رسانه تحلیلی تصویری بهمن، گروه امنیت ملی و سیاست خارجی - رضا باقری : پس از ماجرای الحاق کریمه به روسیه، این روزها مجددا شرق اروپا کانون توجه جهان شده است. علی رغم گذشت سالها، در ماهیت ماجرای اخیر با آنچه که در کریمه رخ داده بود تفاوت زیادی وجود ندارد. مسئله کماکان ترکیبی از گسترش ناتو، تمایلات گسترش طلبانه پوتین، سرگردانی اوکراین و ... است. اما این مسئله چقدر میتواند به ایران ارتباط داشته باشد؟ لازم است که ما هم وارد میدان شویم و کاری انجام دهیم؟ در این رابطه با دکتر روح الله مدبر، کارشناس مسائل بین الملل گفتگو کردهایم.
بهمن: در باب کلیت مسئله اوکراین ماجرا تا حدی روشن است؛ لذا در رابطه با چیستی این سوژه نمی خواهیم صحبت کنیم. شما مصاحبه و یادداشت های مبسوطی تا الان در این زمینه داشتید. اینجا بیشتر میخواهیم نسبتی که این سوژه با ما دارد را محل دقت قرار دهیم. ما تحلیل های آقای دکتر مدبر و همچنین کلیت تحلیل هایی که در فضای ایران تقریر می شود را می خوانیم ؛ وقتی می خواهیم این تحلیلها را تقسیم بندی کنیم در دستهای که بیشترین قرابت را با منافع ملی دارد، یک نکته را می بینم و آن سویه نقادانهای است که این تحلیل ها نسبت به غرب دارد؛ یعنی این کلیشه در همه وجود دارد که موضع غرب و جبهه غرب را مورد سرزنش قرار می دهند در حالی که به نظر میرسد هر چقدر تقابل بین شرق و غرب دامن زده شود در موضوعاتی همچون این موضوع،منافعی برای ما وجود دارد. موضع یک ناظر و تحلیلگر ایرانی باید چه باشد و این قضیه را باید چطور ببیند؟
مدبر: آن چه که امروز در شرق اروپا در حال رخداد است، یک تقابل جدی بین فدراسیون روسیه است که با همکاری چین در حال ایجاد نظم جدیدی در نظام بین الملل هستند؛ در مقابل امریکا و جبهه یک جانبه گرایی که از امریکا حمایت می کند همانند ناتو. در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی و اعضای ناتو شکاف ها و انشقاق های متعددی ایجاد شده و نمی توان گفت اروپا همان اروپای دهه گذشته است و شرایط آن بسیار متفاوت است. چه افراد بخواهند و چه نخواهند الان نظام بین الملل در حال حرکت به این سمت است که نظام یک قطبی آمریکا را بشکند و به سمت نظام چند قطبی حرکت کند.
حدود 15 روز پیش آقای لاوروف اعلام کرد بزودی آقای پوتین سیاست های جدید و راهبردهای جدید وزارت خارجه روسیه را با یک نگاه جدید ابلاغ می کند. می توان گفت این سیاست های جدیدی که روسیه به وزارت خارجه ابلاغ می کند می تواند با همان سند جدیدی که روس ها با چینی ها برمبنای تفسیر جدید از نظام بین الملل و ایجاد روابط در نظام بین الملل امضا کردند، هماهنگی دارد.
الان یک فضای ویژه است. اینکه روسیه این میزان قدرتمند در مقابل یکجانبه گرایی امریکا ایستاده، نشاندهنده این است که دوره پوشالی هژمونی امریکا فروپاشیده و ما باید جایگاه خود را در نظام بین الملل مشخص کنیم و بدانیم در کدام جبهه و مسیر هستیم. ما که سالهاست در مقابل یک جانبه گرایی امریکایی ایستادیم امروز می توانیم یک ائتلاف جدیدی را در نظام بین الملل ایجاد کنیم.
