از «گل یخ» تا خداحافظی؛ روایت یک عمر موسیقی و ماندگاری کوروش یغمایی
شبکه خبری ایران24 ـ گروه موسیقی: خداحافظی کوروش یغمایی از موسیقی خبری نبود که تنها یک هنرمند را از صحنه دور کند؛ بیشتر شبیه بسته شدن آرام دریچه دورهای بود که چند نسل با صدای او زندگی کردهاند. او از معدود هنرمندانیست که داستان زندگی هنریاش، مانند آثارش، فراز و فرودهای بزرگ داشته است. از نخستین تجربیات کورش یغمایی با گیتار الکتریک در دهه پنجاه تا موفقیت «گل یخ»، از سالهای سکوت و محدودیت تا بازگشت موجوار آثارش به صحنه جهانی، مسیر او نمونهای استثنایی در تاریخ موسیقی ایرانی به شمار میرود.
آغاز راه: نوجوانی که بهدنبال صدای تازه بود
کوروش یغمایی از همان سالهای نوجوانی نشان داد که تنها به دنبال تقلید از جریانهای رایج نیست. او که ابتدا با سازهای ایرانی مانند سنتور آشنا شد، بعدها با گیتار برقی و موسیقی راک پیوند خورد و از همان زمان تلاش کرد میان این دو جهان موسیقایی پلی برقرار کند. انتخاب چنین مسیر تلفیقی در آن سالها جسارت میخواست؛ زیرا فضای عمومی موسیقی ایران هنوز با چنین تجربههایی آشنا نبود. یغمایی اما دقیقا به سراغ همین ناشناخته رفت و سبک منحصربهفردش را شکل داد.

«گل یخ»: نقطه انفجار یک ستاره
اوایل دهه ۵۰ زمانی بود که نخستین تکآهنگش، «گل یخ»، منتشر شد و سرنوشت او را برای همیشه تغییر داد. آهنگی ساده، صمیمی و متفاوت. ملودی اصلی با تکیه بر حس ایرانی ساخته شده بود اما در کنار آن، ریتم، شیوه خواندن و جنس تنظیم، فضایی مدرن و غیرمتعارف داشت. همین تضادِ آشنا و ناآشنا باعث شد «گل یخ» در همان زمان به پدیدهای اجتماعی تبدیل شود.
بیش از آنکه «گل یخ» را صرفاً یک ترانه موفق بدانیم، بهتر است آن را آغازی برای جریان تازهای در موسیقی ایران بدانیم؛ جریانی که نشان داد میتوان زبان و احساس ایرانی را با سازبندی غربی ترکیب کرد بدون آنکه هویت اثر از بین برود. این تلفیق، امضای یغمایی شد و همچنان هم در ناخودآگاه موسیقایی نسلهای بعد باقی مانده است.
سالهای خاموشی: هنرمندی که از یاد نرفت
پس از تحولات بزرگ سیاسی در ایران، یغمایی مانند بسیاری از هنرمندان نسل خود با محدودیتهای تازهای روبهرو شد. انتشار و اجرای آثارش به سختی ممکن بود و سالهای طولانی در فضای موسیقی رسمی کشور، نام او کمکم کمرنگ شد. اما این خاموشی تنها در رسانهها اتفاق افتاد؛ در ذهن و دل مردم بهخصوص کسانی که با «گل یخ» و دیگر آثارش بزرگ شده بودند او همچنان حضور داشت.
در این دوره، یغمایی به نوشتن، آهنگسازی محدود و پروژههایی خارج از چارچوب معمول پرداخت. برخی از آثارش با تنظیمهای کاملاً مینیمال ساخته شدند؛ تجربههایی که نشان میداد او هرگز از موسیقی دل نکنده، حتی اگر دنیا با او همراه نباشد. پس از انقلاب اسلامی ایران و ۱۶ سال ممنوعیت در کار موسیقی، در سال ۱۳۷۳ آلبوم «سیب نقرهای» را عرضه کرد. پس از آن، سه آلبوم «ماه و پلنگ»، «کابوس»، «تفنگ دسته نقره» و همچنین موسیقی فیلم «گرگهای گرسنه» را بدون بهرهمندی از استودیو و حتی ابزار لازم و کافی برای ضبط ارائه کرد. این آثار آغازی دوباره برای ادامه موسیقی مدرن در ایران بودند.
