رسانه تحلیلی تصویری بهمن، گروه فرهنگ و اندیشه – یاسین ادب: با انتشار خبر خودکشی زهره فکور صبور، بازیگر سینما و تلویزیون، دوباره موضوع سلامت روان سلبریتی ها در فضای مجازی داغ شد. خودکشی سلبریتی های ایرانی پس از انتشار خبر مرگ مشکوک آزاده نامداری، فضایی در جامعه ایجاد کرد که مردم درباره سلامت روان فرضیه هایی داشته باشند. در این باره با مهدی اسماعیل تبار، روانشناس در مورد خودکشی سلبریتی ها و عوامل آن گفتگویی داشته ایم.
بهمن : با توجه به خودکشی سلبریتی ها، آیا رابطه ایی بین افسردگی و سلبریتی بودن وجود دارد؟
اسماعیل تبار: موضوع مرگ خودخواسته یا خودکشی یک عقبه تاریخی دارد. در دنیا و در طول تاریخ، ستارگان سینما از رابین ویلیامز تا کرت کوبین یا مرلین مونرو سلبریتی هایی بودند که خودکشی کردند.
بسیاری از این خودکشی ها که بعضا ناموفق هم بوده اند، به سبک زندگی افراد برمی گردد. افسردگی همانند یک آتش فشان درونیست و این آتش فشان در خانم نامداری و فکور صبور وجود داشت. در مورد این اتفاق، سیستم قضائی اعلام کرد قتل نبوده و مرگ خودخواسته بوده است. بعضی از این مسائل در ایران به طور شفاف بیان نمی شود.
طبق آمار، دنیا یک میلیون خودکشی دارد، کشور آمریکا که 4 برابر ایران جمعیت دارد،آمار 100 هزارخودکشی را دارد و ما در ایران 5 هزار خودکشی داریم. این آمار باید مطرح شود یعنی برخلاف رسانه های رسمی مثل رادیو و تلویزیون که مخفی می کنند و نمی گویند، این آمار باید به جامعه هشدار داده شود. به یاد دارم در یک مستند تلویزیونی موضوعات مختلفی را کار کردیم ولی وقتی به موضوع خودکشی رسیدیم خیلی مقاومت شد که مطرح نشود. البته تلویزیون هم حق دارد یعنی ظرفیت جامعه ما به طور خاصی احساسی است.
واقعیت این است که ما در بسیاری از موضوعات نسبت به دنیا وضع بهتری داریم البته این بدین مفهوم نیست که از نظام روانشناسی و مشاوره نپرسیم که در طول 5 سال گذشته چه کارکردی داشته است؟
ساختار سلامت روان ما ضعیف است. امنیت فقط سخت افزاری نیست بلکه امنیت نرم افزاری هم وجود دارد. مقدار خودکشی ما یک چهارم و یک پنجم دنیاست. پدیده هایی مانند فرزند کشی، همسر کشی و موارد دیگر که رسانه هایی مانند BBC و منوتو سعی دارند به طور اغراق شده بازنمایی کنند، درست نیست.
در سال 1400 ما با مفهوم مرگ خودخواسته مرحومه آزاده نامداری روبرو شدیم و الان هم با مرگ خانم صبور فکور را مواجه هستیم. مرگ خودخواسته، پنهانِ زندگی انسان سایبری است. یعنی انسان سایبری، دنیای درونی چند لایه ای دارد که اثرگذاری فضای سایبر مهم ترین مسئله است.
چند روز اخیر خبر مطالب زیادی درباره خبرنگار خارج از کشور بود که نمی دانم چطور پرونده قضائی افراد در اختیار ایشان قرار می گیرد. افکار عمومی منتظر پاسخ قوه قضائیه، وزارت اطلاعات و نهادهای امنیتی هستند که چطور ممکن است جزئیات پرونده قضائی یک فرد به بیرون از کشور درز کند. به نظر من یک نوع امنیت وجود دارد و آن امنیت روانی است. علامه حسن زاده در کتاب معرفت نفس به این موضوع اشاره می کند که نفس انسان مهم ترین بخش زندگی است. وقتی از 7 سالگی سلامت نفس برای شما اهمیت ندارد، ممکن است آدمی که مکانیسم دفاعی و روانی او قوی نیست بر اساس یک حادثه به جایی برسد که خود را به قتل برساند. اینجا قاتل و مقتول یک نفر است. این که از خودکشی و سلامت روان نگوییم و در خبرها بیان نکنیم و کلمه خودکشی را بکار نبریم، غلط است.
ما در دنیا نه معصوم هستیم و نه وضعیت ما فجیع است. مسائلی که شبکه منوتو و کشورهای دیگر می گویند غلط است. آن ها از هر ابزاری می خواهند علیه جمهوری اسلامی استفاده کنند اما عدد و رقم این نکته را زیرسوال نمی برد.