آنچه که الان باید تحلیلگران کاملاً بدان دقت کنند، عیان تنش آفرینی امریکاست. یعنی امریکا با وجود اینکه شرایط متعددی در حوزه داخلی و اجتماعی وجود دارد، بخاطر اینکه جلوی حوزه نفوذ فدراسیون روسیه را بگیرد حاضر است از هر ظرفیتی استفاده کند تا یک تنش و جنگ بی پایانی را در شرق اروپا ایجاد کند. حتی منافع همپیمانان آمریکا نیز برایش مهم نیست. هدف امریکا این است که روسیه را محدود کند اما نظر ما در این است که تمام معادلات امریکایی ها دچار اخلال شده است.
مقام معظم رهبری تعبیری دارند با این مضمون که آمریکاییها در محاسبات خود همیشه دچار اشتباه میشوند. الان هم امریکایی ها انتظار این را نداشتند که روسیه به این جدیت وارد این تقابل شود و در مقابل فضای سنگینی که امریکا ایجاد کرده بایستد. تقریباً 6 ماه است که در شرق اروپا تنش بی سابقه ای را داریم. جبهه غرب از همه ظرفیت خود استفاده کرده است و دائم مانورهای متعدد در دریای سیاه برگزار کرد. همزمان تحریم های مختلفی برای فدراسیون روسیه ایجاد کردند. حوزه نظامی خود را افزایش دادند. به قول آقای پوتین در تماس تلفنی که دو شب گذشته با بایدن داشت، اوکراین را انبار تسلیحات کرده اند. سازمان پیمان آتلانیتک شمالی در تفاهماتی که با اتحاد جماهیر شوروی داشته است (که البته لفظی بوده و مکتوب نشد) دامنه نفوذ خودرا در کشورهایی که نباید گسترش می داد گسترده کرده است.
واقعیت این است که جبهه غربی نمی پذیرد که کشورهای دیگری بخواهند در نظام بینالملل عرض اندام کنند و قدرت خود را افزایش دهند و از هر ابزاری برای مقابله با آن استفاده می کنند. ابزارهایی که چند بعدی است. مثلا تحریم و یا مسئلهی بسیار مهمِ دیگری مانند جنگ رسانه ای. الان امریکایی ها از تمام ظرفیت خود برای جنگ رسانه ای استفاده کردند.
یک سوال می پرسم، الان می گویند فدراسیون روسیه یکصد و سی هزار نفر سرباز مجاور مرزهای اوکراین مستقر کرده؛ گویی آمریکایی ها روس ها را شمرده اند! اینطور که خود بیان می کنند! هر اطلاعاتی که امریکا می دهد با آن واقعیات مغایر است. اگر امریکا اینها را 130 هزار نفر شمرده، 130 هزار نفر نیستند و شاید رقم بیشتر باشد! آمریکاییها از روس ها نمی توانند اطلاعاتی کسب کنند؛ اما امریکا گفته 130 هزار روس در حائل مرز اوکراین حضور پیدا کردهاند و عنقریب است که فلان تاریخ به اوکراین حمله کنند. میگویند ما اسناد و خبرهایی داریم که اینها بزودی به اوکراین حمله می کنند.
آیا یک استراتژیست نظامی می پذیرد قدرتی همچون روسیه که در حوزه حفاظت اطلاعات و مسائل نظامی این میزان قدرتمند است، تاریخ زمان حمله را امریکایی ها هم بدانند؟ اینها جنگ رسانهای است که امریکا ایجاد می کند برای اینکه فضا را تخریب کند و به سمت این ببرد که هیجان کاذبی در نظام بین الملل ایجاد کند؛ اینگونه در این فضا عملیاتی را که امریکا می خواهد انجام دهد. در این عملیات، هدف آمریکا این ست که شروع حمله توسط اوکراین و در منطقه کریمه باشد. البته هنوز جرات این کار را پیدا نکردند.
