به گزارش رسانه تحلیلی تصویری بهمن به نقل از جهان نیوز، در سالهای اخیر عدهای همواره تلاش کردهاند تا با تحریف حقایق تاریخی، خاندان پهلوی را تطهیر کرده و با این شیوه روایتی دیگری از دوران سلطنت پهلوی به مردم ارائه دهند.
اما نگاهی گذرا به آنچه در روزگار پهلوی بر مردم ایران گذشته نشان میدهد در شرایطی که بسیاری از مردم از فقر شدید رنج میبردند، خاندان دست نشانده پهلوی با خفقان و دیکتاتوری که ایجاد کرده بود با غارت ثروت و اموال مردم ایران، ثروت هنگفت و نامشروعی را برای خود اندوختند.
رضاخان پس از کودتای سوم اسفند سال ۱۲۹۹، آه در بساط نداشت؛ نه ملکی و نه ثروت منقولی، اما در شهریور ۱۳۲۰، وقتی که میخواست از ایران بگریزد یا به عبارت بهتر، از شر روسها به انگلیسیها پناه ببرد تا او را به تبعید ببرند، یکی از ثروتمندترین مردان دنیا بود.
این ثروت سرشار، بیتردید با عرق جبین و کدّ یمین به دست نیامد. خاندان پهلوی با همین ثروت غارت شده به توسعه قدرت خود پرداخت و بعدها، به ویژه پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، همه شریانهای اقتصادی کشور را در اختیار گرفتند. پهلویها، هنگام خروج از ایران، میلیاردها دلار ثروتی را که با غارت اموال ایرانیان اندوخته بودند، با خود بردند.
موسی حقانی رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر در گفتگویی که اخیراً با روزنامه فرهیختگان داشته به دستاندازیها رضاخان به داراییهای کشور و غصب اموال مردم اشاره کرده است. در ادامه بخشی از این مصاحبه را میخوانید:
رضاخان توانست طی ۱۶ سال، چیزی در حدود ۴۴ هزار سند ملکی، شامل قریه، مرتع و مزرعه بهنام خود ثبت کند که این، چیز عجیبی در تاریخ ایران است. هیچکدام از پادشاهان سابق ایران، چنین کاری نکرده بودند و رضاخان، بهعبارتی رکورد غارتگری را طی ۱۶ سال به نام خود ثبت کرد. این مناطقی که او تصرف میکند، عمدتا در مازندران، گلستان، گیلان، آذربایجان و پارهای از زمینهای خراسان قرار داشته است که مرغوبترین زمینهای ایران را هم از افراد میگرفته است. برای صورتسازی هم در برخی موارد، مبلغ ناچیزی را که شاید یکصدم مبلغ آن ملک یا زمین نمیشد به آنها پرداخت میکرد.
حقانی در ادامه، اشارهای به نمایندگان رضاخان در آن مناطق میکند و میگوید: «نمایندگان او در مناطقی که زمینهایش را تصرف میکرد، عمدتا نظامی بودند و صاحب زمینها را بهزور به محضر میبردند. در این چند استان حاصلخیز ایران هم ماموریت داشتند و در کنار شناسایی زمینها، صاحبان آن را با زور، تهدید و بعضیوقتها با ضربوشتم به محضر میبرند.
وی ادامه میدهد: «رضاخان از یک مقطعی، به جان املاک موقوفه افتاد. آنها را از حالت وقف خارج و به املاک دولتی تبدیل میکرد و وزارت مالیه هم اینها را به نام رضاخان ثبت میکرد. همانطور که گفته شد، تعداد این املاک، قریهها و مراتع بهقدری زیاد است که همان موقع به او لقب «جانور زمینخوار» دادند.
یکی از نشریات فرانسوی مطلبی تحت این عنوان کار کرد که «در ایران جانوری پیدا شده است که زمینخواری میکند.» این زمینها همانطور که پیشتر گفته شد از حاصلخیزترین زمینهای ایران بود و چیزی نزدیک به 3 میلیون هکتار میشد. بعد از سقوط رضاخان، بخشی از این زمینها بهواسطه شکایتهای متعددی که صاحبان آن از رضاخان کرده بودند، به آنان عودت داده شد، اما درنهایت، 2 میلیون و 200 هکتار آن در دست خاندان پهلوی باقی ماند که در ماجرای اصلاحات ارضی، محمدرضا پهلوی، چیزی حدود یک میلیون هکتار از زمینها را به کشاورزان فروخت(!) و البته این معامله بهنحوی انجام شد که درنتیجه آن، کشاورزان به بانک عمران بدهکار شدند. بعد هم نتوانستند اقساط آن را پرداخت کنند و زمینها از چنگشان خارج شد.»