چرا با آمدن شبکههای اجتماعی تنهاتر شدیم؟
شبکههای اجتماعی که زمانی با هدف تسهیل روابط اجتماعی و نزدیکی افراد به یکدیگر توسعه پیدا کردند و در حال حاضر بخشی جدایی ناپذیر از زندگی اغلب افراد در سراسر دنیا هستند، اکنون خود سبب افزایش احساس تنهایی و فرسودگی در انسان شدهاند.
آمار افسردگی و اضطراب در سراسر جهان نشان میدهد که فضای مجازی نه تنها از احساس تنهایی و سردرگمی انسانها کم نکرده، بلکه در مواردی این احساسات منفی را افزایش داده و سلامت روان افراد را به خطر انداخته است.
در این زمینه با یکی از جامعهشناسان گفتوگویی داشتهایم که در ادامه خواننده آن خواهید بود:
علیرضا شریفی یزدی جامعهشناس و روانشناس اجتماعی در گفتوگو با ایران۲۴، درباره نقش شبکههای اجتماعی در افزایش احساس تنهایی و افسردگی در افراد عنوان کرد: آنچه که باعث رشد مغز انسان و به طبع آن توسعه و رشد عاطفی، هیجانی، شناختی و افزایش درک در انسان میشود، تعامل با دیگران است. مطالعات نشان میدهد اگر انسانی نیازهای اولیهاش برآورده شده باشد، اما در تعامل با دیگران نباشد، این فرد هرگز رشد نخواهد داشت. شبکههای اجتماعی اول به عنوان یک ابزار میانجی و کمکی آمدند تا روابط انسانها را تسهیل کنند و به افزایش تعامل بین افراد کمک کنند تا بر این اساس به زندگی بشر در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، آموزش و بهداشتی کمک شود. مشکلی که پیش آمد این بود که وقتی شبکههای اجتماعی در کل دنیا در این سطح گسترش پیدا کردند، انسانها به گوشه تنهایی خودشان پناه بردند، قلعه تنهایی خودشان را شکل دادند و توهم ارتباط با دیگران را پیدا کردند.
وی افزود: وقتی انسان شروع به گفتوگو با افراد مختلف در بستر فضای مجازی کرد این توهم در ذهن بشر شکل گرفت که دارد تعامل میکند، در حالی که انسان موجودی است که با ارتباطات چهره به چهره و چشم در چشم بیشترین اثر مثبت و حس امنیت و آرامش را دریافت میکند. چون این دستگاه، دستگاه سردی است و نمیتواند همراه با خودش مهر و محبت وعاطفه به همراه داشته باشد، طبیعتا بعد از مدتی مغز ما فریب میخورد که با دیگران در تعامل است، اما در معنای واقعی قضیه تعامل رخ نمیدهد. این شرایط باعث میشود که افراد آرام آرام دچار افسردگی و ناکامی شوند که این ناکامی و سرخوردگی به آنها احساس عدم امنیت و به طبع آن اضطراب میدهد. طبیعتا اضطراب بعد از مدتی خودش ار در قالب خشم، وسواس، نشخوار فکری و چیزهای شبیه به این نشان میدهد. یکی از عوامل مهم افزایش اضطراب واسترس و همینطور خشم و پرخاش در بین مردم امروزی، احساس تنهایی انسانهاست، این در حالی است که افراد به ظاهر با گروه کثیری در سراسر جهان در ارتباطند. با وجود اینکه گروههای مختفی شکل میگیرد و بازیهای انلاین چندین نفره ایجاد شده است، ولی در معنای واقعی انسان احساس تنهایی دارد و این احساس تنهایی به او حس ناکامی و عدم امنیت میدهد و موجب ایجاد افسردگی واضطراب و افزایش خشم و پرخاش در انسان میشود.