نکته دیگر این است که همزمان با این شرایط، روابط ایران و روسیه نیز تخریب می شود. این موج تخریب در روابط ایران و روسیه کم سابقه است. ما همیشه شاهد تخریب این روابط بودیم؛ کسی که وزیر خارجه ایران در دوره قبل بود روابط ایران و روسیه را تخریب می کرد و رسانه ها تخریب می کردند اما اینکه به این میزان هدفمند انجام شود کم سابقه بوده است. یعنی از زمانی که زمزمه سفر آقای رئیسی شروع شد تا حین سفر و بعد از سفر در هر موضوعی رابطه را تخریب می کنند. نمونه همین قضیه گریبایدوف بود که در سفارت روسیه رخ داد. اتفاقی که هر ساله در روسیه اتفاق می افتد؛
گریبایدوف برای روس ها یک شخصیت فرهیخته، دانشمند، دیپلمات و نویسنده است؛ در همان محل هم دفن است و هر هیئت روسی که می آید ابتدا ادای احترام می کند؛ هر سال این واقعه اتفاق می افتد ولی امسال به یکباره چه شد؟ امسال به بدترین وجه این مسئله را بزرگ کرده و بوسیله آن فضاسازی کردند. حتی امروز در برخی روزنامه ها خصوصاً روزنامهای که از بودجه عمومی ارتزاق می کند یک یادداشتی برای وزیر خارجه نوشته شده بود و در آن خط و نشان کشیده بود که چرا با روس ها برخورد نمی کنید.
اینها همه نشاندهنده یک پروژه است. این اتفاقات در کنار هم قرار است پازلی را تکمیل کند که بخشی از این پازل بهم زدن فرصت امتیازگیری ما از روسیه در لحظه تقویت و تحول همکاری هاست.
بهمن: این صحبتها جایگاه روسیه را مشخص می کند. اما میخواهیم در رابطه با ایران صحبت کنیم؛ در ماجرای اوکراین و چالش غرب و روسیه، تحت چه شرایطی ایران سود می برد؟ په فضایی بیشترین فرصت بیشترین بهره برداری را به ایران میدهد؟ رابطه ما با امریکا مشخص است، چهارچوب رابطه ما با روسیه مشخص نیست. روی همین تمرکز کنیم.
مدبر: اتفاقاً بحث الان اوکراین نیست؛ اوکراین جایگاهی در این معادله ندارد. اوکراین یک بازی است که اتفاق افتاده مخصوصاً با شخصیتی همچون زلنسکی، که توسط امریکا و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی مدیریت می شود. زلنسکی بازیگر سینما و فیلم کمدی است. اگر دیدید زلنسکی یکباره کارگردان فیلم را عوض کرد تعجب نکنید یعنی اگر دیدید یکباره فضا به سمتی رفت که زلنسکی که الان سناریوی بایدن را اجرا می کند به کارگردان دیگری مراجعه کرد تعجب نکنید.
نکته من این است الان لحظه ائتلاف سازی است؛ ما باید جایگاه خود را مشخص کنیم. واقعاً باید تصمیم خود را بگیریم. ما هنوز تصمیمی نداریم. باید مشخص کنیم در کجای نظام بین الملل قرار داریم؛ مسیر ما چیست؛ در کدام ائتلاف می خواهیم حرکت کنیم؛ برنامه ما در این ائتلاف چیست. اینکه فقط ابراز تاسف و ناراحتی می کنیم در ائتلاف سازی نمیگنجد. مثل بقیه کشورهاست که نمی خواهند نقشی داشته باشند و مشی بیطرفی انتخاب میکنند.
الان ایران باید در ای ائتلاف نقش محوری بازی کند. جریانی که در مسیر یکجانبه گرایی و زیاده خواهی غرب ایستاده تنها روسیه نیست بلکه ایران هم در همین موضع قرار دارد. ایران و روسیه و چین در نظام بین الملل تحریم هستند. اصل تحریم با چه کسانی است؟ ما هستیم. یک سال و نیم گذشته لاوروف و همتای چینی خود بحث جبهه ائتلاف تحریمی را با هم امضا کردند و ما اعلام کردیم باید وارد این ائتلاف شویم و حضور جدی داشته باشیم. الان جمهوری اسلامی ایران حداقل باید در مواضع خود در تریبونهای رسمی صریحتر و قاطعتر ظاهر شود. روسیه اکنون مواضع کشورها را صد میکند و در برنامهریزیهای بعدی برای سهم دادن و امتیاز دادن و امتیاز گرفتن لحاظ میکند.
