به گزارش رسانه تحلیلی تصویری بهمن به نقل از تسنیم، خرداد 1393 که رامبد جوان با طرحی به نام "خندوانه" اولین بار روی آنتن آمد. آن موقعها سجاد افشاریان مینوشت و محمدفؤاد صفاریانپور کارگردانی تلویزیونی میکرد. اما همه خلاقیتها و نوآوریها را مجری برنامه با خودش میآورد. برای اولینبار در یک شبکه سرگرمکننده قرار بود اگر کسی خندهاش هم نمیگیرد بخندد؛ با صدای رامبد جوان همه میگفتند ما خیلی باحالیم! ما خیلی خوبیم! ما خیلی قشنگیم! و خیلی از امیدواریهای دیگری که او به مخاطب میداد.
همین فضا را بعد از این همه سال در هشتمین "خندوانه" هم میبینیم و برنامه از رسالت خودش دور نشده و این پیام را به مخاطب القاء میکند. این برنامه برای جا انداختنِ بیشترِ خنده در ایران است. شاید یکی از برنامههایی که در طول این سالها تمام سعی خود را کرده تا از مدارِ خلاقیت خارج نشود. هرچند که حضورِ برخی از میهمانها و مطرح شدن برخی از سؤالها و محتواها به ورطه تکرار رفته اما هر بار با ساختِ یک بازی و یک بخش و آیتمِ جدیدی دوباره از کلیشه فرار کرده است.
یکی از نکاتی که با رفتن به برنامه «خندوانه»، به چشم میخورد، فلسفه اصلی ساختِ این برنامه یعنی شادی و نشاط است. وقتی واردِ خندوانه میشویم این حقیقت دور نیست که همه اینجا میخندند و کسی با خنده بیگانه نیست. حتی شبهایی که همه برای بیشتر خنداندن مردم با هم رقابت میکنند و در میانِ غوغای این رقابتها، استعدادهایی هم مطرح میشوند که این روزها یا بازیگرند، یا مجری و حتی به برنامهسازی و نویسندگی مشغولاند.
رامبد جوان در فصل هشتم از باشگاه دیپلمات وزارت امور خارجه به برج میلاد آمده و در میانِ بازیهایش «قاتیبازی» را به سبدِ رنگارنگِ ایدهها و خلاقیتهایش اضافه کرده است. در عینِ حال بیشتر به فضای روانشناسانه و غنای مفاهیم و محتوای گفتوگوهایش توجه دارد. از فضایِ تکراری میهمان بازیگر فاصله گرفته و به سمتِ معرفی کارشناسان و پژوهشگران و روانشناسان رفته است. حتی توجه به این تنوع را در میانِ کمدینها و نویسندگانِ برنامه هم میبینیم. جایی که یزدان فتوحی از نویسندگان و بازیگران خوشذوق سینما و تلویزیون برای نوشتنِ بخشهای مختلف این برنامه، دست به قلم شده است.
یکی از نکات جالبی که درباره برنامه «خندوانه» میتوان گفت همان نکته یزدان فتوحی نویسنده این برنامه تلویزیونی است. او میگفت: در این 23 سال، کمتر پروژهای دیدم اینقدر همه همدل و همگن باشند. اینجا کسی من نیست همه ماییم! همه به یک نظر کلی میرسیم اینکه من بهترینم و تو بدترینی وجود ندارد. یکی از دلایلی که از کار در "خندوانه" لذت میبرم همین است. اینجا اگر میگوییم حالمان خوب است به آن باور داریم. چون میخواهیم اگر به خودمان دروغ هم میگوییم به یک باور برسیم و «امید» در واقع شکل بگیرد.
این همان نکتهای است که سیدعلی احمدی تهیهکننده «خندوانه» در جریانِ گفتوگو با خبرنگار تسنیم به آن اشاره کرده و البته گلایههایی هم داشته که قابل توجه است. تهیهکنندهای که پیش از آن مدیرعامل مؤسسه تصویرشهر، رئیس فرهنگسرای رسانه بوده و همچنین سوابق مدیریتی در مجموعه شهرداری تهران داشته است. دبیری ششمین جشنواره بینالمللی فیلم شهر نیز یکی دیگر از سمتهای مدیریتی اوست. او را در دو دهه اخیر خصوصاً بیشتر به عنوان برنامهساز و تهیهکننده میشناسیم.
