>

چرا اپوزیسیون به شروین حاجی‌پور حمله کرد؟

چرا اپوزیسیون به شروین حاجی‌پور حمله کرد؟
واقعیت این است که بدون آهنگ «برای»، شروین حاجی‌پور حتی به نامی متوسط در موسیقی پاپ تبدیل نمی‌شد؛ برخلاف بسیاری خوانندگان، کار او نتیجه سال‌ها کار موسیقایی نبود؛ بلکه نتیجه پیوند یک اثر با لحظه‌ای اثرگذار از منظر اجتماعی بود. او سوار بر موجی شد که نه توسط صنعت موسیقی، بلکه توسط بخشی از اپوزیسیون شکل گرفت. ازاینرو اپوزیسیون و مخالفان به اصطلاح «آن ور آبی» تنها رویکرد مورد توقعشان از شروین این است که در همین مسیر بماند و گرفتن مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در تعارض با خواسته‌های هواداران عمدتا خارج‌نشین او است.
نویسنده : علیرضا سپهوند
کد خبر : ۳۶۶۳۱

شبکه خبری ایران24 ـ گروه موسیقی: شروین حاجی‌پور، طی روزهای گذشته از صدور مجوز نخستین آلبوم خود با عنوان «واقعی» خبر داد؛ این خبر جنجال‌هایی در فضای مجازی به پا کرد و با واکنش‌های عمدتا منفی از سوی اپوزیسیون خارج از کشور مواجه شد. به همین بهانه در گزارش پیش‌رو نمایی کلی از این خواننده و شرایط پیش آمده مورد بررسی قرار گرفته است.

خواننده‌ای محصول اتفاقات سیاسی

شروین حاجی‌پور در فضای موسیقی ایران پدیده‌ای است که بیش از آنکه محصول یک مسیر حرفه‌ای کلاسیک، آموزش‌محور و تکنیک‌محور باشد، نتیجه اتفاقات اجتماعی و سیاسی بوده است. نقطه اوج او، یعنی قطعه «برای»، نمونه بارز این حقیقت است؛ اثری که موسیقی‌بودنش تنها بخش کوچکی از تأثیر آن بود و سهم اصلی را مضمون، زمانه، و بار احساسی–سیاسی لحظه بر دوش داشت. از این منظر، شروین بیشتر خواننده‌ای‌ست که «زمانه او را ساخت» تا اینکه او با مهارت‌های فنی جایگاهی برای خودش بسازد.

از نظر رویکرد هنری، شروین بر سادگی تکیه می‌کند. او برخلاف بسیاری از خوانندگان که بر قدرت آوازی، گستره صوتی، تکنیک‌های ویبره، کنترل نفس یا پیچیدگی‌های هارمونیک تکیه دارند، به «روایت» و «بیان به اصطلاح سیاسی» وابسته بوده است. در واقع، نقطه موفقیت او سوار شدن بر موجی از اعتراضات اپوزیسیون بوده نه تکنیک و مهارت موسیقایی. این رویکرد نتایج قابل توجهی برای او داشته، اما از منظر نقد فنی، محدودیت‌هایی جدی دارد تا جاییکه حتی جایزه گرمی هم نتوانسته برای او نزد موزیسین‌ها جایگاهی کسب کند.

چهار دسته مارکت موسیقی ایران

قبل از تشریح موقعیت فعلی شروین حاجی‌پور تعریفی کلی از نمای مارکت موسیقی به دست می‌دهیم. هنرمندان مارکت موسیقی چهار دسته‌اند. هنرمندان حرفه‌ای، آن‌ها که سال‌ها یا به صورت آکادمیک و از طریق دانشگاه در رشته موسیقی تحصیل کرده‌اند یا تحت نظارت استاد و در آموزشگاه‌های موسیقی، در رشته‌ای از نوازندگی یا آهنگسازی و خوانندگی کسب هنر کرده‌اند. این دسته معتبرترین گروه از منظر فنی هنری در مارکت موسیقی هستند که البته متاسفانه جایگاه چندانی در این مارکت ندارند چه از طرف مردم چه از طرف دولت حمایتی آنچنان از آن‌ها صورت نمی‌گیرد لیکن تمام دشواری‌ها را به جان می‌خرند و رسالت حقیقی خود را در ارائه موسیقی درست در پیش گرفته‌اند.

دسته دوم سلبریتی‌ها هستند، کسانی که معمولا در رشته یا حوزه‌ای دیگر موفق بوده و به شهرت رسیده‌اند و با ته صدایی، وارد مارکت موسیقی شده‌اند و اتفاقا بسیار هم برایشان سودآور بوده است. مهران  مدیری یکی از بهترین مثال‌ها برای این دسته است که خوانندگی را به واسطه هنر و شهرتش در سینما و تلویزیون دنبال می‌کند و علی‌رغم تمام انتقاداتی که به او و ارائه موسیقایی‌اش می‌شود اما همچنان بخشی از کسب درآمد هنگفت موسیقی را به قلمرو خود کشانده است.

