جهان بر بد‌ اندیش تنگ آوریم!

      
مخاطرات بزرگ سیاست مبادله زندانی‌ها
عایدی مالی‌ای که از ناحیه تامین امنیت جانی جاسوسان و سپس آزاد کردن آنها نصیب جمهوری اسلامی می‌شود، به چیزی که در ازای آن با آن مواجه می‌شویم، ارزیدنی نیست. تداوم این روند ظرفیت جاسوسی اجتماعی در کشور را بالا می‌برد.
کد خبر: ۸۵۷۸
۲۳ فروردين ۱۴۰۱ | ۱۰:۰۰

رسانه تحلیلی تصویری بهمن، گروه امنیت ملی و سیاست خارجی_ رضا باقری: جمله معروفی با این مضمون هست که همیشه مقداری حرف جدی پشت «شوخی کردم» هست. چندین سال پیش وقتی یکی از سیاستمداران کشور برای حل مشکلات اقتصادی اسیر گرفتن و دریافت پول از آمریکا را طرح کرد،  بیش‌تر از یک لطیفه سیاسی جدی گرفته نشد. اما از آن تاریخ تا الان سلسله رخدادهایی به وقوع پیوسته که نشان می‌دهد این شوخی نابجا چندان هم بی‌‌نسبت با محاسبات تصمیم‌گیران کشور نیست.

از سال 92 تا همین الان مهم نبوده که مناسبات ایران و غرب چه کیفیتی به خود گرفته است و یا برجام از حیث حیات و ممات در چه حالتی قرار دارد در هر صورت ایران و آمریکا زندانی مبادله می‌کنند! در آخرین مورد می‌توان به خبر چند روز پیش اشاره کرد که بر تبادل سیامک نمازی، محمدباقر نمازی و مراد طاهباز در ازای آزادسازی منابع بلوکه شده ایران در کره‌جنوبی اشاره داشت. قبل از این نیز نازنین زاغری، انوشه آشوری و جیسون رضاییان از برجسته‌ترین موارد مبادله شده بودند.

مخاطرات بزرگ سیاست مبادله زندانی‌ها

اما از چه زمانی مسئله تبادل زندانی (Prisoner swap) شأنیت تاکتیکی پیدا کرده است؟

ماجرا به داستان آشنای گروه بحران و ارتباط تنگاتنگ این گروه با وزارت خارجه محمدجواد ظریف باز‌میگردد. دیماه 97 گروه بین المللی بحران در گزارش خود با عنوان « On Thin Ice: The Iran Nuclear Deal at Three » مجموعه تحلیل و توصیه‌هایی در مورد برجام و فرابرجام دارد که بخشی از آن ناظر به موضوع تبادل زندانی است. در این گزارش آمده است که : «بهترین گزینه برای ایالات متحده این است که پیشنهاد مذاکرات محرمانه و خصوصی به ایران بدهد که تمرکز آن بر رهایی شهروندان آمریکایی زندانی در ایران _ولی نه محدود به این مسئله_ باشد.»

گروه بحران در ادامه گزارش می نویسد : ‌«گزارش هایی وجود دارد مبنی بر این که مقام های ایالات متحده با مقام‌های ایران تماس گرفته اند تا درباره سرنوشت زندانیان آمریکایی در ایران مذاکره کنند.»

همچنین در یکی دیگر از بخش های این گزارش گروه بین المللی بحران آمده است : «در شرایط کنونی، ایران احتمالا مذاکرات علنی را تسلیم شدن غیرقابل قبول در برابر زورگویی آمریکا تلقی خواهد کرد؛ همچنان که در دولت اوباما اتفاق افتاد، دیپلماسی در سکوت (همراه با کاهش جنگ لفظی) بخت بیشتری برای موفقیت در ابتدای کار دارد»

مخاطرات بزرگ سیاست مبادله زندانی‌ها

برآیند توصیه‌های این گروه این بود که بی‌عارضه تر از تبادل زندانی برای شکستن یخ رابطه نیست. حتی وقتی که در چانه زنی مذاکراتی ده‌ها بار با دست پس زدید، می‌شود تبادل زندانی را با پا پیش‌ بکشید؛ اینگونه هم رقبای داخلی را ساکت ‌کرده‌اید و هم پای میز مذاکره به نوعی به صورت یکدیگر لبخند تمایل و تداوم زد‌ه‌اید.

