جهان بر بد‌ اندیش تنگ آوریم!

      
یکی از موضوعاتی که بهائیت با افتخار در مورد آن صحبت می‌کند، فعالیت‌هایی است که در حوزه آموزش کودکان و نوجوانان انجام داده و می‌دهد و اخیراً در فضای مجازی ادعا می‌کند که الزام آموزش عمومی و اجباری توسط مؤسس بابیت و بعد بهائیت اعلام شده است.
کد خبر: ۴۴۷
۰۸ دی ۱۴۰۰ | ۱۲:۴۹

به گزارش رسانه بهمن، یکی از موضوعاتی که بهائیت با افتخار در مورد آن صحبت می‌کند، فعالیت‌هایی است که در حوزه آموزش کودکان و نوجوانان انجام داده و می‌دهد، تا آنجا که در مقاله‌ای که اخیراً در فضای مجازی منتشر کرده ادعا می‌کند که الزام آموزش عمومی و اجباری توسط مؤسس بابیت و بعد بهائیت اعلام شده‌است.

«شاید کمتر محققی توجه به این نکته کرده باشد که این تعمیم آموزش به صورت الزامی و اجباری به همه کودکان، ولو از خانواده‏‌های محروم و فقیر برآمده باشند جزئی از مشیت الهی برای عالم بشری بوده است که در نیمه قرن مورد اشاره، نخست توسط حضرت باب و نزدیک به یک ربع قرن بعد توسط حضرت بهاءالله اعلام شد.»(۱)

در ادامه هم با نقل‌ قول‌هایی از این دو سرکرده فرقه، که سعی در توجیه ادعای خود داشته قصد داریم در این ادعا، دو نکته را که البته ارتباط تنگاتنگی با هم دارند، مورد بررسی قرار دهیم؛ اولاً اینکه آیا «علی‌محمد شیرازی» و «حسین‌علی نوری»‌ حقیقتاً دوستدار تحصیلات و خواستار سوادآموزی همگان بودند؟ و دوم اینکه فعالیت‌های بهائیان در حوزه تعلیم و تربیت با چه نیت و به چه صورتی است؟

درباره میزان اهمیتی که سرکردگان بابیت و بهائیت برای علم قائلند، به دو نمونه کوتاه بسنده می‌کنیم: در بابیت که فرقه‌ای منسوخ است و بهائیت یکی از شاخه‌های همین فرقه محسوب می‌شود، حکمی وحشیانه مبنی بر «سوزاندن کتاب‌های غیربابی» (۲) وجود دارد که با ادعای اهمیت به آموزش و پرورش کاملاً در تضاد است. با این حال، بهائیان که خود را مترقی نشان می‌دهند در تأیید اقدامات بابیت گفته‌اند: «این اقدامات اساسی که توسط حضرت باب و پیروان ایشان انجام گرفت، جهت از بن برافکندن مبانی تعصب شیعه‌گری و بدین ترتیب نمودار ساختن راه برای ظهور بهاءالله بود.» (۳) یعنی لازمه ظهور بهائیت را از بین رفتن کتاب‌های علمی و هرگونه آموزش و تفکری غیربابیت می‌دانند!

اما پرونده بهائیت در این زمینه سیاه‌تر هم می‌شود، آنجا که «عباس افندی» دومین سرکرده بهائیت، تنها آموزش ممکن را آموزش بهائیت اعلام کرده و می‌گوید: «از الزم امور تا جمیع بشر تربیت واحده گردند یعنی تعلیم و تربیت در جمیع مدارس عالم باید یکسان باشد.» (۴)

«حضرت بهاءالله وحدت تربیت را اعلان نموده که به جهت اتحاد عالم انسانی لازم است که جمیع بشر یک تربیت [به شیوه بهائیت] شوند.» (۵) یعنی آموزش، تا زمانی مورد قبول است که توسط سیستمی بهائی انجام شود و حتی به بهائیان امر شده که فرزندانشان را به مدارس غیربهائی نفرستند: «اطفال احباء ابداً جایز نیست که به مکتب‌های دیگران بروند. (۶)

همه این‌ها نشان می‌دهد که بهائیت نه در پی آموزش و دغدغه‌مندی برای تعلیم و تربیت بشر، بلکه به دنبال بهائی کردن و تربیت نیروهای بهائی از همان کودکی است. منظور از «آموزش عمومی اجباری» که بهائیان با افتخار از آن سخن می‌گویند هم آموزش بهائیت به صورت عمومی و اجباری است.

کما اینکه ادیان الهی مانند اسلام، بیش از هر چیز بر آموزش، تفکر و تعلم تأکید داشته‌اند و لزوم پرداختن به آموزش به هیچ عنوان گفتار تازه‌ای محسوب نمی‌شود. هرچند این فرقه هدف خاص خود را از سرمایه‌گذاری در این زمینه دنبال می‌کند، بنابراین، چنانچه در جایی، بستر را آماده جولان نیروهایش ببیند –مانند مناطق محروم یا حوزه آموزش در زمان پهلوی- از هر نیرویی برای سوق دادن آموزش به سمت آموزه‌های بهائی و رسیدن به اهداف تشکیلاتی بهره خواهد برد.

پی‌نوشت
۱. مقاله‌ای در سایت فرقه
۲. افندی، عباس، الواح و وصایا، ص ۲۹۴.
۳. انوار هدایت، ۱۵۴۵.
۴. خطابات، ج ۲، ص ۱۴۸.
۵. پیام ملکوت، ص ۲۲۲.
۶. مکاتیب، ج ۵، ص ۱۷۰.

 

نظرات بینندگان
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب‌سایت منتشر خواهد شد
* متن پیام:
نام و نام خانوادگی:
ایمیل: