نتانیاهو ایران را طراح جنگ فرسایشی میداند که توان مقابله با آن را ندارد/گمانهزنیهای غیرمستند در شرایط جنگی، بازی در زمین دشمن است/اسرائیل حدود ۴۰ فروند F-35 دارد،با این تعداد امکان جنگ تمامعیار ندارد

به گزارش خبرنگار گروه سیاسی شبکه خبری ایران ۲۴، در حالی که تنشها و درگیریها میان اسرائیل و ایران به اوج خود رسیده و منطقه در آستانه بحرانی جدی قرار داشت، با درخواست دونالد ترامپ رئیسجمهورآمریکا، آتشبس اعلام شد. با این حال، تحلیلگران بر این باورند که دشمنان به دلیل کمبود ذخایر و تجهیزات جنگی، آتشبس را اعلام کردند تا با تجدید قوا و تقویت منابع خود، دوباره به مقابله بپردازند. در همین حال، زمزمههایی از تمایل به مذاکره مطرح شده که بار دیگر توجهها را به امکان بازگشت به دیپلماسی جلب کرده و این میتواند راهکاری جدید باشد.
با این وجود، در سایه جنگ و تهدیدهای متقابل، پرسشی اساسی مطرح میشود: دیپلماسی در شرایطی که جنگ و زورگویی سایه خود را بر فضای مذاکرات گسترانیده ، چه معنایی دارد و تا چه اندازه میتواند راهگشای حل بحران باشد؟
در این زمینه، رضا صارمیراد کارشناس مسائل آمریکا، استاد دانشگاه و عضئ هیات علمی دانشگاه فرهنگ و ارتباطات روز دوشنبه ۹ تیر ۱۴۰۴، با حضور در« شبکه خبری ایران ۲۴»، در گفتوگویی تفصیلی با خبرنگار گروه سیاسی این شبکه به واکاوی این موضوع پرداخته است. در این گفتوگو، شرایط کنونی، اظهارات سیاسیون و پیامدهای احتمالی روند دیپلماتیک در این وضعیت پرتنش مورد بررسی قرار گرفتهاند.
ایران ۲۴: کسی که ادعای مذاکره و دیپلماسی دارد، در عمل پشت پرده تدارکات جنگ را آماده میکند؛ آیا این رویکرد نمایانگر شکست سیاستهای ترامپ در عرصه دیپلماسی نیست؟
صارمیراد:ما پنج دور مذاکره با آمریکاییها انجام دادیم و از پیش آمادگیهای لازم را داشتیم؛ اما طراحی و برنامهریزی طرف مقابل بسیار گستردهتر بود. اینطور نیست که ما صرفاً بیکار بودهایم. بهعنوان مثال، زمانی که شهید حاجیزاده به شهادت رسید، ایشان در اتاق عملیات حضور داشت و ما از نظر آمادگی بسیار جدی و فعال بودیم. شهید سلامی نیز در محل کار خود حضور داشت و همواره بر آمادگی نیروها تاکید داشت.
با وجود این، طرف آمریکایی نیز در کنار مذاکرات، برنامهریزیهای گستردهای برای عملیاتهای نظامی داشت. مذاکرات ما در واقع به عنوان برگ برندهای در عرصه جهانی مطرح شد؛ به طوری که در هر مذاکرهای که با اروپاییها یا سایر طرفها داشتیم، همزمان حملاتی انجام میشد. مثلاً هنگامی که آقای عراقی در ژنو مذاکرات را پیش میبرد، تنها یک هفته بعد آمریکاییها عملیات نظامی را آغاز کردند.
این شرایط نشان میدهد که ما باید آمادگیهای خود را به مراتب افزایش دهیم تا بتوانیم نقشهها و توطئههای دشمن را به طور کامل خنثی کنیم. به نظر من، حتی اگر مذاکرات انجام نمیشد، دشمنان ما حمله میکردند و بهانه نبود مذاکره را مطرح میکردند؛ در حالی که ما در واقع هم مذاکره کرده بودیم و هم آمادگی داشتیم.
رهبر انقلاب نیز بارها درباره مذاکرات تأکید کردند و به نامهای از اوباما اشاره داشتند که دستکش مخملی را به عنوان نمادی از نوع تعامل معرفی کرده بود. این نکته نشان میدهد که ما باید همزمان با مذاکره، برای جنگ و اقدامات خصمانه دشمن نیز آمادگی کامل داشته باشیم و هرگز نباید صرفاً به ظواهر اعتماد کرد.
در مجموع، مذاکراتی که انجام دادیم اکنون به عنوان یک برگ برنده برای ما محسوب میشود، اما ضروری است که در کنار آن آمادگی دفاعی و نظامی خود را به طور چشمگیری افزایش دهیم تا در برابر هر تهدیدی مقاوم بمانیم.
خب ببینید، آنچه مسلم است این است که اکنون با گذشت زمان از حمله اخیر، مشخص شده که این عملیات به تنهایی توسط موساد و ارتش رژیم صهیونیستی انجام نشده است. پشتیبانیهایی در زمینه اطلاعاتی، امنیتی و نظامی از سوی آمریکاییها و حتی کشورهای اروپایی مانند انگلستان، فرانسه و آلمان صورت گرفته است. واقعاً این کاری نبوده که یک کشور مانند اسرائیل بتواند به تنهایی از پس آن برآید. به نظر میرسد ترامپ بخشی از یک بازی بزرگتر را اجرا کرده است؛ بازیای که اگرچه ما آن را بررسی میکنیم. برای مثال، روز پنجشنبه ترامپ گفت که ممکن است اسرائیل حمله کند اما در روزهای آینده این اتفاق نخواهد افتاد و ما را دعوت کردند که روز یکشنبه دور ششم مذاکرات در عمان برگزار شود.
ارسال هواپیماهای سوخترسان برای کمک به هواپیماهای رژیم صهیونیستی تا بتوانند به تهران و خاک ما وارد شوند، نشاندهنده فاصله زیاد و میزان حمایت آمریکاییهاست، چرا که رژیم صهیونیستی به تنهایی نمیتوانست این عملیات را انجام دهد. روز جمعه که حمله انجام شد، ترامپ به طور غیرمستقیم آن را تأیید کرد و گفت ایران باید تسلیم شود و راهی جز این ندارد. همه این موارد نشان میدهد که در واقع ترامپ بازی طراحی شدهای را اجرا کرد. هرچند نمیتوان به طور قطع گفت این بازی چگونه بوده است، اما تصور ترامپ این بود که با این اقدام نظامی، ایران مجبور خواهد شد روز یکشنبه پای میز مذاکره در مسقط حاضر شود، هرچند که در آن روز درگیری شدیدی وجود داشت.
او باور داشت که از طریق قدرت میتوان صلح به دست آورد؛ شعار معروفی که تهران در زمان انتخابات و پس از آن بارها مطرح کرده است. به نظر میرسد این رویکرد در چارچوب طراحی ترامپ بوده است؛ او میخواست ایران را پای میز مذاکره بیاورد و امتیازاتی که مدنظرش بود را کسب کند. البته ما هم تصورات و تحلیلهایی داشتیم که تا چه حد درست بودند مشخص نیست، ولی اختلافاتی بین ترامپ و نتانیاهو به نظر میرسید؛ نه بین اسرائیل و آمریکا، بلکه بین این دو فرد. نتانیاهو بارها گفته بود ترامپ در سال ۲۰۲۰ به او خیانت کرده و با بایدن همکاری کرده است. تصور ما این بود که به دلیل اختلافات شخصی ترامپ اجازه نمیدهد نتانیاهو هر حرکتی انجام دهد، اما باید بپذیریم که این تصور حداقل تا حدی اشتباه بوده است.
چون دیدیم ترامپ حتی مستقیماً وارد شد و جلسه محاکمه نتانیاهو که قرار بود دوشنبه برگزار شود را لغو کرد و تهدید کرد که اگر نتانیاهو مورد محاکمه قرار گیرد، تمام کمکهای نظامی آمریکا به اسرائیل قطع خواهد شد. به هر حال به نظرم این بخشی از بازیای است که ترامپ در قالب «صلح از طریق قدرت» تعریف کرده بود.
ایران ۲۴: پشت پرده پیشنهاد آتشبس ترامپ را در چارچوب قوانین بینالمللی چگونه میبینید؟
صارمیراد: در چارچوب حقوق بینالملل اگر بخواهیم صحبت کنیم، حرف شما درست است، یعنی آتشبس حداقل باید با حضور دو طرف پای میز مذاکره یا با میانجیگری یک سازمان بینالمللی انجام شود، مثلاً سازمان ملل یا شورای امنیت. اما هیچکدام از این موارد وجود نداشت؛ نه شورای امنیت قطعنامهای صادر کرد و نه سازمان ملل دخالتی داشت. صرفاً به این دلیل که ترامپ به نمایندگی از اسرائیل درخواست آتشبس کرد و ما هم گفتیم اگر آنها حملاتشان را متوقف کنند و ما به عنوان طرفی که شلیک آخر را داشتهایم، قبول میکنیم. این مسئله تا الان به همین شکل باقی مانده است.
البته صهیونیستها قبلاً نیز چنین مدلهایی را تجربه کردهاند، اما نباید تصور کرد که این اتفاقی عجیب و استثنایی است. مثلاً با حماس هیچگاه آتشبس رسمی برقرار نشده بود. از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۲۳، زمانی که عملیات طوفان الاقصی رخ داد، هیچگاه آتشبس رسمی وجود نداشت. جنگها شروع و پایان داشتند، مثلاً جنگهای ۸ روزه، ۲۲ روزه، ۵۱ روزه که در طول ۲۰ سال اتفاق افتاد، اما هرگز توافق رسمی آتشبس شکل نگرفت. فقط برخی واسطهها مانند قطر و مصر وارد عمل شدند.
وضعیت در ایران هم به همین شکل است. چون ما ارتباط مستقیمی با آمریکاییها نداشتیم، از طریق کشورهای منطقه مثل قطر یا عمان پیام ترامپ منتقل شده است. به نظرم این مدل، همان مدلی است که صهیونیستها قبلاً با حماس داشتند؛ به طوری که ممکن بود سالها هیچ درگیری رخ ندهد، مانند دورهای که از ۲۰۰۵ که اسرائیل غزه را ترک کرد تا ۲۰۰۸، اما بعد از آن دوباره درگیریها آغاز شد.
به نظر میرسد ما هم اکنون در یک وضعیت مشابه با وضعیت حماس قرار داریم، مگر آنکه در روزهای آینده چیزی تغییر کند و اروپاییها درخواست مذاکره با ما دادهاند؛ این مذاکره فعلاً خیلی عملیاتی به نظر نمیرسد. آنچه ترامپ میگوید مبنی بر برگزاری مذاکرات هفته آینده، برعکس است. مگر اینکه در چارچوبی خاص، مثلاً اروپاییها از طرف صهیونیستها صحبتهایی انجام دهند.
قطعاً به نظر میرسد اگر در میدان اتفاقی نیفتد، در روزهای آینده ما مذاکراتی با اروپاییها خواهیم داشت. درباره آمریکا هم باید گفت فضای چندانی برای گفتوگو وجود ندارد، اما مذاکرات با اروپاییها حتماً صورت خواهد گرفت.
