به گزارش رسانه تحلیلی تصویری بهمن، به نقل از فارس، به مناسبت ۲۱ تیرماه و روز حجاب و عفاف با حجتالاسلام سیدمحمدحسن جواهری، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی مصاحبهای داشتیم که در ادامه حاصل آن را میخوانید.
مقوله «حجاب»، یعنی نماد جامعه اسلامی
این روزها مردم در بحث حجاب میگویند اول جلوی فلان دزدیها را بگیرید، بعد سراغ چهار تا مو بیایید! نظر شما در مورد این تحلیل چیست؟
واجبات و گناهان دو جنبه دارند؛ فردی و اجتماعی. گذشته از این بعد دیگری نیز وجود دارد که به آن «نماد» میگوییم. مثلاً ترک نماز یک امر شخصی است و حکومت اسلامی نسبت به آن وظیفهای جز ارشاد ندارد، ولی روزهخواری امری فردی و اجتماعی است و کنش اجتماعی و مخرب دارد. حکومت اسلامی که با نام اسلام و بر مبنای احکام اسلام برپاست، باید نسبت به بعد فردی به وظیفه ارشادی و نسبت به بعد اجتماعی واجبات و گناهان حساس باشد؛ مثلاً باید زمینه انجام دادن برخی واجبات اجتماعی را فراهم کند و محیط را آماده سازد. اینها در قبال ابعاد فردی و اجتماعی احکام اعم از واجبات و محرمات است. افزون بر این، برخی از واجبات افزون بر بعد اجتماعی یعنی تأثیرگذاری در جامعه، یک بعد دیگر نیز دارند که اشاره شد به آن «نماد» میگویند؛ یعنی اسلامی بودن جامعه به آن تشخیص داده میشود. «حجاب» افزون بر بعد اجتماعی، از بعد نمادی نیز برخوردار است؛ از این رو حکومت اسلامی نسبت به این حکم حساسیت بیشتری دارد؛ یعنی به ازای بعد اجتماعی حجاب و نیز به ازای نماد بودن آن وظیفه دارد.
شما در حال مطالعه سخنان حجتالاسلام سیدمحمدحسن جواهری هستید
برخی واجبات شاید مهمتر باشند، اما نماد نخواهند بود
بنابراین به طور خلاصه عرض میشود که برخلاف دیگر احکام، حجاب «نماد» است و از این رو حرمت و احکام خاصی دارد که دیگر احکام ندارند. هرچند در ذات خود مهمتر باشند و همانگونه که اشاره شد، هر گناهی مجازات خاص خود را دارد و اگر بعدی اجتماعی نیز داشته باشد و یا آسیبهای اجتماعی برجای گذارد، افزون بر مجازات بُعد فردی آن (که معمولا موکول به آخرت و برعهده خداست)، برابر آثار اجتماعی آن نیز مجازاتی جداگانه دارد؛ زیرا به تضییع حقوق مسلمانان و نظامی اسلامی مربوط است ولی احکامی که نماد است، در قبال آن حکومت اسلامی وظیفه خاص دارد و باید حساسیت بیشتری داشته باشد؛ بنابراین، در مجموع سه بعد قابل تصور است و هر بعد واکنشهای خاص خود را میطلبد.
ضد تبلیغاتی از طرف خود برای حجاب داشتیم
مسأله حجاب را در گام اول انقلاب، چگونه ارزیابی میکنید؟
در گام نخست و ۴۰ ساله گذشته اقدامات بسیاری صورت گرفته و در ابعاد مختلف هنری و نظری آثار ارزشمندی تولید شده، ولی بیتردید کافی نبوده است. البته نباید غفلت کرد که در دوران بعد از انقلاب به ویژه یکی دو دهه اخیر تهاجم فرهنگی و مبارزه با حجاب با پشتیبانی مستقیم و غیر مستقیم دشمنان بسیار وسیع و همه جانبه بود و حتی از مراکز فرهنگی زبانها و قلمهایی به نفع دشمنان به حرکت در آمدهاند.
در یک ارزیابی کلی باید اقرار کنیم در تبلیغ حجاب اولاً: از همه ظرفیتها استفاده نشده و ثانیاً: متناسب با گسترش تهاجم فرهنگی، تبلیغ و نهادینه کردن حجاب تنوع و توسعه لازم را نیافته و ثالثاً: گاه ضد تبلیغهایی نیز بوده که آسیبهای جدی وارد کرده است. در هر صورت، برای گسترش حجاب و نهادینه کردن آن بایستی همه نهادهای تبلیغی رسمی و غیر رسمی دست به دست هم دهند و با همافزایی به میدان بیایند و تکصدایی در تبلیغ ـ با فرض نبود ضدتبلیغ ـ اثرگذاری مطلوب را ندارد.
کلیشه «فقر، بیحجابی میآورد» با واقعیت جامعه و نص قرآن تعارض دارد
از قول امیرالمومنین(ع) داریم اگر فقر به خانهای وارد شود، ایمان از آن خانه میرود. بسیاری این روایت را هم دلیل بیحجابیها و نابسامانیهای اخلاقی این روزها میدانند. آیا مسأله معیشت روی بیایمانی و نمودهای بیرونی آن مثل حجاب اثر میگذارد؟
بیتردید فقر در گسترش بیحجابی و بدحجابی مؤثر است، اما عوامل بسیار مؤثرتری وجود دارد. امروزه بیحجابی نه در مناطق فقیر و فرودست، بلکه بیشتر در مناطق مرفهنشین بروز و ظهور جدی دارد. روابط بیحساب و کتاب بین زن و مرد، رفاه بیحد و دوری از یاد خدا، ورود ابزار تهاجم فرهنگی به خانهها، پارتیهای توأم با بیبندوباری، دوری از تعالیم دینی و بسیاری دیگر از عوامل بسیار مهمی هستند که یا ارتباطی با تمکن مادی ندارند و یا در خانههای مرفهان بیش از خانههای فقرا یافت میشوند. بهترین شاهد این است که زنان باحجاب بیشتر از خانوادههای متوسط و فقیر هستند تا خانوادههای مرفه و ثروتمند. قرآن میفرماید: «...انسان مرز خود را نمیشناسد و طغیان میکند؛ چرا که خود را از پروردگار خویش بینیاز میبیند» (علق، ۶-۷) یعنی مرفهان به غفلت و طغیان نزدیکترند تا فقرا و نیازمندان.
عفاف یا حجاب؟ مسأله این است
برخی به جای حجاب بر حیا و عفاف تأکید دارند و معتقدند آنچه مهم است عفاف است نه حجاب و باید بر آن تأکید کرد.
حجاب و عفاف متصل و وابسته و لازم ملزوم هماند و قرآن به این مسأله تصریح دارد. خدای متعال در قرآن بر اساس حکمت الهی حجاب را به صورت مشروط از بانوانی که فصل ازدواج آنها گذشته و سالخورده شدهاند (الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ) برداشته است و در عین حال میفرماید اگر عفت را رعایت کنید برای آنها بهتر است: «وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُن»؛ یعنی به جای حجاب از عفاف استفاده کرده است؛ زیرا خدای متعال هرگز به ترک عفت جواز نداده و به جای گرفتن حجاب از عفاف استفاده کرده است؛ یعنی نتیجه حجاب را به جای آن گذاشته تا به مخاطب بفهماند که عفاف نتیجه حجاب است.