همزمان این درگیری ها که اتفاق می افتد چین صریح ترین موضع را گرفته است و می گوید حوزه اوکراین با روسیه است و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی نباید به مرزهای روسیه گسترش یابد. ما هم باید صریح بیان کنیم. اگر صریح موضع را بیان کنیم در ائتلاف هستیم، در مسیر قرار گرفتیم. باید صریح عنوان کنیم سازمان پیمان آتلانتیک شمالی چرا گسترش می یابد و چرا باید این کشورها در خلیج فارس بیایند؟ ما خلیج فارس را وسط بگذاریم. ما طرح امنیتی خلیج فارس را داریم. الان بهترین موقع است که در همین فاصله بیان کنیم نفوذ ناتو به شرق درست نیست و قبول نداریم. همانطور که اینها نباید سمت مرزهای روسیه بیایند، سمت خلیج فارس هم نبایند بیایند. هم از حوزه روسیه حمایت می کنیم و هم از حوزه خود! درست در زمانی که باید صراحت و ابتکارعمل داشته باشیم،شیرازه رسانه های ما از هم پاشیده شده است؛ یعنی روزی نیست که جمع کثیری از رسانه های ما که عقبه آن وابسته به جریان غرب و اصلاحطلب است، مطلبی علیه روابط ما با روسیه ننویسند. غیرطبیعی است که در این شرایط این میزان افراد قلم دست گرفتند و توئیت و یادداشت می نویسند و مصاحبه می کنند و علیه روابط با روسیه مطلب می نویسند. نشاندهنده این است که ستاد فرماندهی غرب، این جریان را فرماندهی میکند.
کار سفارت روسیه نیز کم سابقه بود. آنقدر حجم فضا علیه روسیه شدید است که طی این هفته سفارت روسیه دو بار بیانیه داده است. سفارت روسیه اصلاً بیانیه نمی داد. در اوج فضاهای موجود سفارت روسیه اجازه می داد موضوع بگذرد و واکنشی نشان نمی داد. الان طی یک هفته دو بار بیانیه داده است. باید این را بسنجیم. دیپلمات های حرفهای ما باید بدانند که الان شرایط ویژهای است و حداقل کسانی که در حوزه منافع ملی کار می کنند بدانند این موج تخریبی که وجود دارد اجازه نمی دهد به سمتی برویم که در آن جبهه امتیاز بگیریم. اینکه دولت در ائتلاف است و رسانه ما ضدائتلاف است. این شدنی نیست.
اگر ما مناسبات خود را با روسیه نزدیک کنیم و رسانه های روسیه علیه ما مطلب بنویسند برداشت افکار عمومی چیست؟ نکته من همین است. باید ابتدا [تکلیف] داخل را مشخص کنیم و بدانیم می خواهیم چه کار کنیم. راهبرد ما چیست؟ نسبت به گسترش ناتو چه موضعی داریم؟ باید صریح و شفاف موضع خود را اعلام کنیم. سازمان پیمان آتلانتیک شمالی می خواهد در همه جا قرار گیرد، مگر در افغانستان نیامدند؟ مگر در افغانستان حضور پیدا نکردند؟ الان بهترین زمان بهره گیری ماست که ناتو چه کاره است که در این منطقه حضور دارد؟ در ائتلاف شرقی سازمان نظامی داریم و خود می خواهیم در مرزها حضور داشته باشیم. این نیازمند هوشمندی تاریخی ویژهای است؛ با مواضع خنثی ابراز تاسف و ابراز ناراحتی کسی در ائتلاف قرار نمیگیرد. وقتی فضا به سمت جنگ رسانهای می رود انتظاری هم نباید داشت. اینجا می توانیم جایگاه خود را رسماً و محکمتر و مشخصتر کنیم تا وارد گام بعدی و فاز بعدی مناسبات شویم.
