در حاشیه اجرای پرفورمنس «جان بی قرار»؛ وقتی بی قرار شهرتی و صدافروشی

در حاشیه اجرای پرفورمنس «جان بی قرار»؛ وقتی بی قرار شهرتی و صدافروشی
«جان بی قرار» نام کنسرتی است که این شب‌ها با خوانندگی مهران مدیری در سالن مجلل اسپیناس روی صحنه است، پروژه‌ای که نه کنسرت است نه اُپرا و چند سالی است برنامه‌هایی با عنوان پرفورمنس یا «کنسرت ـ نمایش» در کشور به صحنه برده می‌شوند که در هیچ تعریفی نمی‌گنجند.
کد خبر : ۲۶۳۱۵

به گزارش گروه فرهنگ و هنر شبکه خبری ایران ۲۴، چقدر می‌تواند غم‌انگیز باشد دیدن و دم نزدن از شرایطی که در آن، یکی با تمام توان و استعداد در مسیری عمر خود نهاده اما به جایی نرسیده، کسی صدای آسمانی‌اش را نشنیده اما دیگری به مدد شهرت در حیطه‌ای دیگر آمده و برای «مخاطبان موسیقی» آواز می‌خواند.

چقدر این آواز خواندن ناعادلانه است! مقصود از این یادداشت مهران مدیری به تنهایی نیست بلکه تاسفی‌ست به حال سلسله‌ای از عوامل، نهادها و نبود مولفه‌ها و نظام ارزشی در دنیای بسیار کوچک شده اما فربه موسیقی امروز ایران زمین.

این شب‌ها جشن محبوبیت و درآمدزایی چهره‌ای تلویزیونی است که با این وجود که شهرت‌اش بزرگ‌ترین حامی‌اش محسوب می‌شود اما بسیاری از هنرمندان ومسولان هم از او حمایت می‌کنند.

آهنگسازان مطرح برایش آهنگ می‌سازند و بهترین نوازندگان برایش ساز می‌زنند. رسانه‌ها هم به بهترین شکل ممکن برنامه‌اش را پوشش می‌دهند تا هر شب اجراهایش «سولد اوت» شود. اما همچنان، خواننده‌های پدیده گمنام، یکی پس از دیگری، سرخورده و نیامده، خداحافظی می‌کنند.

«جان بی قرار» نام کنسرتی است که مهران مدیری این شب‌ها در سالن مجلل اسپیناس به اجرا در ان می پردازد.

این پروژه را نمی‌توان در قالب یک کنسرت تعریف کرد. در دنیای موسیقی و اجراهای صحنه‌ای، کنسرت تعریف خاص خود را دارد و اُپرا تعریف دیگر، اما چند سالی است که پروژه‌هایی با عنوان پرفورمنس یا «کنسرت ـ نمایش» در کشور به صحنه برده می‌شوند که در هیچ تعریفی نمی‌گنجند.

«جان بی‌قرار» نیز در همین ساختار معرفی شده است. لیکن اینکه یک خواننده با برنامه‌ای متشکل از چند قطعه، یک ارکستر و یک روای ـ بازیگر، برنامه‌ای را به صحنه ببرد همچنان جای بحث دارد. متاسفانه ارکان این پروژه که خوانندگی مهران مدیری در صدر آن قرار دارد نیز با انتقاد جدی مواجه است.

در این میان چند بحث مطرح است. اول اینکه بسیاری افراد که به واسطه تهیه کنندگان و برندسازی، خواننده و چهره شده‌اند، شرایط فنی لازم برای این کار را نداشته‌ و صرفا در دسته تفریح و سرگرمی تعریف می‌شوند. در بیشتر این اجراها، شاهد نمایشی سرگرم کننده هستیم که برای مخاطب عموما جوان، بیشتر نمود بصری و تصویری دارد.

خواننده و بند اجرایی با حرکات نمایشی و با بهره از سیستم‌های صوتی و ببِس‌ها و درامز کوبنده و هیجانی کار را درمی‌آورند. البته همین رویکرد به شکلی معنادار بر پیکره کلی موسیقی از منظر کیفی و زیبایی شناسی آسیب وارد کرده است. سطح ترانه‌های نازل و موسیقی ضعیف و بهره از واژگان و عبارات نامانوس و خارج از حرمت و احترام، به سرعت باعث تاثیرگذاری بر فرهنگ نسل زد می‌شود.

دوم اینکه گروهی دیگر در مارکت موسیقی ورود کرده‌اند که ورودشان به یمن شناخته شدن آنها در عرصه‌ای دیگر بوده و حالا در حوزه موسیقی ظهور یافته‌اند.

مهران مدیری چهره نام آشنای تلویزیونی یکی از این موارد است. این هنرمند تلویزیونی، این شب‌ها در سالن مجلل اسپیناس در حال برگزاری کنسرت یا «پرفورمنس» است و هر شب بلیط‌هایش را به مدد همین شهرت به فروش می‌رساند.