مخاطرات یک تکنیک، معایب یک رویه

صورت چیزی که با عنوان تبادل زندانی رقم خورده بیشتر سزاوار عبارت «معامله زندانی» است. ایران زندانیان غربی را نه با زندانیان خود در این کشورها که با پول مبادله می‌کند. نفس معامله زندانی با پول، مغایر با عزت کشور و تخفیف شان نظام سیاسی چه در داخل و چه در خارج از کشور است. اینکه برای دستیابی به منابع بلوکه شده، هم مهره‌های مهم جاسوسی غرب را آزاد کنیم و هم برچسب گروگانگیر بخوریم، ابتکار زیبا و خلاقانه‌ای نیست. مضاف بر این نه تنها نسبت به بلوکه شدن اموال خود برای هر کشوری ایجاد هزینه نکرد‌ه‌ایم که برای آن مزیت امنیتی هم ایجاد کرده‌ایم. ضرورت آزادی عناصر جاسوس غرب تنها باید در چارچوب آزادسازی عوامل ایرانی یا در خدمت ایران تعریف شود. پیوسته خبرهایی از شناسایی و دستگیری تجار یا عوامل امنیتی در خدمت ایران در کشورهایی نظیر آمریکا، ترکیه، آلمان و ... به گوش می‌رسد؛ در مقابل خبری از تلاش جامعه امنیتی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی به منظور آزاد نمودن این افراد به گوش نمی‌رسد.

با این حال صورت این مبادله و ایرادات آن موقعیت ثانویه دارد. در مقام اول نفس این اقدام محل مجادله است. تلاش انگلیس برای آزاد نمودن نازنین زاغری هیچ توجیه منطقی‌ای نداشت. کما اینکه شاید هفت میلیارد دلار برای نمازی ‌ها و مراد طاهباز نیز زیاد باشد. اما غرب تعمد دارد تا ضمن اطمینان بخشی به جاسوسان فعلی خود، اعتماد جاسوسان بالقوه و آینده خود را نیز جلب کند.

عایدی مالی‌ای که از ناحیه تامین امنیت جانی جاسوسان و سپس آزاد کردن آنها نصیب جمهوری اسلامی می‌شود، به چیزی که در ازای آن با آن مواجه می‌شویم، ارزیدنی نیست. تداوم این روند ظرفیت جاسوسی اجتماعی در کشور را بالا می‌برد. آن دسته از اتباع ایرانی که برای خیانت و جاسوسی آنقدر هم جسور نیستند، تشویق می‌شوند و معادله هزینه فایده خیانت را نهایتا مثبت می‌بینند.

در وضعیتی که تصور ضربه پذیری کشور از ناحیه سرویس‌های اطلاعاتی دشمن افزایش یافته، بایستی رویه‌های خشن برخورد با خیانت به کار گرفته شود؛ نه اینکه جاسوس را ضمن بدرقه و لبخند، سوار بر هواپیما راهی لندن و واشنگتن کرد. آنهم در ازای پولی از ابتدا متعلق به ایران بود.

نظرات بینندگان
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب‌سایت منتشر خواهد شد
* متن پیام:
نام و نام خانوادگی:
ایمیل:
ناشناس
۱۳:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۱/۲۳
لازم بود یه نفر این حرف بزنه
ناشناس
۱۶:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۱/۳۰
باید هر چند تا یکی از این جاسوس ها رو اعدام کرد. تا ترس اعدام شدن از جون جاسوس ها نیفته