این روزها «خندوانه» در ایام نوروز عیدانه خود را روی آنتن دارد و دورهمیای از چهرهها به راه انداخته که مثلِ گذشته میتواند بیننده خود را در این ایام داشته باشد. از آیتمهای ویژه آن میتوان به حضور کمدینهای فصلهای مختلف «خندانندهشو» و حضورِ پررنگ عروسک جنابخان اشاره کرد.
در ادامه مشروحِ گپ و گفت با سیدعلی احمدی تهیهکننده «خندوانه» را میخوانید:
صحبت کردن از نشاط، شادابی و خنده را به بیدردی تعبیر میکنند
* بگذارید گفتوگویمان را با گلایهها و ناراحتیهای شما شروع کنیم.
اگر آدمی، خشم، خوشحالی، دیدگاه و... نداشته باشد آدمیزاد نام میگیرد؟! خیر. آدم باید اینها را داشته باشد. از طرفی باید بداند و بدانیم که همه ما با تمام تفاوت نگاه، دیدگاه، حبّ و بغضها و... برای یک ملت کار میکنیم و دلسوز ایرانیم. بنابراین مهم است که چطور آن خشم، گلایه، ناراحتی، خوشحالی و... مواجه میشوید و چطور جامعه و رسانه، تفاوت دیدگاههای مختلف در میان آدمهای مختلف را به رسمیت میشناسد. اما متأسفانه در این روزگار بیشتر از آنکه به اصل و اصول بپردازیم، دنبال حاشیهایم و همین باعث میشود حتی به حریم خصوصی یکدیگر هم وارد شویم. این رفتارها احساس امنیت را از بین میبرد.
میدانید گاهی احساس میکنم که در این هیاهو حرف حق هم شنیده نمیشود؛ مثلاً ما بارها در "خندوانه" درباره وطنپرستی، درست زندگی کردن صحبت کردیم و برای فرهنگسازی تلاش کردیم اما به جای دیدن اینها، گمان میکنند که ما بیدردیم و صحبت کردن از نشاط، شادابی و خنده را به بیدردی تعبیر میکنند. در حالی که اینطور نیست و ما میخواهیم نشاط، شادابی، خنده و امید را زنده نگه داریم.
چرا باید آنقدر برنامهها را تلخ کنیم که مخاطب از تلویزیون فراری شود؟
* ناراحتیهای شما از کجا میآید؟
ناراحتم، چون با هدف و نیّت ایجاد حال خوب در جامعه پیش میرویم، اما بابتش ناسزا میشنویم. خب چرا باید آنقدر ناسزا بشنویم؟ در برنامهای که در میانِ این همه هیاهوی ناامیدی، دنبال امیدآفرینی است، چرا باید مورد هجمه واقع شویم؟! ما به دنبال فرهنگسازی، ایجاد فرح و شادی در میانِ مردمیم و برای آن تلاش میکنیم اما ما را به سخیف بودن محکوم میکنند.
از طرف دیگر به آن سمتِ میدان هم نقد دارم؛ به برخی از دوستانِ برنامهسازم. چرا ما باید آنقدر برنامههای رسانه ملّی را تلخ کنیم که مخاطب از تلویزیون فراری شود؟ یا از طرفی دیگر به شکلی با برنامهساز برخورد کنیم که فراری شود و به این فکر بیفتد که دیگر برنامهسازی نکند.چرا باید چنین مخاطراتی ایجاد شود؟!
آنقدر سخت شده که به تعبیرِ برخی از دوستان اصلاً دیگر مقرون به صرفه نیست. خب چرا اینطور است؟! و چرا در این شرایط با نقدهای سطحی، آدمهای مهم و تأثیرگذار را از دست میدهیم؛ در واقع فراری میدهیم.