نکته بعدی این است که روس ها از مدت ها پیش حجم تحریم امریکا و غرب را خصوصاً در حوزه ترانزیت پیش بینی کرده بودند یعنی سالهاست که می دانند تهدیدهای این حوزه چیست. حتی همین قضیه اوکراین به هر سبکی ختم شود در حوزه ترانزیت برنامه است که روسها تحریم شوند. برای همین راهگذر شمال و جنوب برای روسیه بسیار مهم است. تا فرصت است باید راهگذر شمال-جنوب را عملیاتی کنیم. اگر این فرصت از دست برود از روش های جایگزین ممکن است استفاده شود و این موقعیت مهمی که حوزه درآمدزایی و جایگاه استراتژیک برای ما ایجاد می کند را ممکن است تضعیف کند.
بهمن: صحبت از یک پرونده هایی همچون پرونده امنیتی خلیج فارس شد. اینها مواردی است که باید درباره آن تصمیمگیری شود. علیالظاهر تا الان به تصمیمی در اینباره نرسیدیم؛ اما برخی پروندههای دیگر باز است مانند پرونده اتمی! این ماجرای اوکراین تحت چه شرایطی دست بازتری به ایران در مذاکرات هسته ای می دهد؟ این دو مسئله نمی تواند بی ارتباط با هم باشد.
مدبر: یک نکته ای بیان کنم، فردی قبلاً در کشور رئیس جمهور بوده توئیتی کرد و گفت من از منابع موثق خبر دارم روس ها ایران را در قضیه اوکراین و پرونده اتمی با غرب معامله می کنند. آدم متاسف می شود برخی افراد 8 سال رئیس جمهور کشور بودند. این میزان سطح تحلیل، داده ها، اطلاعات آنها پائین و ژورنالیستی است. حتی از اطلاعات روز نیز مطلع نیستند. یعنی باز گاهی طرف اطلاعات ژورنالیستی روز دارد و خوب است اما اطلاعات قدیمی است.
موضوع جلوگیری نفوذ سازمان پیمان آتلانتیک شمالی به مرزهای روسیه به حدی برای روس ها مهم است که با هیچ چیزی معامله نمی کنند. این بحث که ما اعلام کنیم روس ها بخاطر اوکراین سر این موضوع معامله می کنند تا امتیازی بگیرند درست نیست. روس ها هیچ امتیازی نمی خواهند، فقط این که سازمان پیمان آتلانتیک شمالی گسترده به شرق نشود؛ اما اینکه سر ما با غرب ها معامله کنند یک تحلیل کاملاً اشتباه است.
اینکه در اینجا با روس ها به سمت این برویم که در حوزه امتیازگیری و گفتگوها در مذاکرات هسته ای مسیر را جلو ببریم باید این نکته را بیان کنم که ما با روس ها در حوزه مذاکرات هسته ای در یک همپوشانی کاملاً دقیق قرار داریم. بهعلت مناسباتی که در دولت سیزدهم تنظیم شد این همپوشانی ما به سطحی متفاوت با دوره های گذشته رسیده است. الان روسیه و ایران در بحث گفتگوهای هسته ای یک همگرایی کاملاً هماهنگی با یکدیگر دارند.
اگر ما در حوزه نفوذ و گسترش ناتو به شرق و در بحث موضوع اوکراین حمایت هایو سیگنالهای صریحتری به روسها بدهیم، شاید در پشت پرده اتفاقاتی می افتد اما در رسانه اینها موثر است.
