دیدارهای پشتپرده آمریکا با اسرائیل، تیر ناکارآمدی در قلب مذاکرات هستهای است/ابهام در گفتگوهای ترامپ با امارات؛ تلاشهای پشت پرده یا سکوت مرموز؟

به گزارش خبرنگار گروه سیاسی شبکه خبری ایران ۲۴، دور پنجم مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا در شهر رم بهعنوان نقطه آغاز تلاشهای دیپلماتیک، برگزار شد؛ جایی که اختلافات کلیدی همچنان سایه خود را بر گفتوگوها گسترده است.
تمرکز اصلی دو طرف بر موضوعاتی حیاتی مانند میزان غنیسازی اورانیوم، دامنه تحریمهای اقتصادی و چارچوب توافق احتمالی متمرکز است.
ایران مصرانه خواستار رفع تمامی تحریمها و تضمینهای عملی برای اجرای تعهدات است، در حالی که آمریکا به دنبال اعمال محدودیتهای بلندمدت بر برنامه هستهای تهران است.
این مذاکرات با نقش میانجیگری قطر و عمان پیش میرود اما تاکنون هیچ نشانه روشنی از پیشرفت قابل توجه به چشم نمیخورد و فضای دیپلماتیک همچنان در انتظار تحولی جدی است.
دور اول مذاکرات در فضایی سرد آغاز شد؛ آمریکا با تأکید بر خواستههای حداکثری وارد شد، در حالی که ایران از همان ابتدا بر اهمیت پایبندی به تعهدات پیشین تأکید داشت.
دور دوم پیشرفت ظاهری محدودی داشت، اما نبود سازوکار اجرایی مشخص باعث شد توافق عملی حاصل نشود.
دور سوم که محوریت آن مسائل فنی مانند تبادل زندانیان و آزادسازی بخشی از داراییهای ایران بود، به دلیل کمبود اراده سیاسی در طرف مقابل، نتیجهبخش نبود. دور چهارم که بسیاری آن را «دور تعیینکننده» میدانستند، به دلیل تشدید اختلافات، بهویژه درباره حق غنیسازی ایران و نحوه رفع تحریمها، عملاً بینتیجه ماند.
با توجه به اهمیت این موضوع، روز شنبه سوم خرداد ۱۴۰۴ گفت وگویی با عبدالرضا فرجیراد استاد ژئوپلیتیک، کارشناس برجسته مسائل بینالملل، که همچنین مقام سفیر پیشین کشورمان در نروژ و مجارستان را در کارنامه خود دارد، انجام شده است.
فرجیراد با حضور در «استودیو شبکه خبری ایران ۲۴» به سوالات خبرنگار گروه سیاسی این پایگاه خبری در خصوص آینده مذاکرات پاسخ داد؛ مشروح این گفتوگو در پی می آید:
ایران ۲۴: چگونه میتوان مسیر پرچالش گفتگوهای ایران و آمریکا را از مرحله ابتدایی که امید جاری شده بود تا مرحله چهارم که به تردید رسید، مرور کرد؟
فرجیراد: از ابتدا مشخص بود مسیر پرسنگلاخی در جلوی مذاکرات است، بهویژه با حضور آقای ترامپ در کاخ سفید و ضدونقیضگوییهای دولت ترامپ و مخالفت برخی اعضای کابینه با ایران و روابط نزدیک آنان با اسرائیل. در ابتدا برداشت اشتباهی بود که فکر میکردیم در چند جلسه میشود توافق کرد؛ یادتان باشد برجام نزدیک به دو سال طول کشید. البته آقای ترامپ خیلی عجله داشت و معتقد بود کار باید زود تمام شود. در دوره اول و دوم مذاکرات که در مسقط و رم برگزار شد، کلیاتی توافق شد که بر اساس آن تصور میشد آمریکاییها آمادگی دارند حداقل غنیسازی را به ایران بدهند. اما در دور سوم و چهارم مذاکرات، قبل از ادامه مذاکرات اقدام به شانتاژهایی کردند که ما به هیچ وجه اجازه نمیدادیم غنیسازی متوقف شود. این اقدامات دو بار انجام شد؛ یک بار قبل از مذاکرات سوم یا چهارم که مخالفان