این روانشناس اجتماعی با بیان اینکه ارتباطات دیجیتال به دلیل سرد بودنشان و به دلیل عدم نظارت اجتماعی، طبیعتا نمیتوانند نیازهای انسانها را به طور کامل بر طرف کنند، درباره تاثیر روابط مجازی گفت: این نوع ارتباط تا حدی برای یک انسان تنها میتواند همراهی ایجاد کند، اما به هیچ وجه نمیتواند جای روابط رو در رو و چهره به چهره را پر کند. یادمان باشد در گذشته وقتی افراد در قبیله و روستایی با جمعیت کم زندگی میکردند سالیان طولانی با هم در تعامل بودند و در غم و شادی هم شریک بودند، وقت سختی بهم نیاز پیدا میکردند و بهم کمک میکردند؛ بنابراین نوعی بیمه اجتماعی در این جوامع وجود داشت. در آن زمان اگرچه تعداد آدمها کم بود، اما روابط عمیق بود. امروزه این روابط گسترش پیدا کرده، اما به شدت سطحی است. در نتیجه فضای مجازی و ارتباطات دیجیتال و مجازی هرگز نمیتواند از نظر علمی جای رابطه فیزیکی و چهره به چهره را بگیرد. در ارتباطات مجازی فرد در گام اول احساس رابطه گرفتن میکند، اما بعد از مدتی مغز پی میبرد که این روابط به شدت سطحی هستند و اگر ضرورت و نیازی پیش بیاید، کسی نیست که افراد را حمایت و همراهی کند.
شریفی یزدی افزود: در ارتباطات مجازی ما هرگز نمیتوانیم در مواقع نیاز در خانه کسی را بزنیم تا به کمک ما بیاید! افراد در این فضا هر وقت خوشان دلشان بخواهد حضور پیدا میکنند. طبیعتا این نوع ارتباط به میزان زیادی نمیتواند نیازها را پاسخ دهد. در تباطات مجازی افراد میتوانند پنهان کاری کنند و بخش بزرگی از نیازهایشان را پنهان کنند یا برعکس پرنگ جلوه دهند همچنین میتوانند هویتشان را آنگونه که آرزو دارند و نه آنگونه که واقعا وجود دارد تغییردهند و اینها باعث احساس عدم امنیت در طرف مقابل میشود؛ در نتیجه شخص بعد از مدتی متوجه میشود که روابط مجازی نمیتواند نیازهایش را برطرف کند و دوباره حس تنهایی بر افراد مستولی میشود که با خودش اضطراب، افسردگی و سایر اختلالات روانی را هم به همراه دارد.
وی در خوصوص راهکارهای کاهش اثرات منفی حضور در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی عنوان کرد: یکی از مهمترین راهکارها بحث افزایش سواد رسانهای است. دستگاهای ذی ربط مثل آموزش و پرورش، وزارت ارشاد و وزارت علوم، یکی از وظایف مهمی که به نظر میآید امروزه باید مد نظرشان باشد، افزایش سواد رسانهای مردم است. اگر سواد رسانهای مردم ما افزایش پیدا کند، از ارتباطات مجازی و شبکههای اجتماعی به همان اندازه انتظار خواهند داشت که این فضا پتانسیلش را دارد. مشکلی که امروز با آن مواجهیم این است که میزان توقع ما از ارتباطات مجازی با واقعیت همخوانی ندارد.
شریفی یزدی خاطر نشان کرد: از سوی دیگر تاثیرات منفی ساعتهای طولانی در فضای مجازی اسکرول کردن و چرخیدن را خیلیها نمیدانند. همانطور که گفتم گام اول افزایش رسانهای است، اما تا آن موقع خانوادهها باید به دو شکل برای فرزندانشان الگو باشند: اول اینکه اگر اعتیادی به این فضا پیدا کردند این موضوع را اصلاح کنند و دوم اینکه قاطع اما دوستانه در خصوص استفاده بچهها از فضای مجازی قانون وضع کنند. والدین باید در جهت آگاهی بچهها حرکت کنند و این خودش مستلزم داشتن آگاهی از سوی آنهاست. فرزندان به دلیل اینکه رشد مغزی کافی ندارند، قدرت تحلیل کامل این حجم بزرگ از اطلاعات را ندارند، ولی از طرفی مهارت فنی آنها در استفاده از فضای مجازی از بزرگسالانشان خیلی بیشتر است. بزرگترها برعکس هستند، قدرت تحلیل بالاتری دارند ولی مهارتهای استفاده از شبکههای اجتماعی در آنها کمتر است. این دو باید در کنار هم قرار بگیرند و شرایط را مقداری تعدیل کنند. اگر آگاهی افزایش پیدا کند، میزان انتظار از ارتباطات مجازی واقعگرایانه شود و خطرات ناشی از افزایش استفاه بیش ازاندازه از فضای مجازی گوشزد شود، در نتیجه این مشکلات و نکات منفی به میزان زیادی کاهش پیدا میکند.