به گزارش رسانه تحلیلی تصویری بهمن به نقل از روزنامه فرهیختگان، «ما یک مبنایی برای ادبیات سریال امام علی(ع) قرار دادیم و آن تاریخ بیهقی بود، چون مرحوم ابوالفضل بیهقی زبان بسیار شیوا و شیرینی دارند و آن را مبنای ادبیات کار قرار دادیم. به همین جهت شاید یکی از جاذبههای کار، دیالوگهای سریال امام علی(ع) بود. به دلیل اینکه با دقت کار شده بود. انصافا میرباقری هم از عهده کار برآمد و کار شیرینی شد.» این جملات را محمد بیکزاده، تهیهکننده سریال امام علی(ع) در گفتوگوی سال گذشتهاش با «فرهیختگان» گفت. درباره فیلمنامه و دیالوگهای سریال امام علی(ع) و آثار داود میرباقری بسیار نوشته و گفتهاند و دلایل موفقیتشان بررسی شده است. درباره این سریال حتی از نقش مرحوم حسین پناهی در نوشتن یا بازنویسی دیالوگها هم گفتهاند و همکاریاش با میرباقری.
تاریخ بیهقی یکی از نابترین و البته نمایشیترین یا به تعبیر کارشناسان ادبی معاصر، سینماییترین آثار تاریخ ادبیات فارسی است. نثر جذاب و کمنظیر و همچنین تسلط ابوالفضل بیهقی به بنمایههای سینمایی و نمایشی، این اثر را تبدیل به یک اثر خواندنی و البته اقتباسپذیر کرده است. آنهایی که تاریخ بیهقی میخواندند و با آن متن آشنایی داشتند یا دارند وقتی سریال امام علی را نگاه میکنند متوجه شباهتها و بالاتر از آن اثرگذاری تاریخ بیهقی روی دیالوگهای این سریال دیدنی خواهند شد. بدیهی است که نهجالبلاغه به دلایل آشکار تاثیر بیشتری بر نویسنده این مجموعه تلویزیونی داشته و از آن گنجینه هم به غایت استفاده شده است. بررسی تاثیرات تاریخ بیهقی در این متن به معنی انکار نقش نهجالبلاغه نیست و صرفا تحلیلی است بر اشارهای که تهیهکننده محترم مجموعه کرده است.
درباره سینمایی بودن متن تاریخ بیهقی و دیالوگمحور بودنش و همچنین استفاده از تکنیکهای سینماییاش مقالات و کتابهایی منتشر شده است که «تاریخ بیهقی، روایتی سینمایی» نوشته علیرضا پورشبانان، از این جمله است. این کتاب با برشمردن تطابق و نزدیکیهای عناصر و خصیصههای تاریخ بیهقی با عناصر ماهوی سینما، بستری برای اقتباس از این اثر فاخر را فراهم کرده است. نکته جالب درباره این کتاب این است که پس از اتمام خواندنش و در بخشهای مختلفش، خواننده را به یاد سریال امام علی میاندازد و مثالهایی که میزند نیز همین کارکرد را دارند. عدهای از محققان حتی معتقدند بیهقی در اثر خود برای پندآموزی، داستانهای تاریخی نیز میآورد که جای دادن این «اپیزودها» و استفاده از شیوه «فلشبک» در اثر، تقاطع تلفیق این کتاب تاریخی با ادبیات پارسی است.
به این دیالوگ عمروعاص دقت کنید: «ابا یزید! در این جنگ نه روی توان قشونت حساب کن، نه روی خدعههای من، فقط دعا کن، دعا کن که در سپاه علی مردمان جاهل فراوان باشند، آمین!» آنهایی که با روح و ظاهر متن تاریخ بیهقی آشنا هستند متوجه تاثیر این کتاب بر این دیالوگ میشوند. آوردن جملات کوتاهکوتاه و استفاده صحیح از تکرار واژهها در جهت ایجاد شوک و زدن ضربه نهایی به مخاطب. حالا به این بخش از داستان حسنک وزیر دقت کنید: «چون حسنک بیامد، خواجه بر پای خاست، چون او این مکرمت بکرد، همه اگر خواستند یا نه، بر پای خاستند. بوسهل زوزنی بر خشم خود طاقت نداشت، بر پای خاست نه تمام و بر خویشتن میژکید... .» یادمان نرفته که سریال امام علی نریشن داشت و متنی توسط بهرام زند خوانده میشد که توضیحات تاریخی میداد. نمونهای که از تاریخ بیهقی آوردیم را مقایسه کنید با متن هایی که در ابتدا یا اواخر هر قسمت از سریال امام علی میشنیدیم.
