رسانه تحلیلی تصویری بهمن، گروه اقتصاد - محمدباقر شیرمهنجی*: اخیراً آقای سید یاسر جبرائیلی مطلبی را منتشر کردهاند که نشان میدهد، اوضاع نقدینگی آنطور که فکر میکنیم، بحرانی نیست. در این مطلب آمده است: نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی برای ژاپن (280 درصد)، کانادا (122 درصد)، انگلیس (160 درصد)، کره جنوبی (165 درصد)، سوئیس (182 درصد)، استرالیا (137 درصد)، چین (211 درصد)، مالزی (137 درصد) است. میانگین جهانی این نسبت (143 درصد) است و همین نسبت برای ایران (90 درصد) است. از این آمار و ارقام نتیجهگیری شده است که نقدینگی در ایران نسبت به GDP کمتر از میانگین جهانی است و عامل اصلی تورم در ایران، افزایش نرخ انرژی و نرخ ارز است، نه حجم نقدینگی!
در ارائه مطلب فوق، یک نکته ساده که مربوط به اصول اولیه علم اقتصاد است، در نظر گرفته نشده است و آن هم سرعت گردش پول است. سرعت گردش پول عبارت است از نسبت تولید ناخالص ملی به حجم نقدینگی؛ یعنی تعداد دفعاتی که بهوسیله یک واحد پولی در زمان محدود و مشخص، اعمال گوناگون انجام میگیرد. مثلاً اگر گردش یک اسکناس ۱۰۰۰ ریالی در طول سال ۲ بار باشد، قدرت خرید این اسکناس معادل ۲۰۰۰ ریال در سال است و اگر این گردش ۵ بار باشد، قدرت خرید آن ۵۰۰۰ ریال است؛ بنابراین افزایش و کاهش سرعت گردش پول دقیقاً همان نقش افزایش و کاهش پول در جریان را ایفا میکند. در واقع سرعت گردش پول، متوسط تعداد دفعاتی است که موجودی پول کشور در سال، برای خرید جریان سالانه تولید (GNP) و سایر معاملات هزینه میشود. سرعت گردش پول (نسبت تولید به حجم نقدینگی) معکوس نسبتی است که آقای جبرائیلی مطرح کردند (نسبت حجم نقدینگی به تولید).
در اقتصادهای با تورم بالا چون ارزش پول رو به کاهش است، اصطلاحاً پول داغ است و مردم پول را نزد خود نگه نمیدارند و به محض دریافت پول آن را به کالا تبدیل میکنند (مانند ایران) و این به معنای زیاد بودن سرعت گردش پول است. بالعکس در اقتصادهایی که در شرایط غیرتورمی قرار دارند، مردم تمایل دارند پول خود را پسانداز کنند و سرعت گردش پول کاهش مییابد.
بنا بر آنچه گفته شد، در یک اقتصاد تورمی سرعت گردش پول بالا است و از یک واحد پول، چند بار استفاده میشود؛ بنابراین با فرض ثبات سایر شرایط، برای هر مقدار از تولید پول کمتری نیاز است و نسبت تولید به حجم نقدینگی بالاست. وقتی این نسبت بالاست، طبیعتاً معکوس این نسبت که مدنظر آقای جبرائیلی بوده است، پایین است. در مورد کشورهای دیگری که ایشان مثال زدهاند، تورم پایین و بهتبع آن سرعت گردش پول پایین، باعث شده است که برای هر مقدار از تولید، حجم نقدینگی بیشتری مورد نیاز باشد، بنابراین نسبت تولید به حجم نقدینگی آنها کمتر و نسبت مورد بررسی آقای جبرائیلی بیشتر است. پس اینکه نسبت نقدینگی به تولید در کشور ما نسبت به میانگین جهانی و کشورهای مورد مثال کمتر است، نشان از تورم بیشتر در ایران نسبت به آنها دارد.
در این بررسیها بهتر است جای علت و معلول را عوض نکنیم تا توسط مخاطب اینطور برداشت نشود که برای رسیدن به نسبت میانگین جهانی، هنوز میتوانیم نقدینگی را افزایش دهیم. درحالیکه برای رسیدن به این نسبت باید تورم را کاهش دهیم.
_______________________________
* دانشجوی دکتری اقتصاد