بازگشت یک صدا: وقتی جهان دوباره او را کشف کرد
با گذشت سالها و گسترش اینترنت، نسل جدیدی از شنوندگان در خارج از ایران به موسیقی دهههای گذشته ایران علاقهمند شدند. در این میان، آثار کوروش یغمایی بیش از دیگران مورد توجه قرار گرفت. ناشران مستقل خارجی مجموعههایی از ترانههای پیش از انقلاب او را منتشر کردند و این بار نه تنها ایرانیان مهاجر، بلکه شنوندگان علاقهمند به موسیقی سایکدلیک، راک فولکلور و موسیقی جهان نیز جذب صدای او شدند.
بهخصوص «گل یخ» دوباره به نقطه کانونی این بازگشت بدل شد. آهنگی که زمانی در کوچههای تهران شنیده میشد، حالا در پلیلیستهای شنوندگان اروپایی و آمریکایی قرار گرفت. برخی از هنرمندان بینالمللی قطعاتی ساختند که بر پایه سمپلهایی از «گل یخ» شکل گرفته بود. این توجه جهانی نه تنها موفقیتی برای یغمایی، بلکه برای موسیقی فارسی بود؛ زیرا نشان داد زبان و ملودی ایرانی میتواند مخاطب جهانی پیدا کند.
از خیابانهای تهران تا استادیومهای اروپا
ایوتن آلاپات سرپرست و کارشناس ارشد شرکت Stones Throw و صاحب شرکت Now Again در سال ۱۳۸۸ (۲۰۱۰) با کوروش یغمایی و موسیقی او آشنا شد. در همان سال شرکت Now Again آلبومی به نام زنجیر خودت را بباف (FORGE YOUR OWN CHAINS) را در ایالات متحده آمریکا منتشر کرد که شامل پانزده قطعه از موسیقیدانان راک سالهای ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۴ بود. در این آلبوم ترانهٔ حجم خالی از کوروش یغمایی تنها نمایندهٔ خاورمیانه بود. ایوتن آلاپات انتشار این آلبوم را آغازی برای کشف دوباره کوروش در غرب دانست. این گزینش برای نخستینبار انگیزهٔ ثبت پژوهشی موسیقی مدرن ایران و ورود رسمی آن به گسترهٔ موسیقی جهانی شد.
در سال ۲۰۱۰ جشنوارهٔ موسیقی RedBull که در لندن برگزار میشود کوروش یغمایی را برای سخنرانی، دریافت جایزه و اجرای موسیقی دعوت کرد. در سال ۲۰۱۱ آلبوم مستقل کوروش با نام بازگشت از لبهٔ پرتگاه (Back From The Brink) توسط شرکت Now Again منتشر شد. این آلبوم بهترین تکآهنگهای او درسالهای۱۹۷۳ تا ۱۹۷۹ است. انتشار این آلبوم مورد ستایش و استقبال گسترده نشریات و سایتهای جهان قرار گرفت.
نشریه و وبگاه رولینگ استون آلبوم بازگشت از لبه پرتگاه را شایسته دریافت سه ستاره از چهار ستاره دانست. نشریهٔ MOJO هم آن را بهترین آلبوم ماهِ جهان معرفی کرد و چهار ستاره، امتیاز کامل، به آن داد و مجله Billboard با او گفتگو کرد. در همان سال جشنوارهٔ ترنس موزیکال (Trans Musicales) از کوروش یغمایی برای اجرا در فرانسه دعوت کرد.
