به گزارش رسانه تحلیلی تصویری بهمن به نقل از روزنامه جوان، افکارعمومی در ایران همواره چالشی بزرگ با معافیتهای مالیاتی دولتها در چند دهه گذشته داشته است. چرا یک کارگر هرچقدر هم که متخصص باشد و این تخصص موتور محرکه کشور هم باشد، باید مالیات بدهد، یک استاد دانشگاه در رشتههای علوم انسانی که پایه تمدنسازی آن کشور است، باید مالیات بدهد، یک تولیدکننده که بحثی در اثر مستقیم او روی اقتصاد کشور نیست، باید مالیات بدهد، اما یک بازیگر روی صحنه و یک آوازخوان و یک شهرتطلب (با نام نامنصفانه هنرمند) نباید مالیات بدهد؟!
هیچ منطق اقتصادی پشت این ماجرا نیست. سیاست هم اقتضا نمیکند که بقیه مردم را با معافیت یک عده دیگر برنجانیم. مسئله فرهنگی هم با بخشودگی مالیاتی حل نمیشود. مسائل اجتماعی نیز نمیتواند با این معافیتها توجیه شود. پس چه؟ چرا برخی را به اسم هنرمند، معاف از مالیات میکنید؟ در هیچ دولتی جواب حق و درستی به این پرسش واقعی داده نشده است.
دستخوش به هنرمندان فراری از مالیات
مجلس شورای اسلامی در ادامه روند بررسی بودجه سال ۱۴۰۱ به بقای معافیت مالیاتی هنرمندان رأی مثبت داد. در شرایطی که عدالت مالیاتی به یک خواسته عمومی تبدیل شده بود و مردم مطالبهگر شفافیت مالیاتی هنرمندان و رفع تبعیض در پرداخت مالیات بودند، نمایندگان مجلس برای یک سال دیگر معافیت مالیاتی هنرمندان را تمدید کردند. با اقدام مجلس بار دیگر برخی از شهروندان صرفاً به این بهانه که در مشاغل هنری فعال هستند، از پرداخت مالیات معاف شدند.
این در حالی است که عموم اقشار جامعه با هر اسم و تخصصی و هر میزان فایده و بهرهمندی که برای کشور داشته باشند، هر ساله بخشی از درآمد خود را به عنوان مالیات به دولت پرداخت میکنند، اما ظاهراً این معافیتهای قانونی فقط سبیل برخیها را باید چرب کند که این نمیتواند مبنای منطقی و عدالتمحور داشته باشد و صرفاً یک نوع بازی و باج سبیل است.
معافیت عجیب افرادی به نام هنرمند ضمن ایجاد تبعیض و نقض عدالت اجتماعی، احتمالاً دولت را مجبور خواهد کرد یا مالیات بیشتری از دیگر اقشار مردم بگیرد یا با فروش سرمایه ملی نفت، این بذل و بخششهای مالیاتی را جبران کند! در روزهای پیش از تصویب مجدد معافیت مالیاتی هنرمندان، چند چهره سرشناس سینمایی مدعی شده بودند که مالیات هنرمندان آنقدر کم است که ارزش گرفتن ندارد! از طرفی معاون حقوقی وزارت ارشاد نیز همسو با این قشر از جامعه سخنانی متناقضنما ایراد کرد که نشان میدهد فهم درستی از موضوع مالیات در کشور وجود ندارد و بخشودگیهای مالیاتی بیشتر از آنکه ناظر به اهداف اقتصادی باشد، به اهداف دیگری مربوط است و البته اگر کسی از اداره جامعه درک درستی داشته باشد، باید فهم کند که با بخشودگی مالیاتی یک قشر شهرتپیشه، نباید موجب نارضایتی عموم شهروندان و بهویژه قشر کارگر شود.
تناقض مالیاتی معاون حقوقی!
سیدمحمد هاشمی، معاون حقوقی وزیر ارشاد، پیش از مصوبه مجلس با انتقاد از حذف معافیت مالیاتی هنرمندان، میگوید: «شفافسازی در نظام مالیاتی و لزوم اخذ مالیات از هنرمندانی که درآمدهای میلیاردی دارند اتفاقی مبارک و بیشک امر عادلانهای است که باید انجام پذیرد، اما باید حساب چهرههای معدود هنرمندی را که درآمدهای میلیاردی دارند از قاطبه جامعه هنری جدا کرد.» این سخنان معاون وزیر دارای پارادوکسی آشکار است، زیرا قانون درآمدهای زیر ۵میلیون تومان را از مالیات معاف کرده و این شامل آن «قاطبه هنرمندان» هم میشود و هر چیزی بیشتر از این طلب کنیم، ظلم به کارگران و کارمندان و نوعی باج سبیل به یک قشر خاص به اسم هنر است.