بسیاری از این چهرههای ما به مراقبت نیازمندند
* این نکتهای که شما اشاره کردید درباره از دست دادن سرمایههای تلویزیون بسیار مهم است. تا جاییکه آقای جبلی رئیس صداوسیما در اظهارنظرهای اولیه خودشان این مطالبه مردمی را مطرح کردند که درِ صداوسیما به روی سرمایههای صدا و سیما باز است. خیلی از برنامهسازان و سریالسازان ما همچون شما که کاربلدند در دوران کرونا تا مرگ پیش رفتند و سختی را به جان خریدند. این کار شما جز جهاد نیست و برای خنداندن و امیدآفرینی جامعه تلاش میکنید. به نظرشما با توجه به اظهارنظرهای آقای جبلی و نکته خودتان، برای نگه داشتن این کاربلدها و حرفهایها باید چه کار کرد و همچنین برای بازگرداندن آن سرمایههای انسانی باید چه تمهیداتی شود؟
به نظرمن هنرمندان و برنامهسازان باید در وهله اول احساس امنیت کنند. باید یک سعه صدر و همراهی وجود داشته باشد؛ نباید از همه چهرههای تلویزیونی توقع عصمت داشته باشیم. بسیاری از این چهرهها به مراقبت نیازمندند. مدیران تلویزیون باید نقش مدیریتی خود را شبیه والدینی ببینند که همراه و کمک حال هستند.
اگر پدر و مادری، فرزندشان را درست تربیت نکنند نمیتوانند توقع داشته باشند در بزرگسالی و نوجوانی و جوانی آن رفتار صحیح را تحویلشان بدهد. بسیاری از این چهرههای ما به مراقبت نیازمندند. شما باید مراقبِ مسائل خانوادگی، مسائل مالی و مشکلات برنامهسازان باشید.
مثلاً مجریانی داشتیم که در آنتن تلویزیون خوش میدرخشیدند که الان به دلایلی نیستند. معتقدم باید سلیقه و خوش آمدن و خوش نیامدن ها را کنار بگذاریم و با مدیریت و تدبیر پیش برویم. ما در قبالِ آدمهایی که در تمام این سالها در تلویزیون پا گرفتند، پرورش داده شدند، دیده شدند و... مسئولیم. بسیار خوشحالم که چنین رویهای قرار است اتفاق بیفتد.
اعتقاد دارم آقای جبلی در ابتدا تهیهکنندگانِ تلویزیون را میدیدند
* شاید یکی از گلایههایی که برخی مطرح کردند این بود که آقای جبلی با برنامهسازان و سریالسازان خصوصاً تهیهکنندگانِتلویزیون باید دیدارمیکردند و حرفهای آنها را میشنیدند؛ نظر شما در این باره چیست؟
من هم اعتقاد دارم ابتدا باید با تهیهکنندگانِ تلویزیون دیدار میکردند. چون تولید دستِ تهیهکنندگان است. اما ما هنوز ایشان را ندیدهایم تا مطالباتمان را مطرح کنیم. مطالباتِ ما هم اصلاً عجیب و غریب نیست. ما میخواهیم از مشکلات تهیه و تولید بگوییم.
ما هم تولیدکنندهایم، ما هم داریم حقوق میدهیم و دستمان در هزینه است. چقدر ما میتوانیم حاشیه سود برای پروژههایمان درنظر بگیریم و از پسِ بیمه و مالیات برآییم؟! اصلاً چرا سازمان صداوسیما، تولیدکننده را با دستگاههایی مثل بیمه و مالیات مواجه کرده است؟
شرایط ما را به کاسبِ تیمچه بازاری تبدیل کرده!
باید این نکته از مبدأ درست شود و قانونی برای این موضوع بگذارند. این شرایط ما را به عنوان یک عنصرِ فرهنگی به کاسبِ تیمچه بازاری تبدیلکرده. اگر رئیس صداوسیما را ببینم میگویم شما باید یک کار بکنید که در تاریخ ماندگار شود. چهرههایی مانند حسین پاکدل، عادل فردوسیپور، جواد یحیوی، رضا شهیدیفرد، علی درستکار، فرزاد حسنی و خیلی از دوستانِ دیگر که سرمایههای تلویزیوناند را به تلویزیون بازگردانید.
چرا ما باید مخاطبمان را از حضورِ این سرمایهها محروم کنیم؟!
