«عشق ابدی» با عشق چه می کند؟/وقتی ظاهر جای تعهد می نشیند

به گزارش شبکه خبری ایران ۲۴، ساخت رئالیتی شو با مضمون عشق و دوست یابی طی دو دهه اخیر رواج یافته و «جزیره عشق» عینی ترین نمونه چنین برنامه هایی است که سال ۲۰۱۵ در بریتانیا ساخته و سبب شد تا موضوع عشق و روابط عاطفی به تلویزیون راه یابد و بیش از ۲۰ نسخه از آن در سرتاسر دنیا تولید شود.
«عشق ابدی» نیز نمونهای از چنین رئالیتی شوهایی است و در حالیکه کمتر از یک ماه از پخش آن گذشته، به پربحث ترین برنامه فارسی زبان فضای مجازی تبدیل شده است. برنامهای که جایزه سی هزار دلاری را برای عشق قاپ برتر در نظر گرفته است!
پخش برنامه «عشق ابدی» از هشتم اردیبهشت ۱۴۰۴ در یوتیوب آغاز شده و اکنون با وجود انتقادهای زیادی که به آن میشود، ویدئوهای آن بسیار پربازدید است.
در این برنامه چند دختر و پسر جوان در یک ویلا گرد هم آمدهاند تا به اصطلاح عشق و علاقه خود را به دیگری کشف کنند.
نکته قابل توجه درباره این برنامه حضور پرستو صالحی بازیگر سابق تلویزیون و سینمای ایران به عنوان مجری است.
پرستو صالحی چند سال قبل ترک وطن کرد و دقیقا معلوم نیست که چرا وی که در گذشته محبوبیت نسبی نیز بین مخاطبان ایرانی داشت، تصمیم گرفت پس از مدتی دوری از صحنه، با رئالیتی شوی پر حاشیه بازگردد.
فشار اقتصادی و مشکلات مالی یا میل به شهرت بیشتر و دیده شدن، انگیزه پرستو صالحی هرچه که بود، حالا این بازیگر و برنامه وی با سیلی از انتقادات روبهرو شده است.
شهره سلطانی بازیگر سینما و تلویزیون از جمله منتقدان به «عشق ابدی» است و گفته است: این برنامه اصلاً در شأن خانواده و زن ایرانی نیست و با عشق، یک شوخی زشت راه انداختهاند. روابط شرکتکنندهها مصنوعی و چیدهشده برای جذب سابسکرایب و دیدهشدن است و این به ضرر نسل ماست. حتی برنامههایی مثل «جوکر» با وجود داشتن سناریو، حداقل پیامهایی مثل تیمبودن و رفاقت را منتقل میکنند. پرستو صالحی احتمالاً به خاطر فشارهای زندگی وارد این برنامه شده، هنرمند واقعی نباید به هر قیمتی تن به هر کاری بدهد.
در این میان بسیاری از کاربران فضای مجازی نیز انتقادهای تندی از «عشق ابدی» و شخص پرستو صالحی داشتهاند.
برخی گفتهاند که دیدن این برنامه برای آنها عذاب آور بوده و بسیاری آن را دور از شأن و منزلت ایرانی دانسته و اظهار کردهاند که با دیدن آن دچار شرم نیابتی شدهاند. البته گروهی نیز معتقدند باید همگام با دنیا پیش رفت و اگر برنامهای در بسیاری از کشورها ساخته و دیده میشود چه ایرادی دارد که نسخه ایرانی آن هم ساخته شود.
با وجود انتقادات فراوان، این برنامه پر بازدید است و حتی بسیاری از کاربران فضای مجازی با وجود اینکه خود اذعان دارند برنامه بی محتوا، سطحی و مبتذل است آن را تماشا میکنند.
روانشناسان این رفتار را به تحریک دوپامین مغز با درامهای ساختگی و جایزه سیهزار دلاری نسبت میدهند که اعتیاد به هیجان فوری ایجاد میکند.
مخاطبان این برنامهها و محتواها عمدتاً جوانان فعال در اینستاگرام و یوتیوب هستند. نسلی گرفتار در برزخ میان سنت و مدرنیته که مستاصل و سرگردان برای سرگرم شدن، یاد گرفتن و یا حتی همراه شدن با همسن و سالانشان، اوقات خود را با برنامههای اینچنینی پر میکنند.
قبل از آنکه بگوییم مخاطبان این برنامه قدرت تشخیص ندارند یا سطحی پسندند، باید نگاهی به تولیدات رسانههای داخلی بیندازیم و ببینیم که در ماراتن برنامه سازی دنیا، جایگاه ما کجاست؟
میگویند «لنگه کفش در بیابان غنیمت است»! وقتی آثاری فاخر و فرهنگی متناسب با نیاز و سلیقه نسل جوان و نوجوان که هر روزه دنیا را با یک کلیک رصد میکند، نسازیم، همین میشود که لنگه کفشها جولان میدهند و میدان خالی را به دلخواه پر میکنند.
