رسانه بهمن، گروه امنیت ملی و سیاست خارجی - سمیرا کریمشاهی : از زمان سپردن رهبری ترکیه به حزب عدالت و توسعه و شخص رجب طیباردوغان، سیاستخارجه از جمله بخشهایی بود که تغییرات راهبردی در آن بیشتر ملموس بود. بیشتر این تغییرات تحت تاثیر دکترین «عمق استراتژیک» احمد داود اوغلو شکل گرفت که معتقد بود ترکیه باید ظرفیتهای تاریخی و فرهنگی به یادگار مانده از دوران عثمانی را بالفعل سازد. هرچند در تحلیل نظریات داود اوغلو بیشتر بر ابتکار «تنش صفر با همسایگان» تاکید میشود اما معمار سیاستخارجی ترکیه علاوه بر خاورمیانه، معتقد است بالکان، قفقاز و آسیای میانه جزء حوزههای نزدیک ترکیه محسوب میشوند و لازم است ترکیه تاثیر بر تحولات این مناطق داشته باشد.
حضور و نفوذ ترکیه در حوزهی آسیای مرکزی تحت اشتراکات زبانی و فرهنگی در دهه اول حکومت اردوغان بیشتر تحت تاثیر بخشهای خصوصی به ویژه همکاری دولت ترکیه با جماعت فتحالله گولن بود. این جریان در قالب اقدامات آموزشی_فرهنگی و دینی حوزهی نفوذ خود را به ورای خزر رسانده است؛ اما به تدریج با آشکار شدن اختلافات دولت با دستگاه گولن و سرانجام کودتای 2016 که این جماعت متهم ردیف اول آن نام گرفت، برنامههای قدرت نرم ترکیه پوستاندازی کرد و در مناطقی مانند قفقاز و آسیای مرکزی بیشتر با قدرت و نفوذ از سطوح بالا پیوند خورد.
اردوغان با رویای پیوند کشورهای ترکزبان و تشکیل اتحادیه به رهبری ترکیه به دنبال تشکیل یک قلمرو نفوذ از دریای مدیترانه تا مرزهای چین و اتصال شرق به غرب است. وقوع یک بحران در کشورهای مورد نظر به نسبت سرعت عمل و نقشآفرینی ترکیه میتواند اردوغان را به اهدافش نزدیک یا به همان اندازه دور سازد. بحران قرهباغ از جمله فرصتهای به دست آمده برای ترکیه بود اما چالشهای بزرگی هم بر سر راه ترسیم نقشه ترکیه بزرگ وجود دارد.
بهار اردوغان در آذربایجان
نبرد قرهباغ در تابستان 2020 که طی آن آذربایجان موفق شد بخشی از اراضی اشغالی توسط ارمنستان را باز پسگیرد، میدان کسب اعتبار برای رویاهای ترکگرایی اردوغان بود. کمک و حمایت تمام قد ترکیه از آذربایجان به ویژه در بخش نظامی-فنی، ترکیه را یه به جایگاه تعیینکنندگی در جنگ رساند. پس از آن هشداری میان تحلیلگران به ویژه کارشناسان روسی دست به دست شد که پروژه توران بزرگ در حال افزایش محبوبیت در میان ترکزبان است که با موفقیتهای نظامی تقویت شده است.
از جمله رخدادی که در پس این تحلیلها برآمد، تحرکات تازه ترکیه در قالب شورای ترک بود. شورای همکاری کشورهای ترکزبان با مشارکت ترکیه، آذربابجان، ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان و عضویت ناظر ترکمنستان و مجارستان در سال 2009 تاسیس شد. در نوامبر 2021 با رایزنیهای دولت ترکیه این شورا به سازمان دولتهای ترک تغییر نام داد و فصل تازهای از رویای جهانشهر ترک مد نظر اردوغان آغاز شد.