دسته سوم موزیسین‌های پاپیولار کنسرت گرم کن هستند که بیشترین بخش از مارکت موسیقی را تشکیل می‌دهند، خواننده‌هایی که عمدتا در ژانر پاپ تعریف می‌شوند. بسیاری از این‌ها با کمترین دانش و مهارت موسیقایی و تنها به واسطه حمایت تهیه‌کننده‌ها و کنسرت‌گزاران به برند و شهرت رسیده‌اند. 

دسته چهارم و آخر، هنرمندان سیاسی‌محور هستند که اتفاقا شروین حاجی‌پور در این دسته قرار می‌گیرد. این هنرمندان بیشتر به واسطه همراهی با جریان‌های سیاسی و بهره از اشعار و کلیدواژه‌های اعتراضی به شهرت و جایگاه در مارکت موسیقی رسیده‌اند. این دسته کمتر دارای وزن موسیقایی و بیشتر دارای استعداد در موقعیت‌شناسی و بهره از اشعاری هستند که می‌تاونند به سبب آن‌ها از مردم و بخصوص از اپوزیسیون، حمایت بگیرند.

سطح توانمندی فنی: نقاط ضعف و قوت

از نظر آوازی، شروین خواننده‌ای با وسعت صوتی متوسط رو به پایین و تکنیک‌های محدود است. او توانایی اجرای قطعات پیچیده، تکنیک‌های دشوار یا گستره وسیع از تحریرها را ندارد، و معمولاً در محدوده‌ای می‌خواند که بیشترین امنیت صوتی را برایش دارد. این رویکرد البته آگاهانه هم هست: او موسیقی را نه به‌عنوان نمایش مهارت، بلکه به‌عنوان ابزار انتقال مفاهیم اجتماعی به کار می‌گیرد؛ در نتیجه، از منظر «توانمندی فنی» در  جایگاه یک خواننده حرفه‌ای قرار نمی‌گیرد.

در زمینه آهنگسازی و تنظیم نیز شروین معمولاً بر ساختارهای ساده، هارمونی‌های ابتدایی و تنظیم‌های کم‌تزئین تکیه دارد. همین سادگی باعث می‌شود آثارش «مینی‌مال» باشند اما از زاویه نقد تکنیکی، نشان‌دهنده ضعف در پیچیدگی موسیقایی است. 

آثار او عمدتاً فاقد لایه‌گذاری‌های پیشرفته، فرم‌های پیچیده یا نوآوری‌های تکنیکی‌اند. با این حال، نقطه قوت مهم او توانایی‌اش در انتخاب اشعار و کلیدواژه‌هایی قابل‌همذات‌پنداری است؛ ملودی‌هایی که شاید پیچیده نباشند، اما به خاطر هم‌نشینی با کلمات و فضای احساسی، در ذهن ماندگار می‌شوند.

موج اجتماعی-سیاسی: عامل اصلی دیده‌ شدن

واقعیت این است که بدون «برای»، شروین حتی به نامی متوسط در موسیقی پاپ تبدیل نمی‌شد؛ برخلاف خوانندگانی مثل چاوشی در پاپ یا همایون شجریان در موسیقی ایرانی یا حتی برخی پاپ‌ستاره‌ها، کار او نتیجه سال‌ها کار موسیقایی نبود؛ بلکه نتیجه پیوند یک اثر با لحظه‌ای اثرگذار از منظر اجتماعی بود. او سوار بر موجی شد که نه توسط صنعت موسیقی، بلکه توسط بخشی از اپوزیسیون شکل گرفت. ازاینرو اپوزیسیون و مخالفان به اصطلاح «آن ور آبی» تنها رویکرد مورد توقعشان از شروین این است که در همین مسیر بماند و گرفتن مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در تعارض با خواسته‌های هواداران عمدتا خارج‌نشین او هستند.

این ارزیابی ناعادلانه نیست بلکه باعث می‌شود ارزیابی فنی او با دقت بیشتری انجام شود. بخش قابل‌توجهی از محبوبیت او نه ناشی از مهارت موسیقایی، بلکه ناشی از قابلیت او در تبدیل احساسی اعتراضی به بیانی ساده و نه آنچنان، موزیکالیته است.

شروین حاجی‌پور بیشتر محصول «شرایط مقطعی جامعه» است تا «فن و مهارت موسیقایی». موفقیتش بیش از تکنیک، از جنس موج اجتماعی–سیاسی و استفاده عاطفی از بخشی از توده ارزیابی می‌شود.

علت اصلی «جَربان فحاشی» به شروین حاجی‌پور برای دریافت مجوز

اول اینکه بسیاری از معترضانی که به او انتقاد کرده‌اند این دیدگاه را دارند که مجوز گرفتن بعد از فعالیت خلاف «جریان رسمی» و بعد از اجرای ترانه اعتراضی می‌تواند علامت «همکاری یا مصالحه با نهادهای فرهنگی ـ دولتی» تلقی شود. بعضی می‌گویند او با پذیرش مجوز، از موضع اعتراض فاصله گرفته و به «بازی رسمی» تن داده است. در گزارش‌ها آمده است که «صدور مجوز رسمی برای آلبومش» باعث واکنش برخی کاربران و مخالفان شده است. 