او اما از نظر فنی موسیقایی به شدت قابل نقد است. حساسیت انتقاد از مهران مدیری به این دلیل بالاست که هنرمندی شناخته شده که در حوزه‌ای دیگر در کار خود موفق بوده و نزد عموم مردم دارای پذیرش است، باید با حساسیت و ملاحظه زیاد به مسائل ورود کند زیرا به نسبت، تاثیرگذاری بیشتری دارد. 

زمانیکه مهران مدیری خود را خواننده معرفی کرده و اجرا به صحنه می‌برد باید این مساله را در نظر داشته باشد که از نظر حجم، رنگ، جنس و تکنیک‌های صوتی دارای شاخصه‌های لازم نیست.

او حتی صداسازی کار نکرده است. ناتوانی در اجرای یک ویبراتوی ساده، یا تحریر و اجرای نوانس‌ و آکسان‌ها همه نشان از آن دارد که او خواننده نیست و تنها می‌تواند در محافل خصوصی برای دلش بخواند. 

اینکه مدیری در کنسرت‌اش از اشعار فاخر مولانا، موسیقی مهیار علیزاده و پرفورمنس سجاد افشاریان بهره می‌برد باز جنس‌اش جور نیست چراکه در یک کنسرت موسیقی باکلام، خواننده پیشانی اجرا محسوب می‌شود.

با یک مثال ساده می‌توان این ضعف را دریافت که اگر مهران مدیری چهره‌ای آشنا نبود به هیچ عنوان نمی‌توانست در کنسرت‌اش حتی ردیف اول صندلی‌ها را پر کند.

البته این معضل تنها به مهران مدیری محدود نمی‌شود و تعدادی دیگر از هنرمندان را شامل می‌شود که اغلب در کنار حرفه بازیگری به خواندن قطعاتی و نه برگزاری کنسرت بسنده کرده‌اند.

البته محمدرضا گلزار که پیشینه نوازندگی در گروه آریان را دارد جدی‌تر موسیقی را دنبال می‌کند و کنسرت نیز برگزار کرده اما به خاطر اجرای ضعیف، همواره با انتقاد اهالی موسیقی مواجه شده است.

در این شرایط، هستند هنرمندانی که در حوزه خوانندگی به موقعیتی بسیار آماده رسیده‌اند. کسانی که عمر و جوانی خود را برای کسب بهترین نتیجه در حوزه خوانندگی گذاشته‌اند اما سازوکار نهادهای فرهنگی به هیچ نحو نتوانسته‌ در مرحله حساس عرضه هنر یاری‌گرشان باشد.

متاسفانه در بین آهنگسازان نامدار و فعال نیز انگیزه‌ای برای حمایت از خوانندگان توانمند و جویای نام دیده نمی‌شود که دلایل فراوانی پشت این نادیده گرفتن‌ها وجود دارد.

مهم‌ترین دلیل، دغدغه مالی آهنگسازان است. آن‌ها ترجیح می‌دهند با هنرمندانی چون مهران مدیری کار کنند تا درآمد قابل توجهی برایشان تضمین شود تا اینکه برای یک خواننده پدیده اما بی پول آهنگ بسازند. حلقه مفقوده این معضل، نبود حمایت از جانب نهادهای مربوطه است که متاسفانه همچنان بحث حمایت از هنرمندان در حد یک شعار باقی مانده است.

این در حالی است که در گذشته شرایط بسیار متفاوت از امروز بود. زمانی که مثلث شاعر، آهنگساز و خواننده در همدلانه‌ترین فضای ممکن، به دور از بحث مالی، مهم‌ترین دغدغه‌شان آفرینش اثری کاملا هنری بود.

زنده‌یاد همایون خرم اگر در دهه چهل موسیقی خلق می‌کرد، در آن روزگار تا خواننده‌ای بی‌نام اما خوش صدا می‌یافت، با تمام وجود از او حمایت می‌کرد فارغ از اینکه برایش برد مالی و اعتباری داشته باشد یا نه.

یا مرحوم پیرنیا مدیر برنامه گل‌ها که صدای شجریان جوان را شنید گفت این باید از مشهد به تهران بیاید و بلافاصله گل‌های شماره 216 را با او کار کرد. بعد از آن، شجریان راه خود را در دنیای موسیقی باز کرد و به جایگاهی منحصر به فرد رسید.

متاسفانه امروز شرایط به این گونه نیست. خوانندگان واقعی در انزوا و ناامیدی به کارهای دیگر روی می‌آورند و مارکت موسیقی بجز معدود هنرمندان توانمند، در قرق خوانندگان سرگرمی و سلبریتی‌هایی است که می‌خواهند علاوه بر درآمدهای نجومی خود، سهمی هم از تراکنش عظیم مالی مارکت موسیقی داشته باشند.

| ارسال نظر