چرا یک نفر سراغِ این دوستان نمیرود و مثلاً از آقای شهیدیفرد نمیپرسد که مشکلش چیست و برای چه نیست و کاری از او روی آنتن نمیرود؟ برویم سراغِ این نخبگان فرهنگیمان که واقعاً ایدهها و کارهایشان به ماندگارهای تلویزیون تبدیل شده است. چرا ما باید مخاطبمان را از حضورِ این سرمایهها محروم کنیم؟!
مردم همچنان «خندوانه» را میبینند
* اما با همه این اوصاف، «خندوانه» را همه نوع قشری میبیند؛ چطور این اتفاق برای یک برنامه تلویزیونی میافتد؟
بله، خدا را شکر همچنان بسیاری از کسانی که تلویزیون نمیبینند و طرفِ ماهواره و شبکههای مجازی را میگیرند، برنامه ما را میبینند. خوشبختانه در کوچه و خیابان بارها از ما تشکر کردهاند. همینها باعث شده با قدرت در میدان بمانیم و انگیزه تولید برنامه داشته باشیم. چرا این اتفاق میافتد؟ چون ما هرچیزی میگوییم از دلمان است و چیزی غیر از آن نیست. مردم و تماشاگر و مخاطب، همیشه برای ما مهم بوده و هست. مخاطب هم متوجه اینها میشود و همچنان "خندوانه" را میبیند.
ساخت این برنامهها هر روز سختتر هم میشود
* یک مقدار از سختیهای ساختِ برنامههایی همچون «خندوانه» برای مخاطبان بگویید.
راستش فضایِ ساخت این نوع برنامهها هر روز سختتر هم میشود. در حالیکه میدانید رهبر معظم انقلاب بارها تأکید داشتند بحث سرگرمی سالم را جدّی بگیرند و در رسانه ملّی به آن پرداخته شود. ما به لحاظ مالی و هزاران مشکل دیگر در مضیقهایم و باید نسبت به ساخت چنین برنامههایی، بها داده شود.
اگر به احسان علیخانی مجال داده میشد «جوکر» را در تلویزیون بسازد حتما این کار را میکرد
* این جدّی گرفتن بحث سرگرمی سالم که شما اشاره کردید بسیار نکته مهمی است. چرا که در شبکه نمایشخانگی به شکلِ گستردهای در حال تدارکاند. در حالی که شاید عمده مخاطبین در سراسر کشور نتوانند با خریدِ اشتراک، وارد فضایِ ویاودی شوند. رئیس رسانه ملّی هم روی سیاست تولید سرگرمی سالم تأکید کردهاند. چطور باید در راستای حمایت از برنامههای سرگرمکنندهای مثلِ «خندوانه» قدم بردارند و اینکه برنامه شما برای رقابت با برنامههای سرگرمکننده شبکه نمایشخانگی چه فکر و ایده جدیدی دارد؛ آیا به نظر شما باید رقابت کرد؟
رقابت در ذات برنامهسازی و کارهای فرهنگی هست. منتها مسئله این است که ابزارهایمان دائماً از ما گرفته میشود. چون مطلعم میگویم اگر به احسان علیخانی مجال داده میشد «جوکر» را در تلویزیون بسازد حتماً این کار را میکرد. او مثلِ خیلی از دوستان دیگر تلویزیون را خانه خودش میداند و فرزندِ تلویزیون است. ارزش مخاطب عام را میداند. شما «جوکر» را بینید، واقعاً چه خط قرمزی را جا به جا کرده است؟! طبیعی است بعضی موارد روی آنتن سراسری قابل پخش نیست، اما آنقدر این موارد در «جوکر» جزئی است که میشد با سعه صدر و همراهی عمل کرد.
ما نیاز به تساهل داریم؛ روزی در این تلویزیون سیاست این بود که شبکه نسیم یک مقداری آزادتر از بقیه شبکهها باشد. الان منِ برنامهساز به شما میگویم دست منِ تهیهکننده حداقل 50 درصد بستهتر از سه سال قبل است و فقط مبنایِ این ممیزیها هم سلیقه است. مبنایش دین نیست.