به عبارت دیگر، برای بخشی از اپوزیسیون که همین شروین حاجی‌پور بیشتر کردیتش را از همانها گرفته، گرفتن مجوز در این شرایط یعنی پس از ترانه‌ اعتراضی و محکومیت قضایی شبیه به پذیرفتن چارچوب و قواعدی است که بسیاری از هنرمندان تغییر موضع سیاسی میدهند؛ پس ملامت و فحاشی علیه حاجی‌پور را «نوعی تن دادن به ممیزی و قدرت» تلقی می‌کنند.

اساساً اکثریت طرفداران شروین حاجی‌پور، به مفروضات نظام مجوزدهی موسیقی در ایران یعنی این که انتشار آثار «رسمی» منوط به تأیید نهادهای دولتی است اعتراض دارند. برای این افراد، دریافت مجوز، نه نشانه مشروعیت، بلکه نشانه سازش است. به همین دلیل به شدت از رویکرد شروین برای انتشار اولین آلبوم آن هم با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عصبانی بوده و آن را برنمی‌تابند.

با این همه و جدا از ویژگی‌ها و شاخصه‌های هنری، رویکرد این خواننده مبنی بر حضور در کشور و دوست‌داشتن ایران، بسیار ارزشمند است. اینکه اعلام کرد من ایران را دوست دارم و نمی‌خواهم از وطنم بروم، بسیار قابل احترام است. 

عواقب انتشار آلبوم بدون مجوز برای خواننده‌ای که قصد فعالیت رسمی دارد

طبق مقررات در ایران، برای انتشار یک آلبوم یا ترانه (با کلام) نیاز به دریافت مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (یا دفتر موسیقی آن) وجود دارد. اگر اثری بدون مجوز منتشر شود، مسئولان نشر و توزیع و حتی خود هنرمند ممکن است با خطر توقیف اثر، ضبط و ضبط استودیو، حذف اثر، جریمه یا حتی احکام امنیتی مواجه شوند و ربطی هم به اینکه هنرمند چه کسی باشد ندارد، و این یک بحث مالکیت مادی ومعنوی و حقوقی آثار هنری محسوب می‌شود. تجربه برخی هنرمندان نشان داده که به دلیل تولید آثار بدون مجوز یا با محتوای ممنوع تبعات منفی برای صاحب اثر به دنبال داشته است.

همچنین چنین اثری از منظر حقوق مالکیت معنوی و قانونی فاقد وزن قانونی است؛ چرا که طبق قانون باید ثبت و انتشار رسمی شود تا حمایت قانونی از اثر و پدیدآورنده برقرار شود.

آیا «فحاشان سیاسی» الزاماً منتقد جدی موسیقی هستند، و حرفشان درباره یک آلبوم اهمیت دارد؟

به نظر می‌رسد که «فحاشی» یا انتقاد شدید به مجوز گرفتن یک آلبوم لزوماً نشانه نقد حرفه‌ای یا از سر دانش موسیقایی نیست؛ بلکه اغلب ریشه در موضع سیاسی ـ ایدئولوژیک نسبت به مجوز و نظام فرهنگی دارد. یعنی ممکن است کسانی که اعتراض می‌کنند، اساساً مخالف سازوکار مجوز‌ دهی دولتی باشند و نه نقد محتوایی اثر یا کیفیت آن. این دسته می‌خواهند به هر شکلی فقط با همه چیز مخالفت کنند چون اپوزیسیون هستند و خارج نشین!

جالب اینکه همین اپوزیسیون در اوایل شهریور ماه به بسیاری از هنرمندان و خوانندگان تاختند که برای سالگرد درگذشت مهسا امینی در 25 شهریور هیچ اقدامی پیش‌بینی نکرده‌اند اما خود همان اپوزیسیون به تاریخ 24 شهریور در کنسرت بهنام بانی در آمریکا رقصیدند و پایکوبی کردند و این نشان می‌دهد که اصولا معترضین و حتی کارشناسان و رسانه‌های اپوزیسیون خاج‌نشین تنها، اعتراض و بحران و ظاسیب را برای شهروندان داخل ایران روا می‌دانند.

بنابراین اگر کسی بخواهد نقد جدی موسیقایی یا زیبایی‌شناختی درباره آلبوم‌ای بدهد، آن نوع بحث مستقل از این تنش است؛ اما نقد بر پایه «اخذ مجوز = خیانت به اپوزیسیون» بیشتر یک موضع سیاسی است و اینجا بحث فحش و انتقاد به غلبه‌ سیاست بر هنر است و بازتاب یک بحران ساختاری است: اینکه هنرمند چطور بین «اجازه کار رسمی» و تهیه خوراک برای عده‌ای مخالف بخواهد یکی را برگزیند.

برچسب ها: شروین حاجی‌پور
| ارسال نظر