مقصد نامعلوم یک نامه خیالی / فرجام هواداران مذاکره با آمریکا در پاستور

بهگزارش خبرنگار شبکه خبری ایران ۲۴، با روی کار آمدن دولت چهاردهم و مصادف شدن آن با حضور یک دولت جدید جمهوریخواه در ایالت متحده آمریکا گمانهزنیها نشان میداد که همانند تجربه «برجام»، تهران با غربیها بار دیگر پای میز مذاکره خواهد نشست ولی هرچه به جلو رفتیم مشاهده کردیم که نه «دونالد ترامپ» خود را برای مذاکره آماده کرده است و نه جمهوری اسلامی تحت هر شرایطی پای میز مذاکره خواهد رفت. در ابتدای رویکار آمدن «مسعغود پزشکیان» زمزمههایی در مورد تمایل دولت برای «مذاکره مستقیم» با آمریکا شنیده میشد ولی با توجه به تاکیدات رهبر انقلاب و البته عدم تمایل ترامپ به مذاکره عزتمندانه که مورد نظر سران جمهوری اسلامی است، نهخبری از چهرههای غربی دولت مانند «محمدجواد ظریف» و «ناصر همتی» است و نه خبری از اظهارات خارج از چارچوب «علی عبدالعلیزاده»، که تلاش داشت خود را پدرخوانده دولت چهاردهم معرفی کند.
بعد از فرازو نشیبهای زیاد و گمانهزنی در مورد اینکه در نهایت روابط ایران و غرب چه خواهد شد روز جمعه رییس جمهور جنجالی آمریکا اعلام کرد که نامهای به رهبر جمهوری اسلامی ایران ارسال کرده و خواستار مذاکره درباره برنامه هستهای ایران است. با این حال، نماینده ایران در سازمان ملل اعلام کرد که چنین نامهای دریافت نشده و یک مقام آمریکایی نیز توضیح داد که این نامه نوشته شده، اما هنوز ارسال نشده است.
این تناقض گوییها، سوالاتی را درباره نیت واقعی ترامپ و مقصد این نامه خیالی ایجاد کرده است. آیا هدف او واقعا مذاکره است؟ آیا تهدید به جنگ در کار است؟ یا این بخشی از یک عملیات روانی برای ایجاد فشار داخلی و خارجی بر ایران است؟
ترامپ در این مصاحبه ادامه داد: «گفتم که امیدوارم شما وارد مذاکره شوید، چون این برای ایران خیلی بهتر خواهد بود. فکر میکنم آنها میخواهند این نامه را دریافت کنند. گزینه دیگر این است که ما باید اقدامی انجام دهیم، چون نمیتوان اجازه داد سلاح هستهای دیگری وجود داشته باشد.»
دیدگاه رهبر انقلاب در مورد مذاکره
حضرت آیتالله خامنهای، روز گذشته در دیدار رمضانی با برخی از مسوولان نظام با ابراز خرسندی از فعال بودن وزارت امور خارجه و تاکید بر گسترش تعامل با همسایگان و دیگر کشورها، گفتند: «بعضی دولتها و شخصیتهای قلدر خارجی اصرار به مذاکره میکنند در حالی که هدف آنها از مذاکره حل مسائل نیست بلکه از مذاکره به دنبال تحکّم و تحمیل مسائل مورد نظرشان هستند که اگر طرف مقابل قبول کرد چه بهتر، اما اگر قبول نکرد، جنجال راه بیاندازند و او را به ترک مذاکره متهم کنند.»
رهبر انقلاب اسلامی در همین مورد افزودند: «مسئله آنها فقط مسئله هستهای نیست، بلکه مذاکره برای آنها راه و مسیری برای طرح توقعات جدید از جمله در زمینه امکانات دفاعی و تواناییهای بینالمللی و بیان انتظاراتی از این قبیل است که فلان کار را نکنید، با فلان کس دیدار نکنید، برد موشک را از فلان قدر بیشتر نکنید که قطعاً این موارد از طرف ایران پذیرفته و برآورده نمیشود.»
ایشان هدف طرف مقابل از تکرار مذاکره را ایجاد فشار در افکار عمومی دانستند و ادامه دادند: «میخواهند در افکار عمومی تردید ایجاد کنند که چرا با وجود اعلام آمادگی آنها برای مذاکره، ما حاضر به مذاکره نیستیم در حالی که هدف آنها مذاکره نیست بلکه تحکّم و تحمیل است.»