من درس حوزه خواندم و به مبانی دینی آگاهم و میتوانم راجع به تکتک آنها گفتوگو کنم. متأسفانه همین رفتارها باعث میشده که تلویزیون سرمایههایش را از دست بدهد و کمجان بشود؛ تلویزیون برای چه کسانی است؟ همان مردمِ کف جامعه که بیشتر مخاطبِ جعبه جادو هستند. این را بدانید جسارت ساخت برنامهای که ذاتاً دنبال شاد کردن مردم باشد خیلی کار سختی است. حالا اگر من کاری کنم به این برند لطمه بخورد فرض کنید، قطعاً توجه بسیاری از مخاطبان را محروم کردهام.
* شما به هر حال قبول کردید که اصلِ برنامهسازی بر رقابت است...
اما شرایط رقابت برای ما شرایط نابرابری است.
اگر موانع را برطرف کنیم، تهیهکننده به محتوا بیشتر اهمیت بدهد، کیفیت بالاتر میرود
* برنامهتان برای حفظِ برندی مثل «خندوانه» و رقابت با ویاودیها به عنوان یک برنامهساز، چیست؟
واقعاً ما خیلی محکم در میدانیم و هرچه در توانمان هست ارائه میدهیم. الان میتوانیم پیشبرنده باشیم. همین داشتههایمان را با سختی حفظ میکنیم. جالب است که بدانید سری سوم «خندانندهشو» در شرایط کرونا و با این همه مشکلات مالی و اقتصادی که خیلی علاقهمند به گفتنِ آن نیستم، خیلی دشوارتر بود. اما ما محکم ایستادهایم تا برای مردم برنامه خوب تولید کنیم. این رقابت را برنامهسازان میدانند خیلی پیچیده و سخت است، اما برای حضورِ قدرتمند حتماً باید مورد حمایت جدّی قرار بگیریم.
باید طوری با تهیهکننده رفتار کنند که روی محتوا و کار اصلی اجرا متمرکز باشد به جای اینکه برای او دغدغههایی مثل بیمه و مالیات گرفتن و تأمین مالی و منابع گرفتن از اسپانسر و همچنین مسائل درون سازمانی و بروکراسی و از این دست اتفاقات، درست کنند. اگر موانع را برطرف کنیم تهیهکننده به محتوا بیشتر اهمیت بدهد و به نوعی پیشبرنده باشد، آنوقت به کیفیت کارها کمک میشود.
* امتداد حضورِ «خندوانه» روی آنتن کجاست؟
تا قبل از محرم و صفر روی آنتن هستیم.
مشکلاصلی ما این است که سلیقه حاکم شده و نه قوانین!
* به عنوان سؤال پایانی باید برای ساخت کارهای سرگرمکننده با کیفیت و توجه به این قالب برنامهسازی چه کار کنیم؛ حالا که بیننده تلویزیون کم شده آیا نمیتوان با ساختِ چنین برنامههایی، انگیزه حضور دوباره را برای آنهایی که به گونهای با تلویزیون قهر کردهاند دوباره ایجاد کرد؟
ما در وهله اول باید بحث سرگرمی را بازتعریف کنیم. این موضوع خیلی مهمی است و یک بازتعریف جدّی میطلبد. ما باید نظراتمان را به هم نزدیک کنیم و پس از آن یکسری قواعد برای خودمان بگذاریم. مشکل اصلی ما این است که سلیقه حاکم شده و نه قوانین. در حالی که ما باید پایبند به قوانینمان باشیم و از اعمالِ سلیقه دوری کنیم.
رئیس صداوسیما قبل از هرچیز باید تولیدکننده را ببیند و بپرسد اوضاع چطور است
* اگر انتظاری از آقای جبلی رئیس صداوسیما دارید بفرمایید.
دیدار با برنامهسازان برای مدیران بسیار مهم است. رئیس صداوسیما قبل از هرچیز باید تولیدکننده را ببیند و بپرسد اوضاع چطور است و باید برای این دغدغهها و مشکلات چه کار کرد. چون این برنامهسازها و برنامهها هستند که تلویزیون را زنده نگه میدارند و برنامهسازها بتوانند دغدغهها و گلایههایشان را مطرح کنند تا راهکارهایی برای تغییر مشخص شود. انگیزه را گرفتهایم که اکثر کاربلدها رفتهاند و بعضاً تولیدکنندههای کاسبکارِ خارج از حوزه فرهنگ وارد شدند و همهچیز را تجارت میبینند.