بهمن : اتفاقاتی نظیر خودکشی بازیگران و ... در بعد رسانه ای چگونه باید بازنمایی شود ؟
مهم ترین نکته این است باید رویکردی آرام بخشی و اطلاع رسانی و سواد رسانه ای را در موضوع آسیب های اجتماعی و مرگ خودخواسته سلبریتی ها اتخاذ کنیم. این موضوع را ما در داستان دختر اهوازی که یک رسانه، فیلمی درباره آن منتشر کرد، هم شاهد بودیم. هم سانسور غلط است و هم رویکردی همانند هفته نامه حوادث که بزرگنمایی می کند غلط است.
اگر بازیگرانی همچون مرلین مونرو و غیره جان خود را از دست دادند در مملکت ما هم این وقوع این اتفاق شدنی است. آن چه مهم است این است که ما یک رویکرد عینی و منطقی داشته باشیم یعنی آسیبی که به فضای سایبر ربط دارد را بیشتر درک کنیم. معمولاً گروه اصلی برای خودکشی، افراد 50-40 ساله ها هستند.
در کشور کره، جزو 5-4 کشور اول خودکشی در دنیا بود و تا چند سال پیش بسیاری از هنرپیشه ها و خوانندگان موسیقی پاپ خودکشی می کردند. نشریه گاردین گزارشی از خودکشی 30 نفر از هنرمندان کره ای را منتشر کرده بود. این به نوعی بن بست است. اما در جامعه ایرانی قبل و بعد از اسلام، مرگ خودخواسته ضدارزش محسوب میشده است. اما چون رویکرد رسانه ایی ما مبتنی بر ندیدن است، این موارد ارزش محسوب نمی شود.
در دبیرستان، دانشگاه و غیره به شما چیزی درباره خودکشی گفته اند؟ وقتی این موضوعات را نداشتید روزنامه نگار، سایت خبری متوجه این موضوع نمی شود که با انتشار این اخبار احساسات مردم جریحه دار می شود و حال مردم بد می شود. برای مواجه با این مسئله، صورت مسئله را پاک می کنیم. مسئله رسانه های رسمی کشور همچون ماشینی است که جلوبندی آن مشکل دارد و سروصدا دارد، راننده به جای اینکه مشکل سروصدای ماشین را حل کند پنبه در گوش می گذارد. پنبه در گوش فایده ای ندارد. به نظرم درباره خودکشی بازیگران، مجریان و سلبریتی ها نباید قضاوت کرد چون ما در دنیای زندگی آن آدم نیستیم.
بهمن : آیا جوانان به عنوان مهم ترین دنبال کنندگان سلبریتی ها، تحت تاثیر خودکشی سلبریتی ها قرارمی گیرند ؟
خودکشی و حتی تهدید به خودکشی به معنی اینکه خود را می کشم که در بین جوانان و نوجوانان زیاد است ، خیلی باید جدی گرفته شود. جوانانی که در زندگی، اسیر تست و تراز و شهوت شهرت هستند، در معرض هستند. آخرین مصاحبه خانم زهره صبور فکور را نگاه کنید کاملاً مشخص است با فردی طرف هستید که گذشته خود را دوست ندارد و می گوید ای کاش بازیگر نمی شدم. این موضوع در زندگی بسیاری از افراد می تواند باشد. انسان اگر به بن بست نفسانی برسد طبیعی است که بهترین تصمیم را خودکشی می داند.
مهم ترین داستان در خودکشی سلبریتی ها این است که آنها ظاهر و درون متفاوت دارند. مثالی که می توانم بیان کنم جامعه امریکایی است. 5 درصد جمعیت جهان در امریکاست اما 80 تا 90 درصد قرص ضدافسردگی دنیا در امریکا مصرف می شود. موضوع استفاده از قرص های ضدافسردگی در میان هنرپیشگان امریکایی، امرِ عادی محسوب می شود. به نظرم ما نیازمند به این هستیم که موضوع سلامت روان، افسردگی و اختلالات خلقی که فضای سایبر دچار اختلال میشود، بررسی شود.
در فرهنگ دینی ما ، تنها گناهی که خدا آن را نمی بخشد آبروریزی است و آبروی مومن از حرمت خانه خدا هم بیشتر است. یعنی شما اگر خطایی را هم دیدید این منطقی نیست که آن را افشا کنید یعنی آبروی یک زن و یا یک مرد بسیار مهم است.
نکته این است که اگر کسی آبروی کسی را بردید بهای آن نباید خودکشی باشد. قطعاً خودکشی دلیلی برای فرد دارد و ما باید متناسب با دنیای مجازی به کاربران محتوا دهیم. در داستان خودکشی آخر آنچه در رسانه ها دیدم یک اخبار خصوصی بود که از خانم فکور صبور وجود داشت و منتشر شد و من نمی گویم درست یا غلط است ولی این کار انسانی نیست. باید روانشناسی فضای سایبر و سواد رسانه ای را جدی بگیریم و همه نیاز داریم.