مقصد یک نامه خیالی
پرسش اصلی این است که مقصد این نامه کجاست؟ آیا واقعا قرار است به دست رهبر ایران برسد یا صرفا ابزاری برای ایجاد جنجال رسانهای و فشار روانی است؟ اظهارات مقام آمریکایی که میگوید نامه نوشته شده، اما ارسال نشده، نشان میدهد که احتمالا هدف اصلی، نه ارسال نامه خیالی، بلکه بهرهبرداری سیاسی از آن است. این رویکرد با استراتژی همیشگی ترامپ که ترکیبی از تهدید، تطمیع و عملیات روانی است، همخوانی دارد. البته نامه اصلی را باید همان یادداشت اجرایی ضد ایرانی دانست که ترامپ با جزئیات کامل امضا کرد. در این میان، دو گزینه اصلی در محتوای احتمالی نامه مطرح میشود: «یا توافق کنیم، یا جنگ میشود.» این دوگانه، از زمان جرج بوش، پسر در سال ۲۰۰۱ و در تمام دولتهای بعدی آمریکا، از جمله اوباما، بایدن و دور اول ترامپ، تکرار شده، اما تاریخ نشان میدهد که گزینه نظامی، بیشتر یک بلوف بوده تا یک تهدید واقعی.
باراک اوباما در مصاحبهای پس از امضای برجام، صراحتا اعتراف کرد که هیچ گزینه نظامی واقعی برای متوقف کردن برنامه هستهای ایران وجود ندارد، زیرا زیرساختهای ایران پراکنده و مقاوم در برابر حملات هستند.
خلا گزینه نظامی در دوره کنونی که آمریکا درگیر پایان دادن به جنگهایی در غزه، لبنان و اوکراین است، تقویت میشود. خود ترامپ نیز بارها از بایدن به دلیل جنگافروزی انتقاد کرده و بعید به نظر میرسد که بخواهد خودش وارد یک مناقشه جدید شود.
چرا میگوییم ترامپ تغییری نکرده است
او همان فردی است که با خروج یکجانبه از برجام در سال ۲۰۱۸ و اعمال سیاست «فشار حداکثری» همراه بود میگفت که ایران را وادار به مذاکره خواهد کرد. در آن زمان نیز، او مدعی بود که هدفش دستیابی به توافقی بهتر است، اما نتیجه، افزایش تنشها و پیشرفت برنامه هستهای ایران بود.
آیا برجام در دسترس است
نکتهای که در این میان برجسته میشود، وجود توافق هستهای فعلی، یعنی برجام است. ایران در چارچوب این توافق، محدودیتهای گستردهای را پذیرفت و حتی پس از خروج آمریکا، تا مدتی به تعهدات خود پایبند ماند، اما آمریکا، بهجای بازگشت به این توافق، بار دیگر به دنبال توافقی جدید است. این تناقض، این سوال را پیش میآورد که اگر هدف واقعاً توافق است، چرا به توافقی که موجود است و ایران بخش زیادی از آن را اجرا کرده، بازنمیگردند؟ پاسخ این است که هدف آمریکا، نه صرفا یک توافق هستهای، بلکه تحمیل شرایطی فراتر از مسائل هستهای، مانند محدود کردن نفوذ منطقهای ایران و برنامه موشکی آن است موضوعاتی که در برجام به آنها پرداخته نشده بود.
گزینه خیالی و همیشگی
گزینه نظامی علیه جمهوری اسلامی از ابتدای انقلاب مطرح میشود، اما هیچگاه عملی نشده است. دلایل متعددی برای این موضوع وجود دارد: نخست، پیچیدگی جغرافیایی و نظامی ایران که حمله به آن را پرهزینه و غیرقابل پیشبینی میکند. دوم، عدم تمایل متحدان آمریکا، بهویژه اروپا، به درگیری نظامی و سوم، اولویتهای کنونی آمریکا که بر پایان دادن به جنگهای موجود متمرکز است، نه آغاز جنگی جدید. در این راستا، اظهارات تهدیدآمیز ترامپ، بیشتر یک ابزار فشار روانی است تا یک برنامه عملی.
عملیات روانی و شکاف داخلی
به نظر میرسد ارسال نامه خیالی، بخشی از یک عملیات روانی با هدف ایجاد فشار از داخل ایران است. یکی از ابزارهای کلیدی در این استراتژی، بهرهبرداری از شکافهای سیاسی درون حاکمیت ایران و استفاده از جریانهای اصلاحطلب است که در گذشته نشان دادهاند میتوانند بهعنوان اهرم فشار داخلی عمل کنند.
اصلاحطلبان، بهویژه در دورههایی مانند مذاکرات برجام، با تأکید بر لزوم تعامل با غرب، به دولت ایران فشار آوردهاند تا در برابر خواستههای خارجی انعطاف نشان دهد. اکنون نیز، این جریان میتواند بهعنوان یک همکار غیرمستقیم برای کمپین فشار عمل کند. هدف این عملیات روانی، تضعیف انسجام داخلی ایران و وادار کردن آن به پذیرش مذاکره تحت فشار است.