به گزارش رسانه بهمن، به نقل از کیهان، اکونومیست در گزارشی نوشت: سال ۲۰۲۱ بهعنوان سال اولِ حضور «جو بایدن» در قدرت، ناکامیهای گستردهای را برای وی مخصوصاًً در عرصه سیاست خارجی به همراه داشته است. تضعیف موضع آمریکا در معادله هستهای ایران، عقبنشینی از افغانستان، و تقویت اتحاد میان چین و روسیه بهعنوان دو رقیب برجسته جهانی آمریکا، از جمله مهمترین ناکامیهای بایدن در عرصه سیاست خارجی آمریکا در سال مذکور به شمار میروند.
«جو بایدن» قبل از پیروزی در انتخابات، بطور مکرر بر این موضوع تأکید داشت که اقدام ترامپ و دولت وی در خروج از توافق برجام، یکی از بدترین تصمیمات تاریخ عرصه سیاست خارجی آمریکا بوده است. او وعده داد که در صورت پیروزی در انتخابات، خیلی زود بازگشت به برجام را در اولویت قرار میدهد. با این حال، بایدن به محض پیروزی در انتخابات، عملاً راه ترامپ و «کارزار فشار حداکثری» وی علیه ایران را در پیش گرفت و بهطور خاص بر انعقاد یک توافق به اصطلاح «محکمتر» و «گستردهتر» که دربرگیرنده قدرت موشکی و نفوذ منطقهای ایران نیز باشد، تأکید کرد. خواستهای که ایران به هیچ عنوان آن را نپذیرفت و به دولت بایدن متذکر شد که آنچه ترامپ با حداکثرسازی فشارها علیه ایران نتوانسته آن را به دست آورد، وی نیز نمیتواند کسب کند. این رویکرد دولت بایدن عملاً موجب شد تا زمانِ ارزشمند جهت تعامل با ایران از دست رود و در نهایت خودِ آمریکاییها نیز شرط ایران مبنی بر محدود شدن مذاکرات به مسئله هستهای ایران را بپذیرند.
با این حال، حتی با ازسرگیری مذاکرات هستهای وین از تاریخ 29 نوامبر، واشنگتن هنوز رویکرد سازندهای از خود نشان نداده و در این چارچوب برخی نظران و تحلیلگران نظیر «الکساندرا هال» از «بنیاد امنیت جهانی» بر این باورند که «آمریکا بهگونهای در قبال ایران رفتار میکند که انگار مایل است این کشور را به یک قدرت تمامعیار اتمی تبدیل کند. آمریکاییها بیش از این نباید در مسئله هستهای ایران فرصتسوزی کنند و بایستی هرچه سریعتر به توافق و تعهدات خود بازگردند. مسئلهای که در صورت عدم تحقق میتواند تبعات جبرانناپذیری را برای آمریکا و منافع ملی آن به همراه داشته باشد. نباید فراموش کرد که ایران در سال 2003 میلادی، تنها 300 سانتریفیوژ داشت اما اکنون بیش از 19 هزار سانتریفیوژ فعال، غنیسازیِ بالای 60 درصد و دانشِ بومی تولید سانتریفیوژهای پیشرفته را در اختیار دارد».
یکی دیگر از نمودهای ناکامی و شکست سیاست خارجی دولت بایدن، عقبنشینی از افغانستان و سقوط کامل این کشور تنها ظرف چند روز به دست طالبان بود. شیوه بیتدبیر و شتابزدهای که دولت بایدن در خروج از افغانستان برگزید و اوج بیبرنامگی آن را نشان میداد، عملاً موجب شد تا اعتبار آنچه آمریکا موقعیت هژمونیک خود در عرصه جهانی میخواند، به شدت تحقیر شود. تصاویرِ تأسفبار از تلاشهای مردم افغانستان و همکاران محلیِ آمریکا و ناتو جهت خروج از این کشور و حتی آویزان شدنِ آنها به هواپیماها، همه و همه موجب شد تا بسیاری از کشورها در مورد منطقِ اعتماد و تکیه به دولت آمریکا تردید کنند. جدای از اینها، با این مدل از عقبنشینی و سقوط حیرتانگیز و سریعِ دولت و سازوکارهای سیاسی و نظامی و امنیتی که آمریکا ظرف 20 سال اشغالگری خود در افغانستان ساخته بود، عملاً منطقِ حمله آمریکا به افغانستان در سال 2001 و ادعاهای دور و دراز آن مبنی بر دولتسازی در افغانستان، همه زیر سؤال رفتند و مشخص شد که آمریکا ظرف این 20 سال، فقط و فقط در افغانستان مشغول به خیانت به ملت این کشور بوده و ثروتهای ملی آنها را غارت کرده است.
دولت بایدن همچنین به زعم بسیاری از تحلیلگرانِ، تمرکز اصلی خود را بر منطقه شرق آسیا و روسیه متمرکز ساخته و سعی دارد روسیه و بهویژه چین را مهار کند. در واقع، این دولت اولویت اصلی خود را رقابت با رقبای قدرتمند خود در عرصه جهانی تعریف کرده است. این در حالی است که هم چین و هم روسیه، در دوره بایدن بر میزان اتحاد میان خود افزوده و در عین حال، به شدت آمریکا را بهدلیل اقدامات آن در حوزه پیرامونی خود در کشورهایی نظیر تایوان و اوکراین تحت فشار قرار دادهاند. در این راستا شاهد بودهایم که روسها در شرایط کنونی قریب به 100 گردان نظامی را در نزدیکی مرز اوکراین مستقر کردهاند و در سوی دیگر نیز چینیها بهطور مکرر بر میزان آمادگی خود در منطقه دریای چین جنوبی و تایوان میافزایند و آمریکا و دولت تایوان را تهدید میکنند که اگر واشنگتن و تایپه بخواهند دست به دست هم دهند و استقلال تایوان را اعلام کنند، ارتش آزادیبخش چین در حمله به تایوان تردیدی نخواهد کرد، هم چین و هم روسیه، اتحاد خود را محکمتر نیز کردهاند و در مسائل مختلف بینالمللی عملاً در حال رقابت با آمریکا و تضعیف منافع این کشور هستند و این سیگنال را به آن میدهند که عصر یکجانبهگرایی آمریکا، مدتهاست که به پایان رسیده است.