود؛ کل اجرای او نشان می‌داد که هنوز فاصله زیادی با استانداردهای پایه خوانندگی دارد. وقتی خواننده روی صحنه باشد و نتواند یک جمله ساده را واضح ادا کند، یعنی هم روی تکنیک و هم روی تنفس کار نشده. این‌که یک اجرا در سطح کنسرت برگزار شود اما خواننده حتی کنترل اولیه روی صدا و بیانش نداشته باشد، نشان می‌دهد مسیر را از انتها شروع کرده، نه از ابتدا. چنین اجراهایی به جای کمک کردن، به اعتماد مخاطب ضربه می‌زنند و تصویر موسیقی پاپ را سطحی‌تر می‌کنند.

نباید مدیری را نابود کرد

یاسر یگانه منتقد موسیقی و روزنامه‌نگار اما از زاویه‌ای متفاوت‌تر به قضیه کنسرت فرزند مدیری می‌پردازد. او در این مورد به ایران24 گفت: درباره اجرای پسر مهران مدیری، یعنی فرهاد مدیری باید بگویم که آنچه امروز در فضای مجازی از اجرای او پخش شده و من دیده‌ام، دقایقی کوتاه از اجرایی احتمالا بلند بوده است. مشخص است که منتشر کننده این ویدیو قصدی جز تخریبِ این شخص را نداشته است. ما نمی‌دانیم قبل و بعد از این بخش چه چیزی اجرا شده و فرهاد مدیری روی صحنه چه کرده است. پس قضاوت یا تحلیلی دقیق نمی‌توان درباره‌اش ارائه داد. تحلیل‌های درست به طور حتم در بستر اینستاگرام و شبکه‌های اجتماعی شکل نمی‌گیرند.

یگانه افزود: یادم هست و حتما شما هم یادتان هست که همین محسن نامجو هم در اجراهایش گاهی به سیم آخر می‌زد و حتی می‌زند، و کارهایی عجیب و غریب می‌کند که انتقادهای زیادی هم برایش در پی دارد. اما آیا صرفا با تکیه بر این کارهای محسن نامجو، می‌توان او را موزیسینی ضعیف یا بی‌خاصیت دانست و او را تکفیر کرد؟ پاسخ مشخص است؛ نامجو هنرمندی است که جایگاه رفیعی در موسیقی ایران دارد و جریانی که او در موسیقی ایران ایجاد کرد، هنوز هم بسیاری از اهالی موسیقی را تحت تاثیر خود دارد.

این منتقد موسیقی تاکید کرد: هرگز قصد تشبیهِ فرهاد مدیری با آرتیستی مانند نامجور را ندارم، اما خب، فرهاد مدیری هم جوانی است که احتمالا در حال آزمون و خطاست. نباید مدیری را نابود کرد. فراموش نکنیم که برخی در فضای مجازی قصد نابودیِ چهره‌ها را دارند؛ گاهی حرف‌شان درست و گاهی نادرست است. اما صرفِ ضربه زدن به مهران مدیری، نباید باعث شود که با چشمانی بسته، پسرش یعنی فرهاد مدیری را هم له کنیم. بگذاریم زمان همه چیز را تعیین کند. شاید روزی اجرایی کامل از فرهاد مدیری را دیدیم و آن زمان بهتر و سنجیده‌تر و دقیق‌تر می‌توان درباره‌ی هنر او صحبت کرد.

شوکی که از صحنه شروع شد

در ویدیوی منتشرشده، نخستین چیزی که توجه مخاطب را جلب می‌کند، نه کیفیت صدا بلکه ناهماهنگی کامل میان خواننده و موسیقی است. چیزی بین رپ‌خوانی و ادای واژگانی نامفهوم بر بستر ریتم که نمودی بیشتر طنزگونه دارد. روی صحنه، گویی تلاشی برای پُر کردن نقطه‌ضعف اصلی یعنی غیبت تسلط صوتی است. در اجرای زنده، زمانی که خواننده کنترل تنفس و ضرب‌آهنگ را از دست بدهد، کل ساختار موسیقایی فرو می‌ریزد؛ اتفاقی که در این اجرا به شکل آشکاری دیده می‌شود. البته این ویدیوی کوتاه و کلا این اجرا یا پرفورمنس از نظر وجهه هنری در سطحی نیست که بتوان حتی بر آن توان اعتبار نقد نهاد. اینکه هر کسی بخواهد یک ذهنیت خام را تحت عنوان موسیقی فیوژن یلا تلفیقی به خورد مخاطب بدهد، ارزش نقد جدی و هنری و آنالیز موسیقایی نخواهد داشت.

