وقتی سینما کودکانه بود/نگاهی به ۵ فیلم خاطرهانگیز سینمای کودک و نوجوان

جشنواره فیلمهای کودک و نوجوان هفته گذشته در حالی به پایان رسید که استقبال چندانی از آن نشد و به گفته منتقدان دستآورد قابل توجهی هم نداشت، این در حالیست که در سالهای نه چندان دور، سینمایی کودک ونوجوان رونقی خاص داشت و فیلمسازان برجسته آثار و ماندگاری خلق کرده اند.
به گزارش شبکه خبری ایران ۲۴ سی وهفتمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودک ونوجوان از ۱۲ تا ۱۶ مهر ماه در شهر اصفهان برگزار شد. جشنوارهای که رسالتش آوردن کودکی و خیال به پرده نقرهای بوده و بهانهای شده بود برای تشویق سینماگران به ساخت فیلم برای کودکان و نوجوانان.
اما به نظر میرسد امسال از این جشنواره همانند سالهای پیش استقبال نشده است و به گفته منتقدان این رویداد دیگر مانند سابق کارایی نداشته و آورده چندانی برای سینمای کودک و نوجوان ندارد.
هرچند هنوز هم فیلمسازانی هستند که میکوشند لبخند و رؤیا را به کودکان هدیه دهند، اما در سالهای گذشته و به ویژه در دهه ۶۰ و ۷۰، حضور فیلمسازان مطرح در عرصه کودک و نوجوان بسیار چشمگیرتر و پربارتر بوده است.
اگر بخواهیم تمام فیلمهای خاطرهانگیز و محبوب کودک و نوجوان دهههای گذشته را مرور کنیم احتمالا لیست نسبتا بلندی شکل گیرد، اما در اینجا تنها به معرفی پنج فیلم خاطرهانگیز و ماندگار از دهههای گذشته اکتفا میکنیم؛ فیلمهایی که در زمان پخش مورد استقبال کودکان دیروز قرارگرفتند و اکنون به بخشی از خاطرات شیرین کودکی بزرگسالان امروز تبدیل شدهاند.
«گلنار» -۱۳۶۷/ طلوع خیال در دهه ۶۰
در میانه سالهای پرتنش دهه ۶۰ «گلنار» ساخته کامبوزیا پرتوی، نسیمی از لطافت و امید به سینمای کودک دمید. داستان دختربچهای که در جنگل گم و با حیوانات و نیروهای جادویی روبهرو میشود.
این فیلم ترکیبی از قصهگویی کلاسیک ایرانی و فانتزی کودکانه است که با الهام از افسانهٔ فولکلوریک روسی نوشته شده است.
«گلنار» با بازی غزل شاکری، شهلا ریاحی، محرم بسیم و اکبر دودکار برای بسیاری از کودکان آن زمان نخستین آشنایی با مفهوم ماجراجویی بود.
«دزد عروسکها» -۱۳۶۸/وقتی عروسکها جان میگیرند
سال بعد، محمدرضا هنرمند با فیلم «دزد عروسکها» به سراغ جهانی رفت که در آن عروسکها جان میگیرند. در روزگاری که هنوز از انیمیشنهای کامپیوتری خبری نبود، این فیلم با جلوههای ویژه دستی و طراحی صحنه فانتزی، برای کودکان حکم رؤیا را داشت.
ماجرای دوقلوهایی که برای نجات عروسکهایشان با دو فرد شرور روبهرو میشوند، نماد مبارزه خیر و شر در دنیای کودکانه بود.
«دزد عروسکها» از آن فیلمهایی است که مرز خیال و واقعیت را شکست و با ترانههای ماندگارش، به اثری کلاسیک در حافظه تصویری ایرانیان تبدیل شد.
«مریم و میتیل» -۱۳۷۱/جنگ و محبت مادری
در آغاز دهه هفتاد، فتحعلی اویسی با «مریم و میتیل» دنیای کودکی بازمانده از جنگ را روایت کرد.
مریم یک دختر ۶ ساله است که خانوادهاش را در جنگ از دست داده و در پرورشگاه زندگی میکند. او به فرشته که در ساختمان روبهروی پرورشگاه اقامت دارد، علاقه دارد، اما نسرین و همسرش میخواهند او را به فرزندخواندگی قبول کنند. مریم هم برای رسیدن به فرشته تمام تلاشش را میکند.
