رسانه تحلیلی تصویری بهمن، گروه امنیت ملی و سیاست خارجی، سمیرا کریمشاهی: بعد از تحرکات داعش در شمال عراق، حمله تروریستهای این گروه به زندان الصناعه در حسکه سوریه به منظور آزاد کردن نیروهای خود بار دیگر نام داعش را در این کشور پررنگ کرد. نیروهای کردی قسد که به مقابله با این حمله پرداختند مدعی تسلط به تمام جوانب منطقه زندان شدند اما آمارهایی که از میزان تلفات درگیری و تعداد زندانیانی که موفق به فرار شدند منتشر میشود ضد و نقیض است و به نظر میرسد درگیریها همچنان ادامه دارد. هرچند آمریکاییها اعلام کردهاند پشتیبان نیروهای قسد علیه داعش هستند اما مسئلهی احیای دوباره هستههای تروریستی داعش با منافع خاورمیانهای آمریکا همسویی دارد.
سرعتگیر خروج نظامیان اشغالگر آمریکا
در دوران جولان داعش، در حالی آمریکا مدعی تشکیل ائتلاف مبارزه با این جماعت تروریستی بود که بارها محور مقامت و شخص سردار شهید سلیمانی به عنوان پرچمداران نابودی حکومت داعش، اعلام کردند اسناد حمابت آمریکا از داعش را در اختیار دارند و در حوزهی میدانی هم طی عملیاتهای متعدد این امر آشکار شد. البته نمیتوان منکر اقدام و عملیاتهای ضد داعش توسط ائتلاف شد اما سیاست آمریکا به تعبیری یکی به نعل و یکی به میخ کوبیدن بود. علاوه بر ایجاد داعش و پوشش لجستیک از آنها، در عملیاتهای محور مقاومت علیه پیشروی های تکفیری_تروریستی در خاک عراق و سوریه بارها کارشکنی صورت گرفت و حتی مانع از ورود به مناطق تحت تسلط داعش میشدند که امکان پاکسازی آن نزدیک به صد در صد بود.
اما غالب شدن قدرت محور مقاومت در زمین زدن حکومت داعشی و رخدادهای ضد امینتی طی سالهای اخیر توسط عوامل ائتلاف آمریکایی، مطالبه خروج اشغالگران آمریکا از خاک کشورهای غربآسیا را به راهبرد جبهه مقاومت تبدیل کرده است. آمریکا با جا زدن خود به عنوان چتر امنیتی منطقه میخواهد بار دیگر فضای هراس از تروریسم را ایجاد کند و بدین وسیله از فشار خروج بکاهد.
ممانعت از رونق اقتصادی در منطقه
ساختار بینالملل در وضعیت یک گذار تاریخی که در نتیجه تقابل شرق و غرب و مشخصا چین و آمریکا رخ میدهد، قرار گرفته. در بعد منطقهای، غرب آسیا میتواند به نسبت کمرنگ شدن حضور آمریکا آرایش امنیتی و اولویت مسئلهمندی آن را تغییر دهد. همزمان با تعمیق روابط چین با کشورهای منطقه و سرمایهگذاریهای گسترده در این کشورها، منطقه به دوران بازسازی و محوریت یافتن اقتصاد میرسد.
شاید مهمترین وجه آن ابتکار یکجاده-یک کمربند باشد که کانون قرار گرفتن غربآسیا این کشورها را برای مشارکت بیشتر در کریدورهای ارتباطی و به دنبال آن پویایی اقتصادی به تکاپو انداخته است. اخیرا سفارت چین با دولت سوریه به منظور مشارکت در طرح یک جاده-کمربند توافقنامه امضا کرده. در عراق طرح اتصال جنوب به شمال به منظور فعالسازی ظرفیتهای ترانزیتی خاک عراق دنبال می شود که قطعا توجه چینیها برای مشارکت آن در ابتکار اتصال شرق به غرب جلب میکند.
اما در این میان چالش تامین امنیت در این کشورها همچنان پاشنه آشیل وارد شدنشان به دوران پسا تروریستی است. فعال شدن هستههای تروریستی در عراق و سوریه میتواند چین را از طرحهای جاده ابریشم نو در مسیر شرق مدیترانه دور کند. یا به اعمال طرحهای جایگزین، همچنان رونق اقتصادی در شامات در سطح مسئله باقی بماند. چنین اتفاقی منافعی متعددی برای آمریکا دارد هم کارتهای بازی چین در مقابل خود را محدود میکند هم میتواند توهم نیازمندی منطقه به قدرت نظامی آمریکا را همچنان زنده نگه دارد.
همگرایی نگران کننده
در دوران بحران سوریه، همکاری هستههای القاعده با رژیمصهیونیستی آشکار بود. تا زمانی که مناطق درعا، قنیطره و مناطق منتهی به جولان اشغالی، تحت تسلط این گروها بود، مرزههای اشغالی توسط اسرائیل در امنیت کامل به سر میبرد و حتی تصاویری منتشر شد که تروریستهای مجروح القاعده به بیمارستان های رژیم اشغالی برای مداوا منتقل شده بودند. اما از زمانی که این مناطق در جنوب غربی سوریه به دست نیروهای محور مقاومت آزاد شد، اسرائیل امنیت خود را در خطر دید.
امنیت اسرائیل از ناامنی در سطح منطقه تغذیه میکند. طی یک سال گذشته منطقه شاهد یک موج همگرایی و اراده بهبود روابط توسط کشورهای منطقه بوده. تلاشها برای خارج کردن دولت سوریه از انزوا در جهان عرب، مذاکرات تهران_ریاض، مذاکرات حل بحران 2017 خلیجفارس و بازگشت روابط حکام حاشیه خلیجفارس با دولت قطر، اقدامات ترکیه برای عادی سازی روابط با امارات، مصر و عربستان و تلاش دولتهای عمان و عراق برای ایفای نقش میانجیگری یا میزبانی بهبود روابط از جمله رخدادهایی بود که میتواند نوید کاهش فضای تنش زای منطقه را بدهد.
پیشرفت در سطح روابط دولتهای منطقه میتواند بسترسازی ایجاد ساختارهای همگرا از جمله امنیت جمعی و یا پیمانهای اقتصادی را جایگزین بحران امنیتی کند. اما چنین همگرایی چون امکان ضریببخشی به مسائل مشترک ملتهای منطقه از جمله مسئله فلسطین دارد، تهدید جدی برای موجودیت اسرائیل محسوب میشود. لذا اسرئیل هموراه تلاش داشته از گروههای تروریستی قومی و تجزیهطلب گرفته تا تروریستهای ایدئولوژیمحور همواره کانالهای ارتباطی خود به منظور زنده نگه داشتن امنیت در سطح بحران را حفظ کند با این یادآوری که خود این رژیم عامل اصلی تهدید امنیت در منطقه است.