ایران ۲۴: طبق گفته خودتان مذاکره در شرایط فعلی معنا خواهد داشت؟
صارمیراد: ببینید، خوب اگر رسانههای دوران دفاع مقدس را بررسی کنیم، آن موقع هم گروههایی میآمدند و مطرح میشد، صحبتهایی میشد. صرف مذاکره نمیتواند به هر حال یک چیزی که رد شده باشد باشد. میگویند وقتی که مذاکره به بنبست رسید، جنگ شروع میشود؛ وقتی جنگ به بنبست رسید، مذاکره شروع میشود. این یک چیز است که در حوزه بینالملل زیاد از آن صحبت میکنند.
به نظرم میآید که صرف مذاکره و صحبت کردن، حتی با حداقل، معنا دارد. ببینید، ما الان قطعاً پیامهای رد و بدل میشود بین ما و کشورهای دیگر، حالا با واسطه یا کشورهای عربی؛ که شاید مهمترین آن همان خبری باشد که تهران تایمز فکر میکنم منتشر کرد، مبنی بر اینکه صهیونیستها طرحی داشتند برای یک حادثه مثلاً شبیه ۱۱ سپتامبر در آمریکا که آن را به گردن ایران بیندازند و ایران با واسطههایی به آمریکاییها اطلاع داد که این اتفاق ممکن است بیفتد.
به هر حال از یک کانالهای ارتباطی، از طریق کشورهای دوست وجود دارد و قطعاً پیامهایی رد و بدل میشود. ولی اصولاً چون ترامپ در مسائل صادقانه نیست و موضعی زیگزالی دارد – یعنی حتماً نمیتوان گفت که موضعش سینوسی است، چون سینوس روندی قابل پیشبینی دارد، در حالی که زیگزال کج و راست میشود و اصلاً نمیشود گفت که مثلاً چه اتفاقی میافتد – مثلاً یک روز میگوید من تحریمهای ایران را برمیدارم چون ایرانی به پول احتیاج دارد، بعد همان روز بعد میگوید نه، اینها با هم بد صحبت کردند و تحریم را برنمیدارند، بعد میگوید هفته آینده میخواهیم مذاکره کنیم؛ دوباره امروز صبح دارد حرفهای مخالف میزند.
توییتهای آخر او هم موید این موضوع است که این مدل در دنیا رایج نیست، چون ترامپ اصلاً آدم سیاسی چارچوبداری نیست. ما مثلاً با آمریکاییها توی برجام و وین مذاکره میکردیم، اوباما میآمد یک صحبت میکرد و وزیر خارجه هم همان صحبت را تکرار میکرد، ولی روند مشخصی داشتیم. اما الان ترامپ دائماً صحبتهای ضد و نقیض میکند و من فکر میکنم که خودش این را به عنوان یک مدل و نقطه قوت میداند، اما این مدل باعث میشود کارایی خود را از دست بدهد.
وقتی میدانی که این آدم حرفهایش دیگر اعتباری ندارد، ۷ بار گفته است که آتشبس برقرار میشود، ۵ ماه هفت بار هم گفته نشده، یا درباره پوتین و کشور ما صحبت میکند که میخواهد توافق کند، بخشی بازی بوده اما بخش عملیاتی انجام میدهد که فکر میکند جواب میدهد. اما به نظر میآید که ما روی حساب صحبتهای ترامپ و آمریکاییها نمیتوانیم اعتماد کنیم، مگر اینکه از طریق کشورهای دیگر آنها بخواهند وارد مذاکره بشوند و بخواهند ضمانتهای لازم را بدهند.
یا اینکه مثلاً شورای امنیت یا سازمان ملل در چارچوبی مشخص ورود پیدا کند. به هر حال فکر میکنم در روزهای آینده وضعیت روشنتر خواهد شد.
ایران ۲۴: نقش میانجیها در واقع در این شرایط دیگر چه جایگاهی دارد؟
صارمیراد: میانجیها نقش بسیار دشواری دارند؛ عمدتاً باعث ایجاد عدم اعتماد میشوند. بیشتر میانجیگریها را آنها انجام میدهند، اما خودشان نیز دچار ترس هستند؛ چرا که ممکن است پیشنهادی یا صحبتی را از طرف آمریکاییها یا غربیها منتقل کنند و آن پیشنهاد عملی نشود. به هر حال، آنها هم بسیار نگراناند و حتی میانجیها هم نمیدانند که دقیقاً چه کاری باید انجام دهند. اروپاییها که در زمین آمریکا بازی میکنند، بازی پیچیدهای ندارند؛ چیزی که ترامپ میگوید، آنها با ادبیات دیگری مطرح میکنند. مثلاً مکرون میتواند تلفنی با آقای پزشکیان صحبت کند، اما ترامپ نمیتواند. در واقع، تفاوت زیادی بین آنها نیست. آنها توان و ظرفیت لازم برای ایجاد اعتماد و تحول را ندارند.
ایران ۲۴: در خصوص روسیه، شما چه نظری دارید؟ چقدر میتواند به شرایط فعلی کشور ما کمک کند؟
صارمیراد: به نظرم ظرفیت روسیه در این موضوع همین اندازه است و نباید بیشتر از این روی آن حساب کنیم. روسیه خود درگیر بحران اوکراین است و باید با غرب، بهویژه آمریکا، به توافقی برسد. بهزعم من، روسیه صرفاً در حد حوزههای دیپلماتیک و سازمانهای ملل فعالیت داشته است؛ مثلاً در شورای امنیت رفتار آمریکا و غرب را محکوم کردهاند، ولی اقدام عملی دیگری در صحنه دیده نشده است. درباره کمکهای دیگر مثل حوزههای اطلاعاتی و امنیتی اطلاعی ندارم، اما آنچه که بهصورت آشکار بود، بیشتر مربوط به رایزنیهای دیپلماتیک روسها بود. بعید میدانم روسیه بتواند بیشتر از این تلاش کند یا اقدام عملی انجام دهد. در واقع، توان روسیه همین بود که در اوجِ حمایت خود در آن ۱۲ روز شاهد بودیم، و اکنون که اوضاع نسبتاً آرامتر شده، سطح حمایتها نیز کاهش یافته است. تصور ما نسبت به روسیه فعالتر بودن آن بود، اما واقعیت چیز دیگری است. دیدار آقای عراقچی با آقای پوتین هم جزئیات دقیقش بیان نشده، ولی گفته شده بود که هدف از آن میانجیگری نیست بلکه پیگیری راهکارهایی است. در نهایت به نظر میرسد ظرفیت روسیه محدود به همین حد است.
ایران ۲۴: ترامپ ابتدا به تاسیسات هستهای ما در نطنز حمله کرد و مدعی شد که برنامه هستهای ایران را از بین برده است. گفته میشود که ما تجهیزات را جابجا کرده بودیم و اجازه ندادیم صدمات بیشتری وارد شود. پس اساساً علت ورود ناگهانی ترامپ به این شرایط و هدف او از حمله به برنامه هستهای ما چه بود؟
صارمیراد: از قبل پیشبینی میشد که احتمال دارد آمریکاییها عملیاتی انجام دهند. وقتی ترامپ به کاخ سفید وارد شد، بحث بر سر این بود که ممکن است یک عملیات نظامی داشته باشد. چهار روز پس از آغاز جنگ به این نتیجه رسیدند که نمیتوانند بیطرف بمانند - چون ما عملاً با آمریکا درگیر بودیم، اگرچه ظرفیت توان ما به اندازه آمریکاییها نبود. ولی رسماً ورود آمریکا به صحنه اتفاق نیفتاد. آنها از روز چهارم یا پنجم به این جمعبندی رسیدند که امیدی به تغییر رفتار از طریق عملیات نظامی رژیم صهیونیستی نیست و دنبال تغییر رفتار آمریکا بودند، مثلاً با فشار داخلی در آمریکا که اقداماتی انجام دهد. خود صهیونیستها هم به ترامپ فشار آوردند. در نهایت ترامپ مهلت دو هفتهای مطرح کرد. در آن زمان سیستم پدافند هوایی صهیونیستها تقریباً خالی شده بود و در روز دهم، حدود ۸۰ درصد موشکها بدون هیچ مانعی به هدف رسیدند. بنابراین ترامپ وارد شد تا اوضاع را مدیریت کند و پس از آن پیشنهاد آتشبس داد. روز یکشنبه، پس از حملات گسترده، خود آمریکاییها میانجیگری کردند تا این درگیری پایان یابد.
اسرائیلیها دچار فرسایش شدند؛ چند روز قبل، نتانیاهو در سخنرانیاش گفته بود ایران میخواهد آنها را به جنگ فرسایشی بکشد و توان جنگ طولانیمدت را ندارند. اسرائیل از نظر جغرافیایی یک میلیون و ۶۰۰ هزار کیلومتر مربع مساحت دارد که معادل یک استان بزرگ ایران است. هر انفجار و اصابت موشک با سرجنگی بالای یک تن در سراسر اسرائیل شنیده میشد. برعکس تهران که انفجار در یک استان محدود میماند، اسرائیل نمیتوانست به مدت طولانی این شرایط را تحمل کند و تقاضاهایی برای خروج از کشور در میان مردم وجود داشت.
احتمال داشت ترامپ وارد درگیری شود تا این بحران را خاتمه دهد، هرچند میدانست که این اقدام ممکن است ثمربخش نباشد. همچنین هدف از این عملیات مقابله با برنامه هستهای ما بود؛ زیرا خود آنها میگفتند که نمیدانیم این بمبها عمق چه مقدار نفوذ میکنند. وقتی میگویند ۶۰ متر، خب میگویند ممکن است اگر لایههای سنگی و ساختار زمین خاص باشد، اصلاً به این عمق نرسد. اما این کار انجام شد و ریسک آن پذیرفته شد، با هدف نجات اسرائیل از این جنگ فرسایشی. در آن زمان برنامهای وجود داشت که بعد از آن، ایران را به پایین بیاورند و مذاکره کنند و سپس برنامههای خود را از ایران بخواهند، اما این اتفاق نیفتاد. الان هم حرفهای ضد و نقیض ریشه در آن دارد، چرا که فکر میکردند پس از این اتفاق، شرایط بهگونهای خواهد بود که توان اسرائیل محدود است و نمیتواند به مدت طولانی ادامه دهد.
ایران ۲۴: اکنون اروپاییها در این فضا چه نقشی دارند و چقدر توانستهاند در این برنامهها تأثیرگذار باشند؟ موضع آنها نسبت به کشور ما چگونه است؟
صارمیراد: اروپاییها سعی کردند موضعشان را با آمریکاییها هماهنگ کنند؛ آنها سعی میکنند با کمترین هزینه بیشترین سود را ببرند. وقتی میگویند ما کمک نکردیم، مثلاً مکرون چند بار تأکید کرده است که نمایندهشان در شورای امنیت کجاست؟ وزیر خارجه انگلستان هم اعلام کرده است که ما هیچ کمکی نکردیم و نقشی نداشتیم. بنابراین آنها میخواهند با کمترین هزینه بیشترین بهره را ببرند. از سوی دیگر، میگویند اگر هر مذاکرهای از این به بعد انجام شود، باید حضور داشته باشند؛ این گفتهها در روزهای اخیر مطرح شده است. یعنی میگویند باید یک نقش فعال داشته باشند، چرا که در مذاکرات قبلی عملاً اروپاییها نقشی نداشتند.