بهمن: من فکر می کنم با توجه به این که الان سیاستمدار ایرانی در چند حوزه هم با امریکا و هم با روسیه تعامل و برخورد دارد، من جمله سوریه، باید نسبت به این قانع شود. اولین چیزی که باید جامعه مدنی و سیاستمداران ما نسبت به آن قانع شوند این است که چقدر ناتو مسئله ماست. به خصوص بعد از فراری که بایدن از افغانستان داشت، این تحلیل قدیمی که برای امریکا این منطقه ارزشی ندارد یا می خواهد برود و جای ماندن ندارد، قوت گرفته است. اگر این مسئله درست باشد چه لزومی دارد ایران خود را با مسئله ناتو درگیر کند؟ که دقیقاً یک مسئله روسی و چینی است؟ اینکه با کلیت امریکا تقابل داشته باشد و در این موضع با روسیه همسو باشد یک چیز است منتهی موضوع ناتو هم ظرافت های خاص خود را دارد.
مدبر: یکی از مولفه های ائتلاف زیرساخت داشتن است. باید زیرساخت را در این مسیر حرکت دهیم. در خصوص سازمان پیمان آتلانتیک شمالی که برخی می گویند چه ربطی به ما دارد صرفاً آن نیست. سازمان پیمان آتلانتیک شمالی هیچ ماهیتی بدون امریکا ندارد، هیچ حوزه نفوذی بدون امریکا ندارد. این مسئله در ایران برجسته شده که اولویت امریکا از خاورمیانه به سمت چین رفته است و منطقه را تخلیه می کند. این یک بعد موضوع است و تمام موضوع این نیست. اگر اینطور بود ائتلاف سازی و حضور گسترده در خلیج فارس و موارد مشابه را به این سمت حرکت نمی دادند اما نکته این است که آن چه که برای ما مهم است صرفاً این نیست که بگوییم در حوزه سازمان پیمان آتلانتیک شمالی اگر موضع بگیریم چه منافعی برای ما دارد.
بعد از سالها موضوعی که ائتلاف های نظامی در خلیج فارس حضور یافتند و در همسایگی ما قرار گرفتند، سازمان پیمان آتلانتیک شمالی در نظر دارد از مسیر حوزه قفقاز نیز حضور خود را در این منطقه گستردهتر کند؛ یعنی روسیه صرفاً درباره اروپای شرقی صحبت نمی کند بلکه همسایه های خود را می گوید؛ جمهوریهای جداشده از خود را میگوید. منطقه قفقاز بسیار برای روسیه مهم است. چرا فرانسه روی حوزه ارمنستان حضور یافت؟ اینها موضوعات مهمی است. اگر در بحث اوکراین اتفاقاتی بیفتد حوزه نفوذ آنها افزایش یابد، این به نفع ماست که در مرزهای شمالی حوزه نفوذ پیدا کنند؟ اینها در دریای خزر مانور برگزار کنند یا تاسیسات خود را گستردهتر کنند. تحرکاتی که در قزاقستان رخ داد پشتپردههای آمریکایی داشت. لذا اینکه فقط الان را ببینیم که آیا ناتو به مرزهای ما نزدیک می شود یا خیر، به ما امکان امتیازگیری نمیدهد. در حوزه مدیریت بحران می گویند دو ضلع در مدیریت بحران اهمیت دارد که یکی زمان و دیگری الیت است. یعنی کسی که باید تصمیم بگیرد. حرف من این است که قاطع تصمیم خود را نسبت به غرب مشخص کنیم. مواضع خود را نسبت به غرب در این شرایطی که رخ می دهد روشنتر کنیم.
ممکن است عدهای بگویند چون در حین مذاکرات هستهای هستیم این موضع گیری باعث می شود طرف های اروپایی در روند مذاکرات اخلال ایجاد می کنند. این [دیگر] هنر دیپلماتی است که اکنون سفیر شده. دیپلمات بودن به این نیست که به یورو حقوق بگیرد و در رزیدانت باشد؛ باید از ابتکار عمل استفاده کند تا بتواند این موضوع را مدیریت کند.