اما شاید عجیبترین فصل داستان «گل یخ» چند سال اخیر باشد. موج بازتولید و ریمیکس این آهنگ به فضای دیگری نیز سرایت کرد: دنیای فوتبال اروپا. در سالهای اخیر، برخی از باشگاههای مطرح لیگهای انگلیس و ایتالیا از نسخههای تازهسازیشده «گل یخ» در ویدیوهای رسمی یا کلیپهای مربوط به ورود بازیکنان استفاده کردند. این اتفاق شاید برای بسیاری از ایرانیها یادآور غرور و نوعی حس کشف دوباره بود.
تصور اینکه هزاران تماشاگر در استادیومهای مدرن اروپا، بدون اینکه زبان فارسی را بشناسند، با ریتم و ملودی «گل یخ» روبهرو میشوند، یکی از جالبترین نمودهای جهانیشدن موسیقی ایرانی است.
این استفاده تنها یک انتخاب اتفاقی نبود؛ بلکه بخشی از جریان جدیدی است که موسیقی شرقی را بهعنوان منبعی تازه و پرقدرت برای ویدیوهای ورزشی و سرگرمی انتخاب میکند. «گل یخ» به دلیل ترکیب ظریف احساس و انرژی، یکی از نمونههای درخشان این جریان شد.
چرا «گل یخ» هنوز زنده است؟
بیشتر ترانهها عمر محدودی دارند؛ اما «گل یخ» از جنس ترانههایی است که هر نسل با آن ارتباط تازهای پیدا میکند. دلیل ماندگاری این آهنگ تنها نوستالژی نیست. چند ویژگی باعث شده که اثر بعد از پنج دهه نهتنها قدیمی نشود بلکه هر بار برای مخاطب جدید، گوشنواز و تازه به نظر برسد: ترکیب هویت ایرانی با فرم جهانی؛ بدون آنکه هیچکدام قربانی دیگری شود. سادگی در بیان و پیچیدگی در ساختار؛ آهنگ آسان شنیده میشود اما عمیق حس میشود. فضای احساسی جهانی؛ موضوع عشق و فقدان، زبانی است که همه میفهمند. امضای صوتی یغمایی؛ صدایی که غم و جسارت را همزمان با هم حمل میکند. همه این ویژگیها باعث شدهاند «گل یخ» نه فقط یک خاطره، بلکه یک اثر زنده باشد.
به باور کارشناسان، کوروش یغمایی بنیانگذار موسیقی راک در ایران است و همگام با پیشروان این سبک موسیقی در جهان، گروههای رولینگ استونز و بیتلز و… این سبک موسیقی را، در ایران معرفی و شناساند. با تکیه برهمین پیشینه، او را پدر راک ایران لقب دادند.
خداحافظی؛ یا شروع فصل جدیدی از ماندگاری؟
اکنون که کوروش یغمایی اعلام کرده از موسیقی کناره میگیرد، نمیتوان این خبر را تنها یک اتفاق شخصی دانست. نسلهای مختلفی با آثار او زیستهاند، عاشق شدهاند، سوگواری کردهاند و هویت زیباشناختی خود را ساختهاند. او نهفقط خواننده، که بخشی از حافظه فرهنگی مردم ایران است.
اگر این خداحافظی قطعی باشد، میراثی که از او میماند همچنان زندگی خواهد کرد؛ نه فقط در گوش ایرانیان، بلکه در فضاهای جهانی که روزبهروز بیش از گذشته از موسیقی ایران الهام میگیرند. داستان کوروش یغمایی ـ از «گل یخ» تا شنیده شدن در استادیومهای فوتبال اروپا ـ نشان میدهد که موسیقی مرزی نمیشناسد. ممکن است در کشوری محدود شود، اما دیر یا زود راه خود را پیدا میکند؛ همانطور که یخهای «گل یخ» هرگز مانع شکفتنش نشدند.