اروپاییها توان نظامی محدودی دارند و نمیتوانند مستقیماً وارد کارزار نظامی شوند. مثلاً نمیتوانند به صورت رسمی با اسرائیل همکاری کنند در زمینههای پشتیبانی، رهگیری موشکها و اطلاعرسانی. بر اساس اطلاعاتی که دارم، در عملیاتهای روز جمعه و ترورهایی که انجام شد، سرویسهای امنیتی موساد، و سرویسهای امنیتی انگلستان و فرانسه فعال بودهاند. بهخصوص انگلستان، که این عملیاتها را پیش برده و طراحی و اجرا کردهاند؛ به همین دلیل توانستند این اقدامات را با سرعت انجام دهند.
فکر میکنم توان اروپاییها بیشتر در حوزه پشتیبانی اطلاعاتی و امنیتی است و اگر بخواهند به صورت نظامی وارد شوند، قدرت نظامی آنها اندک است و همچنین در داخل کشورشان پذیرشی برای اقدامات نظامی وجود ندارد. آنها نسبت به آمریکا نگرانیهای زیادی دارند، زیرا فضای داخلی انگلستان و فرانسه مردم اصلاً به هیچ وجه با اقدام نظامی موافق نیستند.
ایران۲۴: با این شرایط و گفتههای خود فضای بینالمللی به طور کلی شما چگونه ارزیابی دارید؟
از نظر بینالمللی، بخشی از کشورها در قالب قطعنامهها و سازمانهایی مانند سازمان کشورهای همکاری اسلامی و شورای همکاری خلیج فارس، همراهی کشورها و کشورهای اسلامی با ما بوده است. کشورهایی که مستقیم از رژیم صهیونیستی حمایت کردهاند، همین سه کشور اروپایی به اضافه اتحادیه اروپا هستند. البته همه کشورهای اتحادیه اروپا چنین موضعی ندارند، اما مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به نوعی نماینده اروپا صحبت کرد و حمایت نشان داد.
کشورهای دیگر مثل روسیه و چین نیز در بحثهای بینالمللی و سازمانهای بینالمللی حمایت قابل توجهی از ما کردهاند. ولی من به طور دقیق نمیدانم این کمکها تا چه حد واقعی بودهاند یا صرفاً در حد حمایت لفظی بودهاند.
ایران ۲۴: به نظر شما دولت آمریکا دنبال چه هدفی است؟ فکر میکنید در بحث هستهای و موشکی که دنبال آن هستند، هدف اصلی آنها در مقابل ایران چیست؟ با این تناقضاتی که وجود دارد، داستان چیست؟
صارمیراد: هدف اصلی آمریکا این است که رژیم صهیونیستی به قدرت برتر در غرب آسیا تبدیل شود؛ یعنی توان نظامی آن به گونهای باشد که بر همه کشورهای منطقه سلطه پیدا کند. در راستای این هدف، سیاست نگاه به شرق همانند رویکرد ترامپ این است که اول جنگ در غزه را به پایان برساند، سپس اسرائیل را به قدرت برتر منطقه تبدیل کند و بعد با خیالی آسوده به سمت چین و مقابله با آن برود. این سیاست کلی آمریکا در جهان است.
از نظر راهبردی و اظهارات رسمی آمریکا، آنها به دنبال این هستند که ایران ضعیف باشد و باقی بماند. اگر دقت کنید، حتی در یکی از توییتهای اخیر ترامپ اشاره شده است که او فکر میکند ایران به توافق ابراهیم خواهد پیوست؛ توافق ابراهیم توافق صلح میان اعراب و اسرائیل است. یعنی تصور آنها این است که نهایتاً ایران یا ضعیف شود تا نتواند کاری انجام دهد، یا اینکه به نوعی با اسرائیل توافق وارد همکاری شود. رویکرد نهایی هم همان مقابله با چین خواهد بود.
ایران ۲۴: نقش چین در این ماجرا چگونه است؟
صارمیراد: چینیها مایل هستند که آمریکاییها در غرب آسیا درگیر باشند، اما میخواهند این درگیری به حدی نباشد که خودشان نیز وارد تنش شوند. آنها به دنبال حمایتهایی هستند و رویکرد حضوری در منطقه دارند، ولی نه به گونهای که وارد درگیری مستقیم شوند. به طور مثال در پاکستان تقریباً کاملاً پشت این کشور ایستادند، چرا که هند را به عنوان تهدیدی برای خودشان میبینند. در سایر مناطق احتمالاً تمایلی به اقدام نظامی نداشته باشند، اما اگر بتوانند در حوزههای بینالمللی کمک کنند، این کمکها را ارائه خواهند داد.
ایران ۲۴: ما هم مذاکراتی داشتیم که شکل گرفت، ولی حقیقت این است که ایالات متحده اصرار زیادی دارد. از طرفی میگوید حاضر به مذاکره است و میخواهد توافق کنیم، و از طرف دیگر تأکید دارد که غنیسازی ایران نباید ادامه یابد. نظر شما درباره این صحبتها چیست؟
صارمیراد: ما میدانیم که طرف مقابل به دنبال برتری قدرت است. یکی از دلایل نتیجه نگرفتن مذاکرات همین بوده است. در دورههای اول و دوم، آمریکاییها مشکلی با غنیسازی ایران برای مصارف صنعتی و نیروگاهی نداشتند و اوضاع پیش میرفت، اما وقتی بحث غنیسازی صفر مطرح شد، مذاکرات کاملاً متوقف شد و از دور چهارم مذاکرات بیشتر وارد حاشیه شد. چون آنچه ما میخواستیم ابتدا مورد قبول آنها بود، اما بعد دوباره نظرشان را تغییر دادند. اکنون اگر همین مسیر دنبال شود، قطعاً مذاکرات به نتیجه خوبی نخواهد رسید و تنها در حد تبادل نظر باقی میماند.