بهمن: در چهارچوب بحث ائتلاف سازی جواب سوال آخر مشخص است، منتها چون فینفسه در افکار عمومی مسئله فراگیری هست میخواهیم دقیقتر درباره آن بحث کنیم. از مسئله صادرات گاز به اروپا صحبت میکنم. هر زمان رابطه روسیه و اروپا خراب می شود هر چند همیشه مسئله دار است ولی وقتی به این شکل بحرانی می شود، این سوال هم طرح می شود. چقدر ایران باید به این موضوع فکر کند؟
مدبر: این را اروپاییها ابزاری کردند که اختلاف برای ما ایجاد کنند. مگر اروپا نفت ما را می خرد که از ما گاز بخرد؟ آن هم در شرایط تحریم! برخی مواقع باید دقت بیشتری کرد که در چه زمانی چه اخباری مطرح میشود. اروپا در شرایط تحریم یک لیتر از ما نفت گرفت؟ یک دلار برای ما جابجا کرد؟ کانال SPV را راه انداخت که آنقدر آقای ظریف به آن تاکید داشت؟ کانال اینسکس را راه انداخت؟ که الان ما بگوییم اروپااز ما گاز می خرد؟ چه زمانی از ما می خرد؟ چرا برخی چنین اشتباهی می کنند؟ این مطلب را با روس ها بیان کردیم که گاز را به کشورهای جنوب و خلیج فارس و آفریقا برسانیم منفعتش هزاران برابر بیشتر از فروش چندمترمکعب گاز به اروپا است که آیا بخرند یا خیر و یا پول آن را به ما بدهند یا خیر. غیر از این است؟
مسئله این است که اروپا قابل اعتماد است؟ موجودیتی است که بتوان روی آن حساب کرد؟ روس ها هم می دانند آنها از ما گاز نمی خرند.
با سفر آقای رئیسی با روسیه توافق خوبی در حوزه گاز کردیم که گاز ما به کشورهای آفریقایی برود. بخشی از مسائلی که مطرح می شود جنگ رسانه ای است. طرف اروپایی رسانه خود را به داخل می فرستد و می گوید روسیه حوزه گاز ما [ایران] را در اروپا گرفته است. کدام حوزه گاز؟کجا می توانستیم به اینها بفروشیم و اینها از ما بخرند؟ گاهی ترکیه سر گاز ما بازی درمی آورد. ترکیه هر وقت می خواهد از اروپا چیزی بگیرد شیر گاز ما را می بندد و هر وقت فشار میآید شیر گاز ما را باز می کند. غیر از این بوده است؟ لذا نباید روی دیوار خرابه ای تکیه کنیم یا برگی را بلند کنیم که همه می دانند پشت این برگ هیچی نیست.
ظرفیت آفریقا و جنوب ظرفیت خوبی است و امتیاز خوبی را می توانیم فعال کنیم و بعداً می توانیم در حوزه گازی با روسیه به تفاهمات خوبی برسیم. بعد از اینکه ائتلاف خود را درست کردیم.
بهمن: اگر بخواهم جمع بندی نسبت به صحبت های شما داشته باشم، این است که این موضوع را باید در چهارچوب ائتلاف سازی با شرق ببینیم و در بعد آسیب شناسی هم به نظر می رسد نسبت به این ماجرای جاری در شرق اروپا تصمیم جدی از سوی ساختار سیاسی ندیدهایم.
مدبر: و در داخل هم فشارهای سخت و سنگینی از سوی رسانه های همسو با غرب صورت میپذیرد. ساختار تصمیم را گرفته است اما این را باید در ریل بگذارد و با قدرت و سرعت حرکت دهد. این تصمیم گرفته شده و باید مسیر را محکم تنظیم کنیم ؛سفارتخانه ها را در این کشورها ارتقا دهیم ؛ باید از تیم تخصصی استفاده کنیم و این مسیر را جلو ببریم. پس صرفاً با اینکه باید بشود و می شود و خوب است و چقدر خوب است و ... کار پیش نمی رود! این نیاز به زیرساخت دارد که یک بعد آن رسانه است. باید رسانه را توجیه کنیم در شرایط حساس به سمت تخریب روابط دو کشور حرکت نکنند. نمونه آن سفر آقای رئیسی به روسیه است که آن را به هر روشی تخریب کردند تا الان که در ابعاد مختلف در حوزه اوکراین [نیز همانگونه عمل میکنند.]