قزاقستان، چالش اتحادیه ترک
بحران و آشوب در قزاقستان که در پی افزایش قیمت سوخت شکل گرفته حتی با اعلام استعفای دولت، اعتراضات مردم پایان نیافت و طی ده روز گذشته شهرهای قزاقستان صحنهی ناآرامیها بوده است. این ماجرا مانند هر بحرانی دیگر بدون نقشآفرینی و واکنش بازیگران خارجی نیست. اما نحوهی کنشگری خارجیها تاکنون توانسته ثابت کند قزاقستان به مثابهی یک زمین بازی به مطلوبیت آذربایجان برای ترکیه نیست و افسانهسرایی جهان ترک با چالش مواجه شده است. آشوب قزاقستان صحنه رقابت سازمان امنیت پیمان امنیت جمعی و سازمان همکاری کشورهای ترکزبان بوده. کشورهای عضو پیمان امنیت جمعی به رهبری روسیه نیروی نظامی به قزاقستن اعزام کردند. از طرف دیگر ترکیه در تلاش بود در قالب شورای ترک بتواند در سیر تحولات قزاقستان همپای روسیه پیش رود. واکنش مولود چاوشاوغلو، وزیر خارجه ترکیه به این حوادث در همین راستا بود و اعلام کرد آیندهی «جهان ترک» برای ترکیه اهمیت دارد و بحران قزاقستان، مسئله همهِی کشورهای ترک است. تاکید سران ترکیه برای ورود به مسئله قزاقستان از حوزهی ترکیسم نشان میدهد اردوغان تمایل داشته بحران قزاقستان بعد از جنگ قرهباغ عرصهی جدید خودنمایی او در راستای رهبری رویای توران بزرگ باشد.
اما تحولات چند روز گذشته بحران انفعال شورای ترک و عدم حضور ترکیه در میدان بحران را نشان میدهد. عوامل متعددی را میتوان برای در حاشیه قرار گرفتن ترکیه در نظر گرفت.
- آذربایجان یک استثناء در قفقاز بود و ترکیه هنوز ظرفیت و فضای کافی در آسیای مرکزی را برای خود فراهم نکرده.
- آذربایجان صحنه یک تقابل خارجی بود و جنس بحران قزاقستان متفاوت است.
- نحوهی تعامل خارجی دولت قزاقستان متفاوت با آذربایجان است و جولان ترکیه در آذربایجان وابسته به اتکای محض علیاف به اردوغان بود.
- بحرانهای داخلی ترکیه باعث شده فرصت عرضاندام اردوغان در قالب سیاستخارجی تهاجمی در جبهه جدید محدود شود.
- سازمان همکاری کشورهای ترکزبان هنوز کارآمدی لازم در راستای اهداف ترکیه را ندارد.
- موانع خارجی از جمله حضور روسیه در قالب پیمان امنیت جمعی فرصت بازیگری دیگری را محدود کرد.
مانع بزرگی به نام روسیه
روابط ترکیه و روسیه در قالب همکاری-رقابت پیش میرود. از یک طرف روسیه نقطه موازنه در رابطه با غرب و آمریکاست. و تاکید بر منافع مشترک این دو کشور، طرف غربی را حساس میکند. به عنوان مثال همکاری در زمینه خرید تجهیزات نظامی ترکیه از روسیه، چالش اساسی این کشور با آمریکا و ناتو را شکل میدهد. اما از طرف دیگر، روسیه و ترکیه در اکثر میدانهای بحران در مقابل یکدیگر قرار دارند از سوریه گرفته تا لیبی و بحران اوکراین. حتی در جنگ قرهباغ با حضور روسیه به عنوان میانجیگر تلاش شد تحرکات ترکیه کنترل شود.
مهمترین مسئلهی روسیه، حضور ترکیه در مناطقی است که تحت عنوان نقاط پیرامونی و حیاط خلوت روسیه تعریف میشود. روسیه از کمکهای نظامی ترکیه به اوکراین شاکی است و نقشآفرینی ترکیه در قفقاز و آسیای مرکزی، این کشور را حساس میکند.
یکی از اصلیترین جنبههای نگرانی روسیه، پروژهی جهان ترک رهبران ترکیه است. در بعد داخلی مناطقی مانند تاتارستان، اوستیای شمالی، چچن، باشقیرستان و... دارای جمعیتهای ترکزبان در روسیهاند که میتواند به عنوان یک پایگاه اجتماعی تحت تاثیر نفوذ و تبلیغات ترکگرایی دولت ترکیه قرار بگیرند و یک تهدید برای مسکو محسوب شوند.
در بعد خارجی، روسیه، محوریت یافتن ترکیه در آسیای مرکزی را نمیتواند بپذیرد چون تحقق این امر برابر با محدود شدن قلمرو نفوذ روسیه است. این کشور در تلاش است تحت پیمانهای جمعی با کشورهای این منطقه مانع از رشد دو بازوی ترکیه یعنی سازمان شورای ترک و سازمان بینالمللی فرهنگ ترکی شود.