فیلم با الهام از نمایشنامه معروف «پرنده آبی» نوشته موریس مترلینگ ساخته شد، اما در فضایی بومی و با رنگوبوی ایرانی روایت گردید.
افسانه بایگان، حمید جبلی، نیاز طارمی و شیوا خنیاگر از بازیگرانم این فیلم هستند.
نیاز طارمی، بازیگر کودک فیلم، دیپلم افتخار بهترین بازیگر کودک و نوجوان را در یازدهمین دوره جشنواره فیلم فجر به دست آورده است. همچنین فتحعلی اویسی و جعفر والی دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه را از آن خود کردهاند.
«خواهران غریب» -۱۳۷۴/دوقلوهای باهوش
کیومرث پوراحمد، در میانه دهه هفتاد فیلمی ساخت که هنوز هم در فهرست محبوبترین فیلمهای خانوادگی ایران میدرخشد و تماشایی است.
«خواهران غریب» با بازی مرحوم خسرو شکیبایی، افسانه بایگان، الهه علییاری و الهام علییاری، داستان دو خواهر دوقلوست که به واسطه طلاق والدینشان از هم جدا شدهاند. آنها پس از سالها یکدیگر را مییابند و تلاش میکنند تا پدر ومادرشان را با هم آشتی دهند.
قطعه «مادرمن» با صدای خسرو شکیبایی و آهنگسازی ناصرچشم آذر، از قطعات ماندگار سینمای ایران است که در این فیلم اجرا شد.
پور احمد برای ساخت این فیلم، جایزه بهترین کارگردانی چهاردهمین جشنواره فیلم فجر را بدست آورده است.
«بچههای آسمان» -۱۳۷۵/کفشهایی که دنیا را تکان داد
مجید مجیدی با «بچههای آسمان» افقی تازه پیش روی سینمای کودک گشود. فیلمی ساده، وسرشار از احساسات کودکانه که تا اسکار رفت و دل منتقدان جهان را ربود. قصه دو خواهر و برادر و یک جفت کفش که فقر، مهربانی، شرافت و عشق را همزمان به تصویر کشید.
«بچههای آسمان» سینمای کودک را از خیال صرف به واقعیت اجتماعی برد، جایی که دنیای پاک کودکانه با دشواریهای معیشتی پیوند میخورد، بیآنکه از لطافت و عاطفه تهی شود.
«بچههای آسمان» در جشنوارههای داخلی و خارجی درخشید و حتی نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم خارجی زبان هم شد و به گفته مجید مجیدی اگر یکسال زودتر اکران میشد شانس بردن اسکار را هم داشت.
رضا ناجی، فرخ میر هاشمی، بهاره صدیقی و فرشته سرابندی بازیگران این فیلم هستند.
نگاهی گذرا به لیست فیلمهای کودک و نوجوان دهههای قبل نشان میدهد که در سالهای اخیر تمایل فیلمسازان برجسته به این حوزه کمتر شده و دیگر دغدغه سینماگران نیست.
در دهههای ۶۰ و ۷۰، فیلمسازان برای کودکان فیلم میساختند، نه صرفاً برای بازار یا پلتفرم؛ شاید آن موقع صحبت درباره دغدغههای کودکان و نوجوانان و یا ساختن دنیای شیرین و خیالی برای آنان، بیشتر مورد توجه سازندگان بود.
امروز هم هرچند آثاری ساخته میشود و تلاش عدهای قابل قدرانی است، اما کمتر اثری میتواند همان جادوی صادقانه را زنده کند.
کمرنگ شدن آثار پر مخاطب و تاثرگذار کودک و نوجوان در سینما را چه به گسترش فناوریها، رسانهها و سرگرمیهای گوناگون ربط دهیم و چه به کمکاری و کم توجهی سینماگران، هر چه که هست آسیب آن در بلندمدت متوجه جامعه و همه اقشار آن خواهد بود.
شاید زمان آن رسیده که سینمای ایران بار دیگر به دنیای کودکان برگردد؛ به همان جایی که شعر و خیال و ترانه جریان داشت، «عروسکها» جان میگرفتند و «علی» برای یک جفت کفش میدوید تا خواهرش را خوشحال کند.
| ارسال نظر