هاشمی از یک سو خواستار شفافسازی و اخذ مالیات است و از سوی دیگر از برداشته شدن معافیت مالیاتی هنرمندان انتقاد میکند! یکی از راههای شفافسازی نظام مالیاتی این است که هر فرد فراخور فعالیت اقتصادی دارای پرونده مالیاتی باشد. دولت نیز هر سال متناسب با میزان تورم، سقفی برای معافیت مالیاتی اعلام میکند. همه افرادی که کمتر از میزان اعلام شده دولت درآمد دارند، از پرداخت مالیات معاف میشوند. معاون وزیر میگوید اتفاق مبارکی است که هنرمندان با درآمد میلیاردی از قاطبه جامعه هنری که احتمالاً درآمد کمتری دارند مجزا شوند، این مجزا شدن مگر به غیر از احصای مالیات بر مبنای ایجاد پرونده مالیاتی به دست میآید؟
اگر قاطبه هنرمندان درآمد کمی دارند، دولت همان طور که دیگر افراد کم درآمد را از پرداخت مالیات معاف کرده، آنها را نیز معاف خواهد کرد. هنرمندانی هم که بیشتر از سقف معافیت درآمد دارند، مالیات خواهند داد و مانند سایر اقشار جامعه با پرداخت مالیات در شکوفایی و توسعه کشور سهیم میشوند. چطور یک کارگر، کارمند یا یک متخصص در بخشهای تولیدی و صنعتی کشور که نبودش باعث لنگ شدن چرخه اقتصادی و تولیدی میشود، باید مالیات خود را کامل پرداخت کند، اما کار درآمدزا در حوزه هنر، از مالیات معاف شود؟! آیا این ناعدالتی به گسترش حس تبعیض و حتی منفور شدن هنرمند در میان مردم منجر نمیشود؟!
اکنون چه باید کرد؟
عصر دیروز مجلس به ابقای معافیت هنرمندان از مالیات رأی داد. این جفای آشکاری بود. اگر یک هنرمند کار هنریاش را چه یک کار تجسمی باشد، چه تولید آواز و فیلم و موسیقی، در یک فرایند تجاری به فروش میرساند، چرا نباید مالیات دهد؟! هیچگاه منطق درستی از دولتها در معافیتهای مالیاتی نشنیدهایم، جز اینکه بر همگان روشن است مسئولان دولتها با یک عده از اقشار جامعه جور دیگری کنار میآیند! همچنان که از پس مالیاتگیری کامل از پزشکان برنمیآیند و برخی پزشکان با بیحرمتی به ملت و سوگندنامههایی که خوردهاند از نصب دستگاه کارتخوان در مطبهای خود فرار میکنند.
در قضیه به اصطلاح هنرمندان نیز همینطور است. اصولاً هنرمند واقعی کسی نیست که با هنرش کار تجاری و بازرگانی میکند و در برخی کنسرتها بلیت ۵۰۰ هزارتومانی میفروشد-چنان که الان مواردی اتفاق افتاده-و حتی بلیتها را خود هنرمند به بازار سیاه میبرد! این هنر نیست. همچنان که با ابزار هنر علیهمردمبودن و با بیگانههمسوبودن هم هنر نیست. با ابزار هنر به جنگ باورهای دینی و عقیدتی مردم رفتن و با کار به اصطلاح هنری، حیا و نجابت یک ملت را که به قدمت تاریخ با حیا و مؤمن بوده است، تمسخرکردن هم هنر نیست، اما برای مالیاتندادن، همه اینها هنر است!
مالیاتهای دیگر هم مؤید این ادعاست
دیروز عصر مجلس، معافیتهای مالیاتی مؤسسات کنکور اعم از سراسری و کنکورهای تحصیلات تکمیلی را در سال آینده حذف کرد. نرخ مالیات واحدهای تولیدی را نیز از ۲۵ درصد به ۲۰ درصد کاهش داد و برای خودروهای لوکس، مالیات مشخص کرد. اینها همه مبنای خودش را دارد و نشان میدهد اتفاقاً یک مبنایی-عموماً اقتصادی- برای بخشودگیها وجود دارد و دقیقاً درجایی که هیچ مبنایی وجود ندارد و دولتها نمیتوانند توضیح دهند چرا برخی به اسم هنر نباید سهم خود را از تکمیل پازل اقتصادی کشور بدهند، همین قشر باجسبیلبگیر به اصطلاح هنرمند است.