ایران ۲۴: با توجه به رفتارهای متناقض آمریکا، چرا ایالات متحده اینقدر اصرار دارد که ایران غنیسازی نکند، در حالی که از یک طرف به توانایی ایران شک دارد و از طرف دیگر نگران قدرت آن است؟
صارمیراد: آمریکا از قدرت ایران نگران است. احساس میکند اگر ایران در حوزههای مختلف، از جمله غنیسازی، توانمند باشد، لازم است آمریکا در منطقه حضور داشته باشد تا با ایران مقابله کند و از رژیمهای مورد حمایت خود حمایت نماید. نگرانی اصلی آنها همین است و به دنبال این هستند که ایران ضعیف باقی بماند. غنیسازی یکی از عناصر قدرت ایران است؛ آنها میگویند ایران نباید تنها کشوری در منطقه باشد که این فناوری را دارد. موشکها، قدرت نظامی و مولفههای دیگر نیز از عناصر قدرت ایران هستند که آنها میخواهند محدود شوند.
ایران ۲۴: برخی معتقدند که هدف آمریکا از ابتدا براندازی و شورش مردمی بوده و مذاکرات صرفاً بهانه و فریب است. نظر شما چیست؟
صارمیراد: معمولاً مدل کاری آمریکا اینگونه است که برای یک مشکل چند راهکار همزمان ارائه میدهد. همزمان مذاکرات، براندازی، فشارهای اقتصادی و نظامی را پیش میبرند و هر کدام که موفقتر بود، ادامه میدهند. برای مثال همین الآن در رابطه با روسیه همزمان مذاکره میکنند، تماس تلفنی برقرار میکنند، اما به طور همزمان کمک نظامی به اوکراین میکنند، تحریمها را افزایش میدهند و تعرفهها را بالا میبرند. بنابراین، آنها همه راهها را پیش میبرند و هر کدام نشد، گزینههای دیگر را ادامه میدهند. این شیوه سیاست خارجی آمریکاست.
ایران ۲۴: با توجه به گفتههای شما که آمریکا همه اقدامات خود را همزمان دنبال میکند، آیا فکر میکنید در حوزه فعالیتها علیه ایران دستاوردی داشته باشد؟
صارمیراد: قطعاً در زمینه براندازی موفق نبودهاند. در بحث ساختارهای نظامی هم طرحهای برقآسایی که داشتند، مانند مدل جنگ شش روزه یا جنگ ۱۹۵۶ و اشغال کانال سوئز، موفق نشدند مقابل ایران اجرایی کنند. ما توانستیم سریع خود را بازسازی کنیم و پاسخ دهیم. تقریباً در عرض ۱۲ ساعت واکنش موشکی انجام دادیم و این اقدامات آنها را منتفی کرد.
آنها فکر میکردند که با حضور عناصری از مردم، گروهها و برندگان مختلف میتوانند به نتیجه برسند، اما در نهایت آن پروژه با شکست روبرو شد. تقریباً خودشان هم از روز شنبه یا یکشنبه متوجه شدند که این پروژه شکست خورده است. در روز سوم یا چهارم جنگ تقریباً فهمیدند که این پروژه قابل اجرا نیست.
ایران ۲۴:شرایط دفاعی و پدافندی کشور در قبال این تجاوز چگونه ارزیابی میکنید؟
صارمیراد:شرایط دفاعی و پدافندی ما باید تقویت شود و باید خیلی بیشتر روی این موضوع کار کنیم. برخی رسانهها عنوان میکنند که مثلاً طرف مقابل آتشبس داشته و صهیونیستها در حال بازسازی هستند؛ ما هم باید همین کار را انجام دهیم و این روند نباید یکطرفه باشد. فرصت داریم تا خودمان را بازسازی کنیم، نقاط قوت را تقویت و نقاط ضعف را برطرف کنیم. در سیستم پدافند هوایی در مقابل هواپیماهای رژیم صهیونیستی مشکلاتی داشتیم که باید هرچه زودتر حل شوند. همچنین در حوزه پهپادهای کوچک یا ریزپرندهها هم شکافهایی وجود دارد؛ بخش زیادی از آسیبهایی که متحمل شدیم، بیشتر از حملات داخلی و انفجارها بود تا ضربات مستقیم صهیونیستها. باید این ضعفها را برطرف کنیم و خود را برای آینده آماده کنیم.
آمادگی ما در حوزه پدافند بسیار حائز اهمیت است. در زمینه آفند عملکرد خوبی داشتیم؛ حملات موشکی و پهپادی مؤثر بودهاند. البته باید طراحیهای خود را بازبینی کنیم، زیرا ممکن است طرف مقابل این روشها را پیشبینی و مقابله کرده باشد. به همین دلیل لازم است سیستم پدافندی و نیروی هوایی خود را ارتقا دهیم. نیروی هوایی ما به هواپیماهای نسل جدید، به ویژه نسل پنجم، نیاز دارد؛ هواپیماهای نسل دو که هماکنون داریم با نسلهای جدید فاصله قابل توجهی دارند. برای مقابله با نیروی هوایی رژیم صهیونیستی، باید نیروی هوایی توانمندی داشته باشیم.
ایران ۲۴: وضعیت حل مشکلات غزه چگونه است؟
صارمیراد:مسئله غزه همچنان پیچیده است. طی این مدت تلاشهایی برای رسیدن به توافق صورت گرفته است. قرار بود در روزهای ابتدایی، جنگ غزه پایان یابد ولی این اتفاق نیفتاد و اکنون شش ماه گذشته است. مذاکراتی بین طرفها انجام شده و روندهایی بوده، اما به بنبستهای متعددی برخورد کردهاند. حماس برخی درخواستهای طرف مقابل را نمیپذیرد و رژیم صهیونیستی نیز اقدامات و انتظارات خاص خود را دارد. با این حال، مصر و قطر همچنان در تلاش برای میانجیگری هستند، بنابراین این روند متوقف نشده است. به نظر میرسد که اکنون به نقطهای رسیدهاند که احتمال برقراری آتشبس بیشتر است.