ایران در حزب جمهوریخواه، اعضای کنگره و برخی اعضای کابینه که منجر به برکناری آقای والتز شد، نقش داشتند. پس از آن برخی اعضای کابینه مانند آقای روبیو توجه بیشتری کردند و خود را با شرایط آقای ترامپ تطبیق دادند. در دور چهارم که در مسقط برگزار شد، مذاکرات دوباره به ریلی افتاد که پیشرفت داشته باشد، اما با سفر آقای ترامپ به خلیج فارس و بازگشت او، نظر قبلی مبنی بر منع غنیسازی ایران تکرار شد. معتقدم با مشورتی که با برخی رهبران خلیج فارس انجام شد و فشارهای موجود در آمریکا، نظر او تکرار شد که ایران نباید غنیسازی داشته باشد. در مذاکرات اخیر در رم شاهد بودیم که آمریکاییها این بار محکم روی غنیسازی ایستادند. وزیر خارجه عمان پیشنهادی روی میز گذاشته که باید در پایتختهای واشنگتن و تهران مشورت شود تا معلوم شود آیا این ابتکار در دور ششم مذاکرات کارساز است یا نه. اکنون میتوان گفت وضعیت خیلی تفاوت نکرده اما امیدها وجود دارد.
ایران ۲۴: در خصوص صحبتهای دکتر عراقچی که گفتند، گفتوگویی که با عمانیها داشتند میتواند به پیشرفت مذاکرات کمک زیادی کند، نظر شما چیست؟ آیا این موضوع همان گفتگوی جاری است یا تحلیل دیگری دارید؟
فرجیراد: مذاکرات دیروز بهنوعی به بنبست رسید. در وسط کار، آقای ویتکاف تأکید داشت که طرف ایرانی از ابتدا تصمیم به عدم توقف غنیسازی گرفته بود. این موضوع از طریق رسانهها یا مراجع رسمی آمریکایی اطلاعرسانی شد که ایران کوتاه نمیآید. پس از شروع مذاکرات، به نظر میرسید هر دو طرف بر مواضع خود استوار هستند. طرف عمانی قبلاً خود را برای ارائه ابتکاری آماده کرده بود که هنوز جزئیات آن مشخص نشده است. این ابتکار توانست بنبست مذاکرات را بشکند و باعث شد هر دو طرف ابراز رضایت نسبی کنند. البته نباید گفت که مذاکرات به نتیجه کامل و قطعی رسیده است، اما میتوان گفت بنبست شکسته شده است. سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا حتی با بیانی قویتر از ما رضایت خود را از مذاکرات اعلام کرد که این موضوع جای امیدواری دارد. باید منتظر باشیم نظر آقای ویتکاف چه خواهد بود. رضایت سخنگوی آمریکایی نشاندهنده تمایل طرفین به ادامه مذاکرات و کنترل اوضاع است.
ایران ۲۴: چه دلایلی باعث وقفه و ابهام میان دور چهارم و پنجم مذاکرات ایران و آمریکا شد؟ شما چگونه این توقف را تحلیل میکنید؟
فرجیراد: آن وقفهای که پیش آمد، همانطور که میدانید، چند روز بیشتر نبود و این زمانهای کوتاه وقفه در مذاکرات کاملاً طبیعی است. علت این وقفه چند روزه بین دور چهارم و پنجم، در واقع بحثهایی بود که خود آمریکاییها بین خودشان داشتند و پیامی را از طریق عمار به طرف ایرانی منتقل کردند. البته طرف ایرانی میگوید که این پیام کتبی به دستمان نرسیده، اما وزیر خارجه عمان که به ایران آمد، شما میدانید برای کنفرانس تهران فروم در دفتر مطالعات وزارت خارجه، به نظر من آن پیام را به صورت شفاهی به وزیر خارجه و مقامات ایرانی رساندند. آنچه ما در گفتگوی رم که روز جمعه برگزار شد شاهد بودیم، نوعی واکنش به آن پیام است. بنابراین به نظر من این وقفه چند روزه برای بررسیهای بیشتر اتفاق افتاد.