عقب‌ماندگی صوتی

این نوع «عقب‌ماندگی صوتی» معمولاً محصول ناآشنایی با ساختار موسیقایی و ناتوانی در ارائه یک کار مشخص موسیقایی به عنوان اجرای زنده است. در هر دو حالت نتیجه یکسان است: آشفتگی و تکیه بیش از حد بر هیجان صحنه حرکات تند، پریدن‌ها و رفتارهای بی‌هدف روی استیج بیشتر یادآور تلاش برای ایجاد انرژی مصنوعی است؛ انرژی‌ای که به‌جای آنکه از موسیقی سرچشمه بگیرد، تبدیل به ابزاری برای منحرف کردن توجه مخاطب از ضعف اجرا می‌شود. اما این تاکتیک زمانی شکست می‌خورد که ویدئوها بدون صحنه‌پردازی ویرایش‌شده دست‌به‌دست شوند.

چرا واکنش‌ها این‌قدر شدید بود؟

شدت واکنش‌ها صرفاً ناشی از کیفیت پایین اجرا نیست؛ بلکه نتیجه نوعی «احساس بی‌عدالتی هنری» است. بسیاری معتقدند ورود فرزند یک فرد مشهور به عرصه‌ای رقابتی مانند موسیقی، بدون پشت سر گذاشتن مسیر آموزشی و حرفه‌ای مشخص، پیام بدی به جامعه هنری می‌دهد. این پیام، به‌ویژه در روزگاری که بسیاری از جوانان مستعد با محدودیت‌ امکانات و فقدان فرصت درگیرند، حساسیت‌برانگیزتر می‌شود. در واقع، نقد مردم یک نقد موسیقایی صرف نیست؛ نقد به ساختاری است که در آن، نام خانوادگی می‌تواند نردبانی باشد که نیاز به طی کردن مسیر طبیعی رشد را حذف کند. بازگشت به نقطه آغاز: مسئولیت هنرمندِ مشهور و خانواده‌اش این اتفاق بار دیگر اهمیت مسئولیت هنرمندان شناخته‌شده را برجسته می‌کند.

پسر کو ندارد نشان از پدر!

وقتی فردی با سابقه، وارد حوزه‌ای می‌شود که نیازمند مهارت تخصصی است، موفقیت یا شکست او تنها بر آینده هنری خودش اثر نمی‌گذارد بلکه از آن پس، ورود افراد نزدیک به او نیز زیر ذره‌بین قرار می‌گیرد. مهران مدیری به‌عنوان چهره‌ای باسابقه، خود سال‌ها با این نقد مواجه بوده که خوانندگی‌اش در سطح تولیدات حرفه‌ای موسیقی نیست. حالا نیز بسیاری معتقدند فرزند او از همان مسیر اما با سطح کیفی ضعیف‌تر وارد شده است و این‌بار واکنش‌ها به‌مراتب تندتر است؛ زیرا نه تنها کیفیت اجرا بسیار پایین‌تر است، بلکه پشتوانه‌ای از تجربه هنری یا سابقه جدی نیز وجود ندارد.

ویدئوی کنسرت فرهاد مدیری تصویری روشن از یک چالش بنیادین در موسیقی امروز ایران ارائه می‌دهد: جایگزینی شهرت به جای شایستگی. این تجربه، اگرچه برای خود او می‌تواند نقطه شروع بازنگری جدی در مسیرش باشد، برای مخاطبان یادآور این واقعیت است که موسیقی بیش از هر هنر دیگری به تمرین، دانش، تربیت صدا و احترام به مخاطب وابسته است. در نهایت، آنچه این روزها می‌بینیم نه یک بحث سطحی درباره یک ویدئو، بلکه واکنشی اجتماعی به پدیده‌ای گسترده‌تر است: اینکه هنر، به‌ویژه موسیقی، درباره «نامی که روی پوستر می‌خورد» نیست؛ درباره صدایی است که روی صحنه شنیده می‌شود.

| ارسال نظر