ایران ۲۴: با توجه به تلاشهای ترامپ برای دریافت جایزه صلح نوبل، آیا این رفتارها شایسته چنین جایزهای بود؟
صارمیراد: شایستگی دریافت جایزه صلح نوبل از این بابت منتفی است. حمله به کشوری که صلح و بازرسیهای منظم آژانس در آن برقرار بود، با اصول صلح و حقوق بینالملل مغایرت دارد. درخواست دریافت جایزه نیز رد شده است. البته شنیدهام برخی کشورها درخواست دادهاند، اما پذیرفته نشده است؛ مثال دیگری که میتوان ذکر کرد، فیلمی آمریکایی به نام «آرگو» بود که درباره عملیات آزادی گروگانها در لانه جاسوسی آمریکا در ایران ساخته شد. این فیلم گرچه کیفیت قابل توجهی نداشت، اما برنده اسکار شد؛ زیرا داستانی مرتبط با آمریکا و سیاستهای آن روایت میکرد. در واقع، این نوع جایزهها گاه تحت تأثیر مسائل سیاسی قرار دارند و نه صرفاً بر اساس شایستگی مطلق.
بنابراین انتخاب برنده نوبل صلح تحت تأثیر بازیهای سیاسی است و نباید ما تعجب کنیم که متجاوزی به عنوان فردی با دغدغه صلح معرفی شود. این مسئله نباید ما را سردرگم کند.
ایران ۲۴: با توجه به کمکهای گسترده کشورهای اروپایی به رژیم صهیونیستی در شرایط جنگی و اینکه پدافند آنها همچنان با ضعف مواجه بود ، نظر شما چیست؟
صارمیراد: این موضوع بیش از هر چیز به ارزش و توانمندیهای نظامی ما باز میگردد؛ تاکتیکها و استراتژیهایی که در جنگ الکترونیکی به کار بردهایم، باعث شده بسیاری از سامانههای آنها دچار پارازیت و اختلال شوند. اگر روزی فرصتی پیش بیاید، میتوانیم درباره ارزش واقعی این عملیاتها از جهات مختلف دفاعی صحبت کنیم. آنها تنها چند کشتی به منطقه آوردند که حتی قادر به ایجاد پارازیت مؤثر روی مسیر موشکهایمان نبودند؛ باوجود این محدودیتها، ما توانستیم اهداف خود را محقق کنیم و این نشاندهنده بزرگی دستاوردهاست.
کار رزمندگان اسلام در این زمینه واقعاً عظیم و قابل توجه بوده است. شاید در آینده بتوانیم جزئیات بیشتری ارائه دهیم و نشان دهیم که این موفقیتها چقدر بزرگ و چندلایه بوده است؛ از بخشهای دفاعی داخل سرزمینهای اشغالی گرفته تا سامانههایی مانند “گنبد آهنی” و اینکه چگونه پرتابهای موشکی و پهپادی ما توانسته از این لایهها عبور کند. حتی کشورهای همسایه مانند اردن اعلام کردهاند که در رهگیری پهپادها و موشکهای ما نقش داشتهاند، همچنین سامانههای گسترده پارازیتی در دریای مدیترانه و سیستمهای راداری آنها مسیر موشکهای ما را تحت نظر داشتند. با توجه به این موارد، میتوان عظمت و بزرگی کار ما را بهتر درک کرد؛ دستاوردی که نمادی از توان دفاعی و ابتکار تاکتیکی رزمندگان ما در برابر فشارهای دشمن است.
ایران ۲۴؛ آیا تشکیلات و تجهیزات بهتنهایی میتوانند پشتوانه قدرت باشند؟ آیا صرف داشتن تجهیزات میتواند قدرت ایجاد کند؟
صارمیراد: بله، قطعاً تجهیزات و دانش تکنولوژی ابزارهای قدرت هستند و میتوانند عامل افزایش قدرت باشند، اما تنها تجهیزات کافی نیستند. در این عرصه، تجهیزات نظامی، مقاومت و همبستگی مردم، قدرت ملی و استحکام ساخت درونی نظام همه عواملی هستند که به موفقیت ما در طی این ۱۲ روز کمک کردند. باید این مسیر را ادامه دهیم و فکر نکنیم که کار تمام شده است. نیروهای مسلح باید همیشه آماده باشند تا در صورت وقوع هر اتفاقی آمادگی لازم را داشته باشند. البته نیازی نیست که مدام هشدار بدهیم «هفته آینده حمله میشود»؛ به نظر من این بازی در زمین دشمن است. ما نیروهای مسلح را وظیفهمند میدانیم و مردم هم آمریکا و اسرائیل را به خوبی میشناسند، اما افتادن در دام عملیات روانی دشمن کار درستی نیست.
نیروهای مسلح باید آمادگی خود را حفظ کنند، توانمندیهای خود را تقویت کنند و مردم نیز از نظر ذهنی آماده باشند. اما اخبار مکرر و گمانهزنیهای غیرمستند درباره حملات قریبالوقوع، بیشتر به زیان ماست. برخی کارشناسان این مسائل را مطرح میکنند تا نشان دهند تحلیلگر قوی هستند، اما به نظر من این کار ضرورت ندارد.