من به جلسه ای ارجاع می دهم که شورای روانشناسی یکی دو دهه پیش با رهبری داشتند و ایشان فرمودند داشتن روانشناس واجب است اما نظام روانشناسی کشور نتوانسته این مفهوم را به خانواده ایرانی منتقل کند.
اکنون مرجع روانشناسی خانواده ها ، دکتر هلاکویی است که بیش از 1 میلیون دقیقه محتوا تولید کرده است اما 4-3 بار ازدواج منجر به ظلاق داشته است و 50 سال است که از ایران دور است. معلوم است این فرد نمی تواند به خلقیات ما در زندگی شخصی کمک کند.
روانشناسی تابع فرهنگ است و اگر شما فرهنگ سازی نکنید دچار مشکلات عدیده ایی می شوید برای مثال اورژانس اجتماعی 123 علی رغم اینکه خدمات بی نظیری در خاورمیانه ارائه می کند اما نه بهزیستی توانسته این خدمات را جا بیندازد و نه مردم قبل از یک حادثه حاضر هستند برای زن و شوهر و بچه خود و سلامت روان آنها سرمایه گذاری متناسب کنند.
بهمن: مردم در مواجه با انتشار این اخبار چه وظیفه ای دارند؟
اسماعیل تبار: یک چیزی در رسانه به نام دروازه بانی خبر است که به این معناست که فیلتری برای خانواده خود داشته باشیم. برای اینکه بدانید این کار خوب است یا خیر خود را جای آن آدم قرار دهید. حرکت آبروی فرد برابر با حرمت خانه خداست و از این احادیث بسیار زیاد داریم. تعابیر در احادیث در خصوص آبرو وحشتناک است. در جایی پیامبر به اصحاب می گوید همه را می توانم واسطه شوم ولی یکی را خدا هم از پیامبر نمی پذیرد و آن جایی است که آبروی کسی را ببرید. در مورد اخبارآبروریزی باید فکر کنیم برای خود ماست. این سواد رسانه ای ماست. حداقل این است که دو حس بینایی و شنوایی که در فضای مجازی خیلی تعیین کننده است، یک حریم و حرمت قائل شویم همانند معده که غذای فاسد باعث تهوع می شود یک خبر و مطلب هم قطعاً روان شما را بهم می ریزد.
کجای زندگی پدربزرگ ها و مادربزرگ های ما این وجود داشت؟ اگر در کنار یک پدربزرگ در سفره غذا اخبار واقعی یا غیرواقعی درباره آبروبری همسایه می گفتید واکنش پدربزرگ چه بود؟ این همان نکته ای است که در فضای مجازی نمی شود انجام داد چون در دست همه موبایل است. مگر اخلاق و چهارچوب های ارزشی تغییر می کند؟ چرا ما الان نمی توانیم کنترل کنیم چون آموزش و پرورش در 20 سال به این کنترل اخبار آبروریزی و پشت سر مردم حرف زدن و جعل واقعیت و حرمت شکنی نمی پردازد لذا همانطور که برای خود روانشناسی پیشگیری از خودکشی گفتم، برای روانشناسی فضای مجازی گفتم، روانشناسی کنترل اخبار و سواد رسانه هم واجب است.
بهمن: باور عامه مردم این است عموماً کسی از لحاظ مادی زندگی مرفهی داشته باشد می تواند سلامت روان خود را بدست بیاورد. واقعاً رابطه ای بین این دو عامل وجود دارد؟
اسماعیل تبار: این تقسیم بندی غلط است. بعضی از افراد، آدم ها را به پولدار و بی پول تقسیم می کند اما این نگاه کمونیستی است. تقسیم بندی اسلام سیاه و سفید نیست. پولدار و بی پول نیست، تقسیم بندی اسلام زن و مرد نیست. تقسیم بندی اسلام با اخلاق و بی اخلاق است.
اتفاقاً خودکشی مقوله ای است که در افرادی دیده می شود افسردگی هایی دارند که درمان نشده یا مقاومت به درمان آن دارند یعنی بین بی پول ها و پولدارها، به نظرم در پولدارها بیشتر است، حداقل در سلبریتی ها این اتفاق، یقینی است. 95-90 درصد علت خودکشی افسردگی است. و احتمال افسردگی در جامعه برخوردار بیشتر است. اما نکته این است که پولدارها و درس خوانده ها فرصت بهتر و توانائی بیشتری برای کاور کردن و پنهان کردن دارند. خودکشی سلبریتی ها و ستاره های سینما و موسیقی یعنی خودکشی آدم های برخوردار است. به چه چیز دقت ندارند؟ که جسم نیاز به توجه دارد و روان یا نفس هم تربیت و تیمار نیاز دارد. تربیت نفس حلقه مفقوده ماست.