ایران ۲۴: رفتار متناقض طرف آمریکایی در مذاکرات چگونه بر پیچیدگی مسیر گفتگوها تأثیر میگذارد؟
فرجیراد: در واقع اولین تأثیری که دارد، از بین بردن اعتماد میان ایران و آمریکا است. بیاعتمادی از قبل وجود داشته، اما این رفتارها در طول پنج جلسه مذاکرات، که سه جلسه در مسقط و دو جلسه در رم برگزار شد، نشان میدهد که آنچه آقای ترامپ در کارزار انتخاباتی و بعد از پیروزی بارها اعلام کرده بود؛ یعنی اینکه اجازه نمیدهد ایران به سلاح هستهای برسد، کاملاً متفاوت است با عملکردی که اکنون شاهدیم. وقتی میگویند من نمیخواهم ایران به سلاح هستهای برسد، در عمل به این معناست که ایران باید غنیسازی را کاهش دهد و به طور عملی و با کمک آژانس بینالمللی انرژی اتمی و بازرسان آن نشان دهد که به دنبال سلاح هستهای نیست.
ایران بارها آمادگی خود را برای اثبات این موضوع اعلام کرده، ولی هر بار که گفتگوها پیش میرود، طرف آمریکایی اول مخالفت با غنیسازی در داخل ایران را مطرح میکند، وزیر خارجه آنها در مصاحبهها میگوید علاوه بر اینکه نباید غنیسازی باشد، برنامه موشکی ایران هم باید تحت نظر قرار گیرد و حضور و نفوذ ایران در منطقه نیز باید مورد بحث قرار گیرد. مشخص نیست در آینده چه مسائل دیگری هم مطرح شود. این اقدامات باعث شده طرف ایرانی به هدف آمریکاییها مشکوک شود که آیا واقعاً به دنبال توافق هستند یا خیر.
با وجود اینکه ایران در این دور، امتیازات خوبی داده است؛ مثل اجازه دادن به آمریکا برای مشارکت در اقتصاد ایران، سرمایهگذاری در بخش انرژی و حتی همکاری در نیروگاه هستهای، و احتمال دادن امتیازات بیشتر در آینده؛ اما اصرار بر موضوعات خاص یا رفتارهای نامناسبی که در همین مذاکرات اخیر رخ داد، مثل اقدام آقای ویتکاف که پیش از مذاکره با رئیس موساد و وزیر استراتژیک اسرائیل گفتگو کرده و پس از مذاکرات که هنوز پایان نیافته بود، دوباره با آنها دیدار کرده، باعث افزایش بیاعتمادی میشود.
آیا اسرائیل که به دنبال مقابله با ایران است، میخواهد آمریکا را به جنگ با ایران بکشد؟ آیا نماینده رئیسجمهور آمریکا که میخواهد اعتمادسازی کند و با ایران توافقی حاصل شود، و مشکلات میان دو کشور بعد از ۴۰ سال کاهش یا حتی تحریمها برداشته شود و ایران اطمینان دهد که دنبال سلاح هستهای نیست، باید چنین رفتارهایی داشته باشد؟ آیا این کار شایسته بود؟ به نظر من این میتواند نشانه ناپختگی یا حتی عمدی تلقی شود.
این موضوع برای آمریکا نیز معنی دارد: یعنی شما قبل از مذاکره از اسرائیل دستور میگیرید و بعد از مذاکرات هم باید به اسرائیل گزارش دهید. شما ادعا میکنید ابرقدرت جهان هستید، بزرگترین و قویترین کشور نظامی و اقتصادی در دنیا؛ اما این گونه رفتارها، آن هم در ملأ عام و جلوی چشم رسانهها، به نظر من شایسته دولتی مانند دولت آمریکا نیست.