ایران ۲۴: با توجه به پاسخ قبلی، آیا کشور باید در حالت آمادهباش باشد؟
صارمیراد: ما در حال حاضر در حالت آمادهباش هستیم. دیگر نمیتوانیم فرض کنیم آمریکاییها حمله نمیکنند. قبلاً در میان برخی از مردم این ذهنیت وجود داشت که آمریکا حمله نخواهد کرد و مدل رفتاری آمریکا هم بیشتر در همین راستا بود. آنها معمولاً محاسباتی درباره سود و ضرر حملات داشتند؛ مثلاً در دوران اوباما و بایدن فکر میکردند حمله به مکانهایی مثل فوردو سودی ندارد؛ چون قبلاً فوردو را مورد هدف قرار داده بودند و دانش آن از بین نرفته بود. اما اکنون آمریکاییها از آن مدل پیروی نمیکنند و با توجه به شرایط موجود، حتی ممکن است به منظور نجات اسرائیل از جنگ فرسایشی، اقدامات تهاجمی انجام دهند.
اینکه قبلاً بولتنها درباره احتمال حمله در هفتههای آینده منتشر میشد، بیشتر نشاندهنده عملیات روانی دشمن بود. حالا همه مردم و مسئولین متوجه شدهاند که نمیتوان به راحتی پیشبینی کرد آمریکا حمله نخواهد کرد و باید همیشه آمادهباش باشیم.
بخش زیادی از آسیبهای ما ناشی از ریزپرندهها بود؛ اگر چنین تهدیداتی وجود نداشت، آسیب کمتری متحمل میشدیم. توان اسرائیل در داخل کشور زیاد نبود، اما آنها توانستند از توان نفوذ داخلی استفاده و آسیبهایی را وارد کنند. اسرائیل حدود ۴۰ فروند F-35 دارد، ولی با این تعداد امکان جنگ تمامعیار ندارد. ما پهپادهای آنها را به خوبی سرکوب کردهایم، اما ریزپرندهها (پهپادهای بسیار کوچک) آسیب جدی وارد کردند، مدل این حملات ابتدا در روسیه آزمایش شد و سپس در ایران اجرا شد.
ایران ۲۴: آینده تحولات را چگونه پیشبینی میکنید؟
صارمیراد: پیشبینی آینده دشوار است. شرایط زمانی سختتر میشود که تکلیف آتشبسی مشخص نشود. اگر یک چارچوب مشخص برای آتشبس تعیین شود، ممکن است آمریکاییها از اقدامات نظامی منصرف شوند و طرفهای دیگر بار دیگر به میز مذاکرات بازگردند. در چنین شرایطی، میتوان امیدوار بود شرایط بهبود یابد.موضوع قابل بحثی نداریم؛ هیچ مسألهای برای گفتگو وجود ندارد. آمریکاییها باید ابتدا بخش نظارتها را پذیرفته و در مقابل، ما نیز به غنیسازی خود ادامه دهیم. این چیزی است که به نظرم اگر محقق شود، نهایتاً آمریکاییها باید این کار را انجام دهند؛ در غیر این صورت، وارد یک درگیری گسترده خواهند شد که هزینههای زیادی در پی دارد.
ایران ۲۴: در پاسخ به تهدیدهای دشمن برای ترور مقام عالی کشور، شما چه صحبتی دارید؟
بله، اتفاقاتی که صهیونیستها دنبال میکنند، معلوم که ضف دارند؛ اقدامی است برای تغییر رویکرد ما، چون احساس میکنند که موضع ما دیگر تغییر نخواهد کرد. به عبارت دیگر، مواضع ما سختتر شده است. آنها تلاش میکنند کاری انجام دهند بهخاطر همین موضع قوی کشور، چون میدانند ما از مواضع خود عقبنشینی نمیکنیم. بنابراین باید آماده باشیم و آمادگی خود را بالا ببریم. ولی معمولاً آنها آنچه میگویند انجام نمیدهند و همیشه به دنبال اصل غافلگیری هستند.
در سالهای گذشته اینطور بوده است؛ چیزی که میگویند انجام نمیدهند در موقعیت مشخصی به کار میگیرند. همیشه دنبال عصر غافلگیری هستند؛ یعنی چیزی را مطرح میکنند تا گمراه کنند، بحث و صحبت میکنند ولی انجام نمیدهند. درباره مذاکره هم باید آماده هر حالتی باشیم و نباید احتمال هیچ اتفاقی را ناچیز بدانیم. بهتر است بدترین حالت ممکن را در نظر بگیریم و خودمان برای بدترین حالت آماده کنیم. به نظر من این روش بهتر است؛ شاید بهصرفه نباشد ولی باید آمادگی و توانمندیهای نظامی خود را افزایش دهیم.این اقدامات قطعاً کار یک یا دو ماه نیست؛ حداقل بیش از یک سال طراحی کردهاند. مثلاً عملیات ترور و موارد مشابه بیش از یک سال در دست اجراست. این تلاشها کمک میکند که ما بهتر آمادگی داشته باشیم.
ایران ۲۴: در پایان اگر صحبتی دارید که فکر میکنید به تقویت گفتوگوی ما کمک میکند، خوشحال میشویم بشنویم.
صادمیراد: فکر میکنم در این گفتوگو به همه زوایا پرداخته شده و موضوعی باقی نمانده که مطرح نشده باشد. انشاءالله آنچه برای ملت ما همیشه موفقیت و سربلندی میآورد، محقق شود. ما در طول زمانهای سخت موفق بودهایم؛ مثلاً در دوران کودکی من جنگ شروع شد، وضعیتی بسیار بدتر از امروز، حملات ناگهانی و ضربه به ۶ فرودگاه ما، اما ما توانستیم به سرعت بازسازی کنیم، دشمن را عقب برانیم و پیروزیهای بزرگی کسب کنیم. انشاءالله این بار هم همینگونه باشد و با رهبری مقام معظم رهبری، از طریق هدایت و راهنمایی ایشان و توانمندیهایی که داریم، بتوانیم از این برهه زمانی و مشکلات نیز بهراحتی عبور کنیم.