همین میشود که اسپانسر ترکیه ای برای جوانان کشوری که منظومه «خسرو و شیرین» و «لیلی مجنون» دارد و داستانهای عشقی همچون زال و رودابه یا بیژن و منیژه در آن روایت شده، «عشق ابدی» را با چالش صمیمیت در پنج دقیقه میسازد و وادارشان میکند تا سر بدست آوردن پول، عشق را از دستان هم بقاپند! در واقع پای جایزه سیهزار دلاری در میان است، هیچکس خودش نیست و همه از مجری گرفته تا شرکت کنندگان، میکوشند هر طور شده نگاه بخرند و ابتذال بفروشند.
نگاه سطحی به مسائل مهم عشق، ازدواج و روابط عاطفی، عادی سازی خیانت و تنوع طلبی، استفاده از الفاظ زشت و زننده و تقلیل شأن و منزلت زن و مرد، تنها بخشی ازآسیبهایی است که «عشق ابدی» میتواند برای جامعه هدف ایجاد کند.
علاوه بر آن دزدی وقت آن هم در مهمترین سنین زندگی یعنی جوانی و نوجوانی، بدون اینکه هیچ آورده مادی یا معنوی برای مخاطب داشته باشد، از دیگر خصوصیتهای تولیدات اینچنینی است.
مطالعات معتبر، از جمله پژوهش دانشگاه Brigham Young، نشان میدهد که تماشای مکرر این گونه برنامهها به تدریج انتظارات غیرواقعی از عشق و ازدواج را در ذهن بینندگان تثبیت میکند.
انتظاراتی که در تضاد کامل با واقعیت روابط انسانی است و در نهایت به کاهش رضایت از روابط واقعی و شکلگیری بحرانهای عاطفی در زندگی مشترک میانجامد. از سوی دیگر، این برنامهها نه تنها بینندگان را تحت تاثیر قرار میدهند، بلکه سلامت روانی خود شرکتکنندگان را هم به خطر میاندازند. شهرت ناگهانی، فشار قضاوت عمومی و فضای رقابتی شدید، موجب افزایش اضطراب، افسردگی و حتی در مواردی، خودکشی شده است.
زهراسادات پورسیدآقایی روانشناس در گفتوگویی درباره برنامه «عشق ابدی» عنوان کرده است: واژه عشق ابدی، مفهومی آمیخته با ثبات، تعهد، شناخت و رشد مشترک است؛ اما در چنین بستری، به یک شعار توخالی تقلیل پیدا میکند که بیشتر از آنکه مخاطب را به تأمل درباره عشق واقعی دعوت کند، او را به هیجان، قضاوت سریع و تنوعطلبی عاطفی سوق میدهد. این استفاده ابزاری از واژهها، فرایند فرسایش معنایی را در ذهن مخاطب رقم میزند و باعث میشود ارزشهای اصیل روابط انسانی کمرنگ یا حتی بیمعنا شود.
وی با اعتقاد بر اینکه برنامههایی «عشق ابدی»، «بلایند دیتها» و... بهجای اینکه روند روابط انسانی را در قالب یک تعامل پیچیده، احساسی و مسئولانه نمایش دهند، آن را به یک بازی سطحی و رقابتی تبدیل میکنند، افزوده است: چنین ساختارهایی بیشتر بر ظاهر و لحظههای هیجانی تکیه دارد تا بر وفاداری، تعهد و رشد مشترک.
این روانشناس عنوان کرده است: این نوع برنامهها بهویژه با تأکید بر ویژگیهای ظاهری و جذابیتهای فیزیکی بهعنوان معیار اولیه برای انتخاب شریک، بهطور غیرمستقیم به مخاطبان پیام میدهند که ظاهر و جذابیت فیزیکی باید اولویت اصلی در انتخاب شریک عاطفی باشد. در این راستا، چنین برنامههایی میتوانند نگرشهای مخاطبان را به سمت ارزیابی سطحی روابط عاطفی هدایت کرده و موجب شوند که ویژگیهایی، چون تعهد، احترام متقابل و هماهنگی شخصیتی به حاشیه رانده شوند.
در شرایطی که بسیاری از کارشناسان، منتقدان و مردم عادی، برنامه «عشق ابدی» را مورد انتقاد قرار دادهاند، برخی عنوان میکنند که نقد چنین برنامههایی سبب بیشتر دیده شدن آنها میشود و این همان چیزی است که سازنده به دنبال آن بوده است.
این ادعا شاید از جهتی درست باشد، اما سکوت در برابر آنچه که در غالب یک برنامه سرگرم کننده قرار است عمق فهم و درک یک نسل را از رابطه و عشق، نشانه بگیرد شایسته نیست.
گاهی استفاده ناصحیح از یک عنصر، آن عنصر را به ضد خود تبدیل می کند وکاری که «عشق ابدی» با «عشق» می کند.
مولانا می فرماید:
عشقهایی کز پی رنگی بود
عشق نبود عاقبت ننگی بود