ایران ۲۴: چرا دولت آمریکا دقیقاً پیش از هر دوره جدید مذاکره اقداماتی تحریکآمیز انجام میدهد؟
فرجیراد: دقیقاً به نوعی من اشاره کردم. این اقدامات تحریکآمیزی که حالا ما میبینیم، اسمش هم شاید ضدونقیضگویی بگذاریم. همانطور که عرض کردم، در دو مرحله انجام شد. چون ببینید، مرحله اول و دوم، راند اول و دوم مذاکرات، خوب، سازنده و مفید بود؛ روی کلیات صحبت کردند. قبل از دوره چهارم و قبل از دوره پنجم، این ضدونقیضگوییهایی که عرض کردم، انجام شد. هرکدام البته یک دلیلی دارد. اشاره کردم که در دولت آمریکا وقتی که دور اول و دوم انجام شد، احساس کردند آقای ویتکاف دارد امتیاز به ایران میدهد و شروع کردند تبلیغات علیه آقای ویتکاف؛ هم جمهوریخواهان، هم بعضی از نمایندگان کنگره، هم نئوکانها و هم رسانههای راستگرا در آمریکا که آقای ویتکاف در دیپلماسی بیتجربه است و نباید باشد. این حملاتی که به آقای ویتکاف شد، منجر به این شد که در کاخ سفید اتاقی هست به نام «اتاق ویژه» و در آن اتاق جلسهای آقای ترامپ برگزار کند و نظرات همه را در واقع بشنود. نظرات همه را که شنید، حمایت کرد از ویتکاف و والتز را هم برداشت. در واقع، آقای ترامپ در اینجا حمایت کرد از مذاکره و حمایت کرد از مذاکرهکننده. بنابراین ما شاهد بودیم که این اتفاق افتاد، اما آقای ترامپ احتیاط را از دست نداد. دید اختلاف زیاد آمده است. قبل از مذاکرات دور چهارم، آن چیزهایی که در دور اول و دوم یک توافق اولیه شده بود را به هم زد؛ برای اینکه در درون آمریکا اختلاف نشود. چرا آقای ترامپ نگران است؟ به خاطر اینکه ما نزدیک به یک سال دیگر انتخابات کنگره داریم. در انتخابات کنگره، آنهایی که فن با سیاست آقای ترامپ، سیاست مذاکرهای آقای ترامپ در رابطه با ایران هستند، میتوانند اثرگذار باشند یا میتوانند کمک نکنند. آن آدمهایی که آقای ترامپ میخواهد سناتور بشوند، ممکن است به افراد دیگر کمک کنند. اینها آدمهای پرنفوذی هستند؛ ضمن اینکه در خود حزب جمهوریخواه هم شکاف ایجاد شده است. الان آقای ترامپ مسلط است بر حزب جمهوریخواه. یک امتیازی که ایران دارد و میتواند تحریمها برداشته شود، این تسلط است که آقای ترامپ بر حزب جمهوریخواه دارد، که به نفع ایران است البته. لذا آقای ترامپ میخواهد این تسلط را حفظ کند. آمد و مطلبی را مطرح کرد؛ برداشت مطلبی را که آقای ویتکاف مصاحبه کرد محکم، که آقای روبیو مصاحبه کرد و گفت ایران برای چه میخواهد؟ هیچ کشوری در دنیا که میخواهد برنامه هستهای صلحآمیز داشته باشد، لازم نیست که در کشور خودش غنیسازی بکند. خب، این حرف دروغ است؛ یعنی هر کشوری میتواند هر اندازه غنیسازی کند، اما زیر نظر کامل آژانس. اما متأسفانه اینها دارند زور میگویند و میخواهند اصلاً ایران غنیسازی نکند. واقعیتش این است که اینها میخواهند ایران را به نحوی تضعیف کنند؛ ضعیف کنند در مقابل هیچ خطری نداشته باشد. حالا چه برنامه هستهای و چه برنامه موشکی. میخواهند این خطر را از اسرائیل دور کنند. واقعیتش این است که از خود آقای ترامپ تا بقیهشان، طرفدار اسرائیل هستند و ایران هم متوجه قضیه است و زیر بار نمیرود.
ایران ۲۴: شما گفتید که ترامپ دنبال درگیری و جنگ نیست؛ حالا با سفری که به خاورمیانه داشت و هدیه لوکسی که از قطریها دریافت کرد در جواب آنها را تحقیر کرد؛ در خاورمیانه اظهارات ضد ایرانی بیان کرد؛ نظر شما در این خصوص چیست؟
فرجیراد: در رابطه با ایران، ترامپ در خلیج فارس دو گونه صحبت کرد؛ مثبت و منفی. نکته مثبت در رابطه با مسأله هستهای بود، یعنی همیشه قبل از اینکه سفر کند به خلیج فارس، میگفت که من دنبال توافق جدی با ایران هستم، اما اگر نشود، اقدام خواهم کرد. اما در حوزه خلیج فارس چنین صحبت نکرد. او میگفت دنبال توافق با ایران است و این کار حتماً میشود، چه در عربستان چه در قطر. حالا در امارات، بگویم که خیلی خبری از گفتگوهای ترامپ منتشر نشد و من به گفتگوهای او در امارات مشکوکم، یعنی آخرش حرف من ثابت خواهد شد. و این موضعگیری تند هم که بعد از بازگشت به آمریکا شد، مبنی بر اینکه دوباره غنیسازی با سرعت برداشته شود، من احساس میکنم آنچه که در امارات اتفاق افتاده بیشتر بوده؛ نه اینکه مثلاً عربستان هم همراه نباشد، اما درباره امارات اطلاعات زیادی از گفتگوها نداریم، مثل عربستان و قطر که بیشتر تبلیغاتی بود.
پس درباره هستهای صحبتهایش بهتر از زمانهای دیگر بود؛ دیگر حرف حمله و فشارهای خاص را نزده و تأکید میکرد که به توافق میرسیم. اما در رابطه با خود ایران وارد مسائل شد؛ ببینید، کشورهای حوزه خلیج فارس چقدر پیشرفت کردند، اما ایران هیچ پیشرفتی نکرده است. همان برجهایی که از قبل بوده در حال خراب شدن است، بیابانها و زمینهای کشاورزی ایران در حال بیابانزایی هستند، در حالی که زمینهای این کشورها به گل و بلبل و باغ و زمین کشاورزی تبدیل میشود. همچنین یک لفظ غیرمودبانهای درباره ایرانیها به کار برد که تکرارش درست نیست و مقامات ایرانی هم به آن پاسخ دادند. رئیسجمهور ایران اعلام کرد که کشوری که خود دنیا را غارت میکند، نباید درباره ایران اینگونه صحبت کند.
این اطلاعات، اطلاعات خود ترامپ نیست؛ یعنی ترامپ آنقدر دانش خاص در مورد ایران ندارد که اینها دست او داده و او فقط تکرار کرده و حفظ کرده است. بنابراین میتوان گفت که او فردی احساساتی است و ممکن است برای منافع مالی در هر فرصت ممکن استفاده شود. وقتی کشوری ۶۰۰ میلیارد دلار میگوید من سرمایهگذاری میکنم، خواستهای هم دارد که مطرح میکند؛ یا کشوری یک هزار و ۲۰۰ میلیون دلار سرمایهگذاری میکند، خواستهای هم ممکن است داشته باشد. لذا نگاه ترامپ به مسائل نگاه مالی است. بر اساس این صحبتها، ما نباید خیلی جدی بگیریم؛ باید دنبال کار خودمان باشیم و برای هر مرحله برنامه داشته باشیم. حرفهای ترامپ را نباید زیاد جدی بگیریم، چون این حرفها درباره ما نبوده است. مثلاً ببینید او درباره متحدان اروپاییاش چه گفته، معاون یا وزیر خارجهاش درباره چین، مکزیک، کانادا و ... چه صحبتهایی دارد. خیلی بد گفته و گفته باید استان آمریکا شود. اگر این حرفها درباره ایران گفته میشد، مثل بمب منفجر میشد.