دیالوگهای سریال امام علی یکی از قلههای دستنیافتنی در تاریخ سریالهای تلویزیونی است که همچنان جذاب و پرمعنا و مهمتر از آن، تازه به نظر میرسد و رنگ کهنگی به خودش نمیگیرد. اگر بخواهیم دلایل این توفیق را بررسی کنیم به مثلثی میرسیم که در رأسش نهجالبلاغه قرار دارد و دو ضلع دیگرش را تاریخ بیهقی و تبحر و همکاری مشترک میرباقری و حسین پناهی تشکیل میدهند. تلفیق جذاب این سه ضلع که در دل خُم رنگهای دلنشین اعتقادات و ادبیات هم فرو رفته، واژهها و جملاتی را میسازند که انگار از دل تاریخ آمدهاند و در حقیقت بر زبان آن شخصیتها جاری شده است. این دیالوگ مشهور را از زبان عمار در سریال امام علی مرور کنیم: «علی خلیفه باشد، املاک غصبی را ولو کابین زنان کرده باشید، باز میستاند. آنهایی که نهرها شکافتند، چهارپایانی در زیر دارند و کنیزکانی نازک بدن در بر بدانند پسر ابیطالب بازخواست میکند که از کجا آوردهاند؟ آنان که در مسلمان شدن سابقهای دارند و مجاهدهای کردهاند و با پیامبر محشور بودند بدانند که اجر و ثوابشان را از خدا میستانند نه از بیتالمال.» تطبیق جملات و شخصیت از دل همان مثلثی بیرون میآید که پیش از این گفتیم. نمونه این دیالوگ را در داستان «افشین و بودلف» تاریخ بیهقی هم دیده و خواندهایم.
بسیاری از ادبا تاریخ بیهقی را ازجمله کتابهایی میدانند که میتوان آن را دیالوگمحور نامید. اصغر بیرانوند، از اساتید دانشگاه معتقد است ابوالفضل بیهقی در جایجای کتابش، دیالوگ را در خدمت پردازش شخصیتها به کار گرفته و با استفاده از آن خواننده را به دنبال داستانها میکشاند و شخصیتها را به شکلی هنرمندانه معرفی میکند.
در دیالوگنویسی سریال امام علی هم، با چنین موقعیتی مواجهیم. شخصیتها فارغ از ویژگیهای ظاهری که دارند اما به واسطه دیالوگهایشان در دل مخاطب جا باز میکنند. اگر دوبله فوقالعاده این سریال همچنان در ذهنمان مانده به واسطه جنس کلماتی است که کار را برای گویندگانش سخت و البته دلپذیر میکند.
در تاریخ بیهقی هم مانند سریال امام علی، ورود و خروج شخصیتها در داستان، علاوهبر سیر تاریخی بر محور دیالوگ است. بهعنوان نمونه در داستان حسنک وزیر و مجلسی که برای مصادره اموالش ترتیب دادهاند، در دو صحنه با دیالوگهای موثری که میآورد دو شخصیت اصلی داستان یعنی بوسهل زوزنی و حسنک را معرفی میکند. یکی از این دو صحنهها در داخل طارم و بین بوسهل زوزنی و حسنک است. هنگامی که با ورود حسنک خواجه احمدحسن از جا برمیخیزد بوسهل به او اعتراض میکند: «خداوند را کرا کند که با چنین سگ قرمطی که بردار خواهند کرد بفرمان امیرالمومنین چنین گفتن؟» و پاسخ حسنک: «سگ ندانم که بوده است خاندان من و آنچه مرا بوده است از آلت و حشمت و نعمت جهانیان دانند. جهان خوردم و کارها راندم و عاقبت کار آدمی مرگ است، اگر امروز اجل رسیده است، کس باز نتواند داشت که بردار کشند یا جز دار که بزرگتر از حسین علی نیم. اما این خواجه که مرا این میگوید مرا شعر گفته است و بر در سرای من ایستاده است. اما حدیث قرمطی به از این باید که او را بازداشتند به این تهمت نه مرا و این معروف است من چنین چیزها ندانم.» این صحنه یا سکانس را مقایسه کنیم با سکانسهای مربوط به ابوذر در سریال امام علی یا حتی دیالوگهای معاویه و عمروعاص که علاوهبر شناساندن ویژگیهای شخصیتها، گوش مخاطب را هم آماده شنیدن جملاتی میکند که از دل تاریخ و اعتقاد آمده است و بر دل هم مینشیند.
شاید یکی از دلایلی که دیالوگهای مختارنامه شبیه به امام علی نشد علاوهبر تاثیر زمانه و وجود نسلهای جدید، همین دور شدن از متنهای رایج ادبی بوده است. سریال امام علی از آن مجموعههایی است که در رادیو هم قابل پخش است بدون اینکه صدمه جدی به متن وارد شود. این ویژگی را به واسطه دیالوگهای خاص و منحصر به فردش دارد.