اینها حرفهایی است که مثل باد میآید و میگذرد؛ زیاد نباید به آنها توجه کرد. ما باید کار خودمان را دنبال کنیم. کار ما یک کار زیربنایی است. اساس آن این است که کشور میخواهد تحریمها برداشته شود. کشور فقیرتر شده و جوانان ما به همسایهها نگاه میکنند. فضای مجازی را نمیتوان کنترل کرد. ۲۰ سال پیش، حجم تولید ایران سه برابر عربستان یا مساوی با ترکیه بوده، اما اکنون یک سوم کاهش یافته، که این وضعیت خوب نیست. آثار آن را هم میبینیم. بیشترش به تحریمها مربوط میشود. پول نیست، کار ایجاد نمیشود، کارخانه نیست، اشتغال کم است. بنابراین، ضمن حفظ اصول خود، ما به غنیسازی نیاز داریم. اگر بخواهیم در علم پزشکی استفاده کنیم نیاز داریم غنیسازی تا ۵ درصد را داشته باشیم. این کار را نمیشود رها کرد، چون هزینه زیادی شده است. اما باید روی اصولمان تکیه کنیم و مسائل سطحی را زیاد جدی نگیریم. دنبال آن وظیفهای که داشتیم باشیم؛ هدف اساسی برداشتن تحریمهاست. اگر تحریمها برداشته شود، کشور میتواند ظرف یک دهه جبران عقبافتادگیها را انجام دهد.
ایران ۲۴: نقش میانجیها را شما در مذاکرات چگونه ارزیابی میکنید؟
فرجیراد: تا الان نقش میانجیها مثبت بوده و تأثیرگذار. مثلاً آمریکاییها نامهای از طرف ترامپ به رهبری ارسال کردند که توسط اماراتیها به دست ما رسید و کاملاً مشخص بود که مسئولین ما از موضوع اطلاع داشتند. البته نمیشود فقط نامهنگاری کرد و انتظار داشت مسائل بهراحتی میانجیگری شود. برای میانجیگری باید فردی قابل اعتماد باشد. عمانیها تا کنون امتحان خود را پس دادهاند و نقش خوبی داشتند. از ابتدا هم رابطه خوبی با ایران داشتند؛ پیش از انقلاب دوست صمیمی ایران بودند و ایران به آنها کمک کرده و همیشه به آنها توجه داشته است.
ایران این روابط را حفظ کرده است، و یکی از دلایلی که ممکن است تغییر موضع آمریکا بعد از سفر از خلیج فارس رخ داده باشد، احتمالاً نگرانی و دلخوری اماراتیها از شیفت ایران از امارات به سمت عمان است. البته میانجیگریهای دیگری نیز وجود دارد؛ مثلاً قطر ممکن است اقداماتی انجام دهد و تماسهایی بین ایران و قطر برقرار شود که برخی از آنها رسانهای نمیشود.
همچنین آقای پوتین درخواستهای متعددی در سطح بالا داشته تا نقش میانجی را ایفا کند. به عنوان مثال، دو شب پیش آقای ترامپ حدود دو ساعت و پنج دقیقه با آقای پوتین صحبت کرد که بخشی از مذاکرات مربوط به برنامه هستهای ایران بود. هرچند بخش عمده گفتوگو درباره صلح در اوکراین بود، اما مسائل ایران نیز مطرح شدند. واضح است که آقای ترامپ دنبال این است که مذاکرات به نتیجه برسد و به همین دلیل با پوتین صحبت کرده است. پوتین نیز قرار است به ایران سفر کند و احتمالاً از او خواسته شده تا در پیشبرد مذاکرات کمک کند، مثلاً ایران را قانع کند که غنیسازی را متوقف کند یا اقدامات دیگری صورت دهد.
گرچه ایران در حال حاضر زیر بار این فشارها نمیرود، اما با آمدن پوتین به ایران ممکن است تغییراتی در مواضع دو طرف مشاهده شود و شاید راهحلی سوم پیشنهاد گردد. من احساس میکنم جرقه این راهحل سوم دیروز توسط عمانیها زده شد؛ شاید آنچه آنها گفتهاند منجر به گشودن گرهای در بنبست موجود شود.
بنابراین احتمال دارد با سفر پوتین، راه مذاکرات بازتر شود و سخنانی که وی با مقامات ارشد ایرانی خواهد داشت، اثرگذاری بیشتری داشته باشد. میانجیگری ظاهری عمانیها فعال است، اما به نظر میرسد میانجیگریهای دیگری نیز در جریان باشد.
ایران ۲۴: یمن برای دفاع از مردم غزه همچنان به حملات خود علیه رژیم صهیونیستی ادامه میدهد. آیا این شرایط میتواند بر مذاکرات تأثیرگذار باشد؟
فرجیراد: پاسخ این است که توافقی میان یمن و آمریکا با میانجیگری عمان انجام شده که البته ایران هم کمک جدی کرده است. این توافق پابرجاست و از زمان انعقاد آن، یمنیها به کشتیهای آمریکایی حمله نکردهاند. اما این توافق شامل اسرائیل نمیشود؛ یعنی یمنیها قبول نکردند حملات خود به اسرائیل را متوقف کنند، به دلیل حمایت از مردم غزه. این موضوع معنای مهمی دارد، زیرا آمریکا اعلام نکرده است که یمنیها از حمله به کشتیهای آمریکایی امتناع کنند اما حملات به اسرائیل ادامه دارد، مثل موشکهای شلیک شده به فرودگاه بنگورین. این وضعیت در روابط آمریکا و اسرائیل بیسابقه است و باید با دقت بررسی و از فرصت موجود بهرهبرداری شود.
آمریکا چرا با یمن چنین توافقی کرد؟ آمریکا سالها بمباران گستردهای در یمن انجام داد که تخریب زیادی به بار آورد، اما موشکها همچنان به سمت دریای سرخ و تنگه بابالمندب شلیک میشد. آمریکا نمیتوانست نیروهای زمینی وارد یمن کند، چرا که تجربه شکست در عراق و افغانستان را داشت و یمن با شرایط جغرافیایی کوهستانی و مقاومت طولانی حوثیها، منطقهای بسیار سخت برای اشغال زمینی است. از سوی دیگر آقای ترامپ به عنوان «مرد صلح» قصد داشت از طریق توافق، وجههای مثبت کسب کند و جایزه صلح نوبل بگیرد. لذا این راهبرد عقلانی بود، هرچند به گفته خودشان بخشی از آن همراه با بزرگنمایی بود. هر دو طرف به این نتیجه رسیدند که جنگ علنی با آمریکا به نفع هیچکدام نیست، چون یمن در عین دفاع از مردم غزه، نمیخواست در تیررس آمریکا قرار بگیرد. بنابراین این تصمیم، هم از جنبه یمنی و هم از جنبه آمریکایی تصمیمی عاقلانه بود
.
ایران ۲۴:در خصوص اجلاس گفتگوی تهران که اشارهای نیز داشتید، این اجلاس چه نقشی در بهبود روابط دوجانبه ایران و آمریکا داشت؟
فرجیراد: اجلاس «تهران فروم» ارتباط مستقیمی با روابط ایران و آمریکا نداشت. این نوع فرومها در کشورهای مختلف برگزار میشوند؛ مثلاً کنفرانس امنیتی مونیخ یکی دیگر از این فرومها است. ما دو فروم در برخی کشورهای اروپایی، مانند ژنو، داریم که حول مسائل سیاسی و اقتصادی برگزار میشود و شخصیتهای برجسته و دانشگاهیان در آن شرکت میکنند. تهران فروم نیز بیشتر در حوزه مسائل سیاسی و منطقهای برگزار شد. برخی از وزرای خارجه و اندیشمندان کشورهای عربی و غیرعربی در آن حضور داشتند اما اروپاییها کمتر شرکت کردند، چون روابط با ایران در مدت زمان طولانی کمتر بوده است. در این اجلاس مقالات ارائه و سخنرانیهایی ایراد شده، میزگردها و گفتگوهای دو نفره با واسطه و میانجی برگزار شد که از نظر